کتاب «اتوپیانیسم (آرمانشهر باوری)» اثر لایمن تاور سارجنت با ترجمه محمد نصراوی از سوی انتشارات نشر افکار جدید منتشر شد.
نویسنده در مقدمه فارسی این اثر آورده است: «در این اثر مختصر، سعی کردهام خواننده را با موضوع اتوپیا آشنا کنم، که در گستردهترین صورت، به عنوان «رویای اجتماعی» توصیف میکنم. بعضی از افراد رویاهای دلپذیر و دیگران کابوس میبینند. بعضی از مردم فقط خواب میبینند و دیگرانی سعی میکنند رویای خود را در جهان و در زندگی خود عملی کنند. برخی نسبتا موفق هستند و بسیاری شکست میخورند.
مجموعه «درآمدی بسیار کوتاه» که این کتاب در آن چاپ شده است، محدودیت حجمی دارد. بنابراین، بسیاری از مطالب که میتوانست به طور جدی بسط یابد، خلاصه شدهاند. اما این مجموعه همان کاری را انجام میدهد که قصد انجام آن را دارد؛ موضوعی را به مخاطبان عام معرفی میکند. بنابراین، با این هدف، من از شش منظر به اتوپیا نگریستهام، که همچنين بحث بر سر اهمیت اتوپیاباوری بوده است.»
در مقدمه مترجم نیز تاکید میشود: «اتوپیا، ایدهای است که برای درک روح تغییر اجتماعی نه تنها باید آن را فهمید، بلکه بایست تجربه کرد. در طول چند سالی که با ادبیات این ایده آشنا شدم، دریافتم که اتوپیا فرآیندی ناشناخته برای تغییر است؛ ابزاری برای چالش در وضعیت کنونی و یافتن وضعیت جایگزین. هر چند در باب اتوپیا در ایران آثاری چند نوشته و ترجمه شدهاند، اما جای مجموعهای مدون که از نظرگاههای گوناگون به این اندیشه بپردازد، بسیار خالی است. در این شرایط، مجموعه «امید و آتوپیا» کوششی سترگ در نشر افکار است تا فضا و جریانی متفاوت را در راستای معرفی اندیشه اتوپیا به خوانندگان فارسی زبان ارائه کند.»
نویسنده در جایی دیگر مینویسد: «نخستین و اساسیترین موضوع، اتوپیا به مثابه ادبیات است؛ مکانهای خوب و مکانهای بدی که نویسندگان توصیف کردهاند، از پیش از اینکه توماس مور واژه اتوپیا را در سال ۱۵۱۶ اختراع کند، تاکنون. هزاران متن، متشکل از طیف وسیعی از دیدگاهها، وجود دارد، بنابراین، من به سادگی آنچه را که مهمترین آنها دانستم، تقسیمبندی کردهام؛ تقریبا به جهانهایی که طبیعت یا خدایان ارائه میدهند و جهانهایی که انسان ایجاد کرده است، که در مورد دوم بیشتر متمرکز شدم.»
نویسنده موضوع دوم را چنین آورده است: «دوم، در مورد آنچه «اتوپیاهای عملى» ناميدهام، با تأكيد بر آنچه اکنون هدفمدار مینامیم، بحث میکنم که به عنوان جوامع اتوپیایی یا تجربی، جوامع منزوی و کمون شناخته شدهاند. آنها حداقل از نخستین آشرامها در هندوستان وجود داشتهاند و اکنون هزاران نماینده دینی و سکولار در سراسر جهان دارند.» ویژگی سوم را نیز اینچنین بیان کرده است: «سوم، من اتوپیای بومی، به ویژه در استرالیا و آمریکای شمالی، را همراه با نقش اتوپیایی در استعمار بررسی کردهام؛ که ممکن است نتایج مثبتی برای عنصر مهاجم داشته باشد، در حالی که مطمئنا برای ساکنان اصلی نتایج منفی داشته است. سپس به اتوپیا باوری به عنوان جنبهای از اندیشه پسااستعماری نگریستهام.»
وی ادامه میدهد: «چهارم، از آنجا که اتوپیاباوری غالبا به عنوان محصول غرب مسیحی شناخته شده است، من این استدلال را در آنچه در زمان نگارش اثر ((سنتهای دیگر» نامیدهام، رد کرده و به چین، هند، سنت اسلامی و ژاپن به اختصار اشاره داشتهام. امروزه، هنوز هم در تلاش برای جایگزینی برای سایر سنتها هستم، زیرا این امر همچنان سنت غربی را ارزشمند میداند؛ و من آفریقا، آسیای جنوب شرقی و مناطق دیگر را نیز اضافه میکنم».
نویسنده درج میکند: «پنجم، اگرچه اتوپیا محدود به غرب مسیحی نیست، اما در الهیات مسیحی (باغ عدن، بهشت و هزاره) و عمل (رهبانیت) همیشه مهم بوده است. بنابراین، یک فصل را به اتوپیا در سنت مسیحی اختصاص دادهام. اگر امروز آن فصل را تغییر میدادم، با، اتوپیا در انواع سنتهای دینی و نه فقط مسیحیت میپرداختم.
ششم، اتوپیا اغلب با ایدئولوژی در تضاد قرار گرفته و با آن تنش داشته است. در مورد این موضوع خیلی مختصر بحث کردهام، اما از آن پس گسترش دادهام؛ از جمله در مقالهای که اخیرا در کتاب ایدئولوژیهای سیاسی آکسفورد منتشر کردهام. در پایان جهانی که در آن زندگی میکنیم، به سرعت تغییر میکند؛ و اگر من امروز کتاب را مینوشتم، راههایی برای زیستبومگرایی، تنش جهانیسازی و ملیگرایی، و ظهور پوپولیسم پیدا میکردم.»
نویسنده یادآور میشود: «اما هیچ گاه نمیتوانیم بفهمیم که اولین بار، چه هنگام کسی رویای زندگی بهتر را تصور کرده است، اما باید به نوشتههای باقی مانده از افراد گوناگون که در فرهنگهای گوناگون میزیستهاند، اعتماد کنیم. چنین چشم اندازهایی در نخستین نوشتههای به جای مانده قابل مشاهده است؛ همانند نوشته سفالین سومری که متعلق به ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد است. نخستین اتوپیاها بسیار شبیه به رویاها بودهاند؛ کاملا خارج از کنترل بشر، رخدادهای طبیعی و با اراده برخی خدایان. تمامی اتوپیاها پرسشهایی طرح میکنند. آنان میپرسند: به هر حال، راه و روشی که با آن زندگی میکنیم، میتواند پیشرفت کند؟ و خود پاسخ این پرسش را میدهند که زندگی قابل تغییر و پیشرفت است. بیشتر اتوپیاها زندگی اکنون را با زندگی در اتوپیا مقایسه و به اشکالات موجود در زندگی اکنون با اشاره میکنند. بنابراین، اتوپیاها چیزهایی را که برای تغییر در پیشرفت نیاز است، پیشنهاد میدهند.
مانند اکثر مباحث علومانسانی، در باب تعریف مفهوم اتوپیا اختلافاتی وجود دارد مسالهای که پیوسته مردم را گیج میکند، ناشی از عدم تمایز میان اتوپیاباوری، به عنوان مقولهای کلی و اتوپیا به عنوان ژانری ادبی است. بنابراین، اتوپیاباوری) به رویا کابوسهایی اشاره دارد که مربوط به روشهایی است که گروههای اجتماعی زندگی خویش را براساس آنها سامان میبخشد. روشهایی که معمولا جامعهای کاملا متفاوت با آنچه در آن زندگی میکنند، متصور میشوند.»
در قسمتی از کتاب آمده است: «جدال طرفداران و مخالفان جهانیسازی جدال اتوپیاها است؛ هر دو دیدگاههایی هستند درباره اینکه جهان آینده چگونه باید باشد و چگونه میتوان به آنجا رسید. تعدادی از آنها اتوپیاهای جهانی - یا همان طور که برخی ترجیح میدهند، دیستوپیا - هستند.»
در نتیجهگیری هم آمده است: «نظریهپردازان و نویسندگان اتوپیا هم از قدرت و هم از خطر اتوپیا آگاه شدهاند و در نتیجه آن اتوپیاهایی مبهم، کمتر مطمئن و پیچیدهتر را به ما نشان دادهاند؛ نظیر نمونههایی از آلبر کامو ، نویسنده فرانسوی متولد الجزایر و برنده جایزه نوبل ادبیات، در «اتوپیای نسبی» و جان رالز، یکی از برجستهترین فیلسوفان ليبرالیسم، به نام «اتوپیای واقعبینانه». این رویکرد از یکی از خطرات بزرگ اتوپیا - جدی گرفتن بیش از حد آن - جلوگیری میکند. فرد باید بتواند با اشتیاق باور داشته باشد و همچنین بتواند پوچی باورهای خود را ببیند، باور کند و به آنها بخندد.»
نظر شما