این کتابدار جوان که بیش از 33 بهار از عمرش بیشتر نمیگذرد، چنان با شوق از ترویج کتابخوانی سخن میگوید که انگار کاری مهمتر از آن در دنیا نیست! با اینکه روستای او به عنوان یکی از روستاهای دوستدار کتاب ایران نیز شناخته شده و مردم و شورای روستا نیز با او همراهند، باز سختیهای زیادی پیش رو داشته است.
به بهانه انتخاب کتابخانه عمومی محل فعالیت این کتابدار موفق، گفتوگوی کوتاهی با او انجام دادیم:
مهمترین چالش پیش رویت در تروج کتابخوانی چه بوده است؟
متقاعد کردن افراد بخصوص گروه سنی بزرگسال برای کتابخواندن. وقتی با آنها صحبت میکردم مدام میپرسند: کتابخواندن چه فایدهای دارد؟ بیشتر فایده مادی را مد نظر داشتند و معتقد هستند که کتابخواندن کمکی به معیشت و زندگیشان نمیکند.
فقط همین موضوع را مطرح میکردند؟
در روستاها با توجه به سختی کار، نداشتن وقت را هم مطرح میکردند که البته خوب میدانیم که این هم بهانه است. هر انسانی بالاخره زمانهای فراغتی در زندگی دارد. باید گفت که کتابخواندن این روزها اولویت نیست بهویژه در روستاها که با مشکلات چند برابری نسبت به شهروندان دست به گریبان هستند.
پس کار راحتی هم در این سالها نداشتهای.
نه، اما احساس شادی درونی را که از سهیم کردن دیگران در این آرامش نصیبم میشود، با هیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم.
و تلخیهایی هم تجربه کردهای؟
تلخترین لحظات من زمانی است که نتوانم فردی را برای کتابخوانی متقاعد کنم و در برابر بهانهجوییهایش جوابی قانعکننده داشته باشم! زمانهایی هم که افرادی که به دنبال کتاب به کتابخانه میآیند و نهایتا دست خالی باز میگردند، خیلی به من سخت میگذرد.
روستا چگونه و با چه ایدههایی عنوان دوستدار کتاب را به دست آورد؟
«لایزنگان» در آستانه فعالیت کتابخانه شهید اسلامینسب توانست این عنوان را به دست آورد و در واقع تعدادی از مردم و اهالی روستا بودند که با همراهی شورای روستا، با علاقه قلبی که به کتاب داشتند و فعالیتهایی که انجام دادند، روستا توانست این عنوان را در دومین دوره جشنواره روستاهای دوستدار کتاب کشور کسب کند.
مصداقیتر از فعالیتها نام میبرید؟
مثلاً شاید از اولین روستاهای کشور بودیم که خیابان اصلی روستا را «کتاب» نامگذاری کردیم. در محل کسب و کار مردم کتابخانه در گردش نصب شد. در جشنواره بزرگ گلاب لایزنگان که شهرت ملی دارد، جشنواره کتابخوان برگزار شد و ...
این عنوان در حد نام باقی ماند یا عوایدی هم برای روستا داشت؟
حتماً داشته است. مهمتر از همه اینکه موجب شد که دهیار و شورای روستا زمینی با وسعت 400 مترمربع به کتابخانه برای ساخت ساختمان جدید اختصاص دهند. همچنین توجه دستگاههای دولتی بالادستی بیشتر به روستا معطوف شد و از طرفی نهاد کتابخانههای عمومی نیز نگاه ویژهتری به روستا دارد. از طرفی روستا از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اولویت اعطای تسهیلات اشتغالزایی صنایع دستی و فعالیتهای فرهنگی قرار گرفته است.
پس الان در کتابخانه کوچکی فعالیت میکنید که امید به فضای بزرگتری دارید؟
کتابخانه روستا اکنون 80 مترمربع فضا دارد که بخش کودک سالن مطالعه و مخزن یک جا هستند؛ با 4800 جلد کتاب و تعداد محدودی صندلی و میز.
در دوران کرونا چه میکردید با این ویروس؟
در فضای مجازی گروههای کتابخوانی تشکیل دادیم که اعضای کتابخانه در آن حضور دارند؛ اگر کسی کتابی لازم داشت و در کتابخانه موجود نبود، تعدادی افراد هستند که آن را در کتابخانه شخصی دارند. با آنها تماس گرفته و میگیریم و کتاب موردنظر امانت گرفته میشود؛ در واقع کتابخانه روستا به عنوان یک واسطه عمل و سعی میکند کتاب مورد نیاز فرد را به هر طریق ممکن از کتاب الکترونیک یا کتاب گویا و برخی موارد خرید آن کتاب تهیه کند.
ممنون از وقتی که به این گفتوگو اختصاص دادید؛ اما بگذارید پرسش کلیشهای «سخن پایانی» را از شما هم بپرسم!
آرزو دارم داستانهای محلی روستا که بهصورت شفاهی در بین کهنسالان روایت میشود و همچنین دوبیتیهای محلی لایزنگان را گردآوری و منتشر کنم.
نظر شما