مجله گاردین طبق روال هرساله در پایان سال میلادی فهرستی از برترینها معرفی میکند. این مطلب به بهترین رمانهای معمایی سال ۲۰۲۱ میپردازد و به نظر میرسد آخرین رمانهای جان لوکاره و آندریا کامیلری موفق شدند به این فهرست معتبر راه یابند.
«سیلوِرویو» نوشته جان لوکاره
آخرین رمان کامل لوکاره ماه اکتبر، در هفتهای که میتوانست تولد ۹۰ سالگیاش باشد، منتشر شد. جولیان لاوندسلی، قهرمان داستان، پس از به دست آوردن ثروت شهر را ترک میکند تا در شرق انگلستان یک کتابفروشی راهاندازی کند؛ جایی که ملاقات با یک مهاجر لهستانی عجیب و غریب که قبلا جاسوس بوده او را به شبکهای از دسیسهها میکشاند. شخصیتهای داستان شامل چند جفت زن و شوهر جاسوس، با اسرار، وفاداریها، حمایتهای حرفهای و خانوادگی به خطر میافتند و هیچکس، حتا خود سرویس، بیگناه نیست. با چرخش نهایی وقایع، داستان در میان گندکاریها به طرزی شگفتانگیز اما خوشایند به پایان میرسد؛ مؤخرهای رضایتبخش برای زندگی حرفهای بهترین نویسنده ژانر مهیج قرن بیستم.
«ریکاردینو» نوشته آندریا کامیلری
آخرین رمان کامیلری از مجموعه داستانهای «کارآگاه مونتالبانو»، که در سال ۲۰۰۵ توسط او نوشته شد، در گاوصندوق نگهداری شد تا بعد از مرگ نویسنده، که سال ۲۰۱۹ اتفاق افتاد، منتشر شود. داستان ریکاردینو مثل رمانهای قبلی این مجموعه بسیار دوستداشتنی در شهر خیالی سیسیلی در ویگاتا میگذرد اما این بار خود نویسنده هم با کارآگاه خسته و بدخلق همراه است و پیشنهاداتش برای نحوه تحقیق در مورد مرگ شخصیتی که نام عنوان کتاب از او وامگرفته شده، حتی از خود مونتابلو هم دور از ذهنتر است. این رمان سفر آخر شایستهای برای کامیلری است.
«اولین روز بهار» نوشته نانسی تاکر
«امروز یک پسربچه را کشتم...» از همان خط اول این رمان جسور میدانیم که کریسی هشتساله یک قاتل است. او که از سوی والدینش تا حد تلف شدن از گرسنگی نادیده گرفته میشود، درمانده از تغذیه جسمی و روحی است و تمام کارهایش –قلدری در قبال همکلاسیها، ایجاد مشکل در مدرسه و نهایتا خفه کردن استیون دوساله- تلاشی دلخراش برای دیده شدن است. راوی داستان، کریسی کوچک و فردی است که او در بزرگسالی به آن تبدیل میشود. او از یک واحد امن (اقامتگاهی برای بازداشت کودکان خطرناک) آزاد شده، نامش را به جولیا تغییر داده و حالا صاحب فرزند است. تاکر موضوعات دشواری نظیر خشونت، گناه و رستگاری را با چنان شفقت و ظرافت فوقالعادهای مورد بررسی قرار میدهد که تا مدتها پس از صفحه پایانی برای خواننده طنینانداز خواهد بود.
«دختر الف» نوشته ابیگیل دین
یکی دیگر از رمانهای فوقالعاده که اولین اثر نویسنده جوانش است و غیرمهیج بودنش آن را قویتر کرد، «دختر الف» است. داستان لکس، دختر بزرگ یک متعصب مذهبی که به کمک همسرش، فرزندان را چنان وحشتناک مورد آزار قرار میدهد که خانهشان به «خانه وحشت» معروف شده است. سالها بعد لکس که حالا در نیویورک وکیل است مجبور به مرور گذشته میشود او به انگلیس برمیگردد تا بر تغییر بنای خانه به یک مرکز اجتماعی نظارت کند و مجبور است با خواهر و برادرهایش ارتباط برقرار کند که هر کدام به شیوهای کاملا متفاوت نسبت به تجربیات کودکی خود واکنش نشان دادهاند. این کتاب که یکی از بهترین توصیفات را از دشواریهای «ادامه دادن» و ناممکن بودن توضیح اتفاقات از سرگذرانده به غریبهها ارائه میدهد، جذاب و قدرتمند است، با امیدی که به سختی به دست آمده است.
«زمستان به حساب میآید» نوشته دیوید هِسکا ونبلی ویدن
ویرجیل واندد هورس به نمایندگی از کسانی وارد عمل میشود که در منطقه اختصاصی بومیان امریکایی رُزباد در داکوتای جنوبی، توسط پلیس قبیلهای که فاقد قدرت است و همچنین سیستم قضایی جنایی اِهمالکار ایالات متحده سرخورده شدهاند. بعد از آنکه برادرزاده نوجوان ویرجیل نزدیک بود بر اثر مصرف بیش از حد هروئین جان خود را از دست بدهد، او مصمم به مقابله با کسانی میشود که مسئول آوردن مواد مخدر به میان مردم هستند. با این حال با وجود اختیارات محدود و حریفان قَدَر، زندگی او پیچیده و بسیار خطرناک میشود. ویدن که از اعضای جامعه سرخپوستان امریکایی است، بینشی شگفتانگیز از یک دنیای اغلب نادیدهگرفتهشده به دست میدهد و خواننده را درگیر رازی ارزشمند میکند.
نظر شما