کتابها به دلیل دارا بودن ویژگی پایداری در بستر زمان، ابزار انتقال معرفت و دانش نسلهای مختلف بشر نیز هستند و این مزیت باعث تأثیرگذاری بیشتر کتاب است. در حقیقت اگر در دورههای گذشته زندگی بشر، کتاب نبود، انتقال دانش و علوم و معارف و ادبیات و مواریث فرهنگی به نسلهای بعدی به گستردگی و وسعت کنونی آن امکانپذیر نبود!
اگرچه سایر عناصر و ابزارهای انتقال دانش و اطلاعات، همانند خطابه، سخنرانی و.... نیز از کارآمدی و کارایی خوبی برخوردار هستند، اما همگان اذعان دارند که دامنه و دایره تاثیرگذاری آنها هیچگاه به اندازه کتاب نبوده است. از منظر جامعهشناسی نیز در بررسی سیر تکاملی تحولات اجتماعی بشری نیز، جامعهای که در آن کتابخوانی رواج دارد، با یک اجتماع دور از مطالعه و کتابخوانی به نحو معنادار و محسوس تفاوت دارد، زیرا به هیچ وجه نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که کتابخوانی موجب تقویت و تعمیق تفکر و اندیشه و بروز خلاقیت و نوآوری افراد میشود و به تدریج اگر تبدیل به یک جریان دارای استمرار و تداوم شود، کم کم زمینههای شکل گیری یک جامعه خلاق و آگاه با پس زمینههای باثبات ذهنی و فکری را به وجود میآورد.
تفاوت جامعه کتابخوان با جامعهای که اهل مطالعه و کتابخوانی نیست، حتی در زمینههای عاطفی و رفتاری نیز برجسته است و این دو جامعه، دارای تفاوت معنادار از یکدیگر هستند. از منظر تاریخی و مبانی دینی و آموزههای اسلامی و همچنین فرهنگ و تمدن ایرانی نیز مقوله کتابخوانی دارای ارجحیت و اهمیت فراوان است.
دین اسلام پرچمدار ترویج و گسترش کتابت و کتابخوانی است و در سیره نبوی شاهد مصداقهای فراوانی از تشویق به یادگیری و کتابخوانی هستیم. همچنین ایرانیان، از معدود مردمان دارای تمدن باستانی در جهان هستند که به مسئله کتابت، توجه جدی داشتند. ایران به ویژه بعد از ورود اسلام و رواج فرهنگ اسلامی در این کشور، کانون و مهدتمدن و فرهنگ و تولید کتاب و اوج گیری اندیشههای والای انسانی است.
در جهان معاصر کنونی با رشد تکنولوژی، شاهد تکثر و تنوع ابزارهای اطلاع رسانی هستیم که دارای ویژگی سرعت در انتقال اطلاعات و سهولت در دسترسی هستند، اما آسیب جدی آنها عدم برخورداری از عمق کافی میباشد و این ویژگی سطحی بودن و عدم برخورداری از عمق کافی، چالش جدی رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی است. در حال حاضر به دلیل توسعه ابزارهای ارتباطی و ظهور شبکههای اجتماعی تعامل محور، کتابخوانی، دچار چالش جدی در جهان و از جمله در کشور ما شده است و لذا ضرورت دارد با برنامهریزی دقیق و کارشناسی و پشتیبانی نهادهای مسئول از این برنامهها، در سه سطح اصلی، برای ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی برنامهریزی شود.
اولین سطح و و لایه برنامهریزی در محور خانواده است که نقش اصلی را بر عهده دارد. در گام بعدی، مدارس و مراکز آموزشی و نهاد تعلیم و تربیت نقش مکمل و راهنما را بر عهده دارد و در کنار این دو نهاد موثر، عنصر رسانه، شامل رسانههای دیداری و شنیداری، مکتوب و شبکههای اجتماعی و... از جایگاه ارزشمند و تاثیرگذار برخوردار هستند.رسانهها میتوانند با تبیین موضوع و آسیبشناسی لازم، ضرورت و احساس نیاز به کتابخوانی را در جامعه پدید آورند.
نظر شما