او شاعر انقلاب بود و برای رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ شعر میسرود.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
سیّد شاعری صاحبنام و صاحبسبک بود که با تنی چند از دوستان خود در تبیین، تولید و ترویج ادبیات انقلاب نقشی بسزا داشت. کتاب همصدا با حلق اسماعیل اولین اثر او بود که مورد توجه و استقبال صاحبنظران قرار گرفت؛ بهطوریکه بسیاری از مربیان خواندن آن را به متعلّمین جوان خود توصیه میکردند. گنجشک و جبرئیل و سفرنامه گردباد ازجمله آثار دیگرش بودند که در زمره بهترین آثار شعری بعد از انقلاب بهشمار میآیند.
او به زبان عربی مسلط و با زبانهای انگلیسی و ترکی آشنا بود. آثاری هم به تألیف و ترجمه از او باقی مانده است که از میان آنها میتوان به مشت در نمای درشت (معانی و بیان در ادبیات و سینما) و حمام روح (گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران) اشاره کرد. بااینهمه، مهمترین آثار او را باید در میان شعرهایش جستوجو کرد. اشعاری که مضامین والای دینی را با مصادیق اجتماعی و انسانی در هم آمیخته و «درد» را به «عشق» پیوند زده است. شعر او در صورت و قالب، ترکیب سنت و نو است و البته از ظرافتهای شاعرانه و بنمایههای طنز هم بهره کافی برده است. اشعاری مانند:
«شاعری
وام گرفت
شعرش آرام گرفت»
و یا:
«شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به نگهبانی داد.»
سیّد شعرای انقلاب، دکتر سيد حسن حسینی، ارادتی فراوان به خاندان رسالت و نبوّت داشت:
«از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم؛ چه کنم؟»
او شاعر انقلاب بود و برای رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ شعر میسرود. برخی از شعرهایش جاودانه و خاطرهانگیزند؛ مانند غزلی با مطلع:
«میروم مادر که اینک کربلا میخواندم
از دیار دور یار آشنا میخواندم»
سید -که سبک شعری مستحکمی داشت- خود را در برابر رشادتهای رزمندگان ناچیز میانگاشت. نقل است که وقتی به او گفتند بهعنوان شاعر برگزیده دفاع مقدس انتخاب شده و قرار است جایزه بگیرد، با همان طنز و مطایبه همیشگی گفته بود: «تیر و ترکش را دیگران خوردهاند و حالا جایزهاش را ما بگیریم؟!».
نظر شما