علی انسانی، شاعر آیینی کشورمان به مناسبت هفتمین سالروز درگذشت مشفق کاشانی، این قله رفیع شعر و ادب معاصر، قطعه شعری را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید.
غزل نداشت رفیقی شفیقتر از تو
چه مشفقانه در این ره زدی قدم مشفق
کلیم طور غزل تو کلام تو صائب
که بر چکاد برافراشتی علم مشفق
چو ایستاده به محراب ابرویش بودی
نداشت شعر، به ابروی خویش خم مشفق
هماره روی تو شادیفزای محفل بود
کنون نشسته به ویرانه جغد غم مشفق
چو شعر محتشم آتش به بندبندت زد
قلم به دست به تضمین زدی رقم مشفق
عرب فرزدق خود را ز دست داد و رواست
نهند نام تو را دعبل عجم مشفق
ز داغ در تب تاریخ طبع من میسوخت
«حسین» آمد و بنوشت محتشم مشفق
نظر شما