رئیس اندیشکده ادبیات پایداری با تأکید بر توجه به مقوله نقد ادبی و آثار این حوزه، گفت: نقدآموزی، نقدخوانی، نقدشناسی و تمرین نقد از کودکی و نوجوانی در جامعه ما اتفاق نمیافتد. به تعبیری، نقد ادبی یکی از دغدغههای اصلی علاقهمندان حوزه کتاب بهشمار نمیرود.
برخی از مهمترین موضوعات مطرحشده در این گفتوگو:
- فهم ما از نقد ادبی، فهم ناقصی است. ناقد ادبی، خائن نیست، بلکه پشتوانه و خادم اثر است.
- از حدود 29 هزار جلد کتابی که تاکنون در حوزه ادبیات دفاع مقدس چاپ شده، بیشترین سهم به خاطرهنویسی و مستندنگاری اختصاص دارد.
- کتاب درسی غار دموستنسی است.
- جامعه میکوشد گذشته تاریخی خودش را بشناسد و بفهمد.
- در کتابهای درسی در کنار نام نویسندگان و شاعران بزرگ، از چهرههای شاخص استانی هم نام برده شود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
این نویسنده و پژوهشگر درباره بحث آسیبشناسی حوزه نقد ادبی در ایران، بیان کرد: این حوزه، هم از فقیرترین حوزههاست و هم حوزهای جوان محسوب میشود. گفتم جوان زیرا در گذشته تاریخی خودمان آثار مرتبط با موضوع نقد ادبی کمتر داشتهایم و نمونههایش اندک بوده است. در 100 سال اخیر و پس آشنایی با ادبیات غرب، زمینه نقد ادبی و توجه به نظریههای ادبی در جامعه ما شکل گرفت. اما با دریغ و اندوه باید گفت در سالهای اخیر شاهد کاهش آثار این حوزه هستیم. مثلا همین سال گذشته فقط 37 عنوان در حوزه نقد ادبی داشتیم، این عدد نسبت به سال قبلتر، هم کاهش کمی و هم افت کیفی را نشان میدهد.
وی با طرح این پرسش که «چرا چنین شده است؟»، ادامه داد: بحث درباره این افت کمی و کیفی، بحث مفصلی است، اما چکیدهاش این است که ما آثار موفق در این زمینه کم داریم، ناشران کمتر به این مقوله میپردازند چون اقبال جامعه نسبت به چنین موضوعاتی زیاد نیست و چنین آثاری مخاطبان خاص دارند. همچنین بهنظرم این هم مهم است که نقدآموزی، نقدخوانی، نقدشناسی و تمرین نقد از کودکی و نوجوانی در جامعه ما اتفاق نمیافتد. به تعبیری، نقد ادبی یکی از دغدغههای اصلی علاقهمندان حوزه کتاب بهشمار نمیرود. دریغ اینکه همزمان با کاهش کمی و کیفی کتابهای حوزه نقد ادبی، مجلات این حوزه - مثل «کتاب ماه» - هم تعطیل شدهاند. ناگفته نماند که نقدهراسی، چه از سوی ناقد و چه از سوی مؤلف نیز وجود دارد و این ترس و عدم تابآوری شرایطی را رقم میزند که افراد از خطرکردن بپرهیزند و کمتر به سراغ نقد بروند.
سنگری گفت: متأسفانه فهم ما از نقد ادبی، فهم ناقصی است. ناقد ادبی، خائن نیست، بلکه پشتوانه و خادم اثر است. پذیرش نقد به ارتقا و اعتلای اثر ما کمک میکند. گمگوشهها و زوایای پنهان متن را روشن میکند و اتفاقا بر اشتیاق مخاطبان برای خواندن اثر نیز میافزاید. پس باید ناقدان را همکاران و همیاران مولفان بدانیم که اگر از وجودشان استفاده شود، اثر برکشیده و ارزشهای آن معرفی میشود. حتی اگر نگاه منتقد کاملا منفی و آلوده به نفرت باشد، همین نگاه هم برای نویسنده مغتنم است. نویسنده به نگاههای مختلف و متکثر نیاز دارد و زیرا این تکثر مناظر، باعث باروری جامعه فرهنگی ما میشود.
خاطرهنویسی و مستندنگاری گونه غالب در ادبیات دفاع مقدس
رئیس اندیشکده ادبیات پایداری در ادامه صحبتهایش درباره اوضاع ادبیات در روزگار کنونی، اظهار کرد: گونهها و ژانرهای ادبی دگرگونی بزرگی را طی میکنند. شعر به آرامی افول میکند و ادبیات داستانی و خاطره و مستندنگاری در حال رشد است. میدانید که برخی کتابهای حوزه خاطرهنویسی بارها تجدید چاپ میشوند که نشان میدهد اقبال عمومی برای این آثار بسیار بالاست. چون زبانی روان و ساختار روایی دارند، همچنین مخاطب بخشی از تجربه زیسته خودش را در این آثار مرور میکند. البته دقت داشته باشید که خاطرهنویسی ما بسیار به داستان نزدیک شده است.
وی افزود: در گذشته، مثلا دهه 1360 داستاننویسهای ما خاطره میگفتند، اما امروز خاطرهها شبیه داستان شده است، یعنی برای نقل خاطرات از عناصر و سازههای داستانی استفاده میشود. طبق آماری که دارم، از حدود 29 هزار جلد کتابی که تاکنون در حوزه ادبیات دفاع مقدس چاپ شده، بیشترین سهم به خاطرهنویسی و مستندنگاری اختصاص دارد. حتی شعر که به نوعی رسانه ملی ماست و به تعبیر مقام معظم رهبری ثروت ملی ما محسوب میشود، در قیاس با خاطرهنویسی و مستندنگاری رنگ باخته است. این مشکلی است که باید مفصل دربارهاش بحث و صحبت کرد تا به تدابیری برای برونرفت از آن رسید.
سنگری همچنین گفت: آمار بالای فروش کتابهای مربوط به ایران دوره باستان (و تاریخ بهطور کلی) نشان میدهد که روحیه ملیگرایانه در سالهای اخیر تقویت شده است که البته مسأله نامناسبی هم نیست. جامعه میکوشد گذشته تاریخی خودش را بشناسد و بفهمد. چون شبهاتی هم مطرح شده و میشود و همین طرح شبهات بسیاری را ترغیب میکند که برای پیدا کردن حقیقت به منابع متقن و استوار رجوع کنند. روح کنجکاو ایرانی میخواهد دریابد که کوروش که بود؟ یا اینکه بداند اسلام چگونه وارد ایران شد؟ معامله ایرانیان با اسلام چگونه بود؟ انبوهی از پرسشها وجود دارد و در کلاسهای درس خودم دیدهام که نسل جوان امروز ما هم جوابهای ساده را نمیپذیرد، درنگ میکند، به نقد میکشد و میپرسد. باید بپذیریم که جامعه ما به جامعه بزرگی تبدیل شده است. بیشتر مردم دیگر بهسادگی تسلیم پاسخهای تکراری نمیشود. من این را مثبت میبینم و هراسی از آن ندارم، چون داشتن چنین روحیهای، نردبان رشد جامعه است. امیدوارم کتابها با تخفیف بیشتری عرضه شوند تا ارزانتر به دست مخاطب تشنه دانستن برسند.
کتاب درسی غار دموستنسی است
این نویسنده و پژوهشگر، با پرداختن به موضوع کتابهای درسی و کمکآموزشی در موضوع ادبیات فارسی، بیان کرد: نکته اول اینکه کتاب درسی قطعا خواننده فراوان دارد، چون چند میلیون دانشآموز باید این کتابها را بخوانند. اما این کتابها خواهندگان فراوان هم دارند و همگیشان انتظار دارند که در کتابهای درسی ردی از آنها باشد. به مؤلف کتاب درستی فهرستی داده میشود و میگویند همه این موضوعات باید در کتاب آورده شود. این بهنظرم بلای نازله بر کتابهای درسی است که بسیاری از آن چنین انتظاراتی دارند. نکته دوم هم اینکه، من همیشه میگویم کتاب درسی غار دموستنسی است. میگویند دموستنس در دادگاهی از حق خودش دفاع میکرد، اما چون دستهایش را زیاد حرکت میداد از دادگاه اخراجش کردند. به کوه رفت، در دهانه غاری خار و تیغ گذاشت و آنجا تمرین کرد تا بتواند بدون حرکتدادن دستهایش صحبت کند.
وی ادامه داد: ما هم وقتی کتاب درسی مینویسیم، همین وضع را داریم. دستمان را به هر طرف حرکت بدهیم حساسیت گروهی برانگیخته میشود. مثلا در میان دبیران فارسی ما گروهی ادبیات معاصر را دوست دارند و گروه دیگر به ادبیات کلاسیک علاقهمند هستند؛ یا حتی گاهی واژههایی در متون وجود دارند که این واژهها در مناطقی از ایران معنای نامناسبی دارند، نامه مینویسند که این را حذف کنید، چون وقتی در کلاس میخوانیم نظم کلاس بهم میریزد. یا مثلا متنی از لیلی و مجنون را که قصهای شیرین از عشقی پاک بود در کتاب مقطع دبیرستان آورده بودیم، بسیاری از خانوادهها معترض شدند که وجود چنین متنی برای بچهها در این سن و سال مناسب نیست. درباره بسیاری از نویسندگان معاصر هم حساسیتهایی وجود دارد.
سنگری در ادامه این بحث گفت: کتابهای کمکآموزشی که در حاشیه کتابهای درسی جای میگیرند با چنین محدودیتهایی، حداقل به این شکل مواجه نیستند. اما شتابزدگی در بیشترشان واضح است و خطا و اشتباه هم فراوان دارند. مردم البته از این کتابها استقبال میکنند. اما عمده این کتابها خلاف جریان آموزش است، زیرا متن را به سمت آموزش روشهای تستزنی میبرند و آن را مثله میکنند. البته بعضی ناشران این حوزه کارهای خیلی خوبی هم منتشر کردهاند که نباید انکارش کرد، اما در کل حوزه کتابهای کمکآموزشی بازاری است که مدیریت نمیشود.
رئیس اندیشکده ادبیات پایداری، اظهار کرد: در پایان به این نکته هم اشاره کنم که امیدوارم که آموزش و پرورش ما به سمت چندتألیفی برود و از این روش استفاده از تألیف واحد - که دانشآموز مجبور باشد در یک فقط یک کتاب را بخواند - فاصله بگیرد. همچنین مناطق مختلف کشور بتوانند سهمی در کتابهای درستی داشته باشند و مثلا در کنار نام نویسندگان و شاعران بزرگ همچون فردوسی و سعدی و عطار، از چهرههای شاخص استانی هم نام برده شود. همچنین ادبیات بومی و منطقهای ما هم لحاظ شود و بچههای هر منطقه، در کنار زبان فارسی فرهنگ و ادبیات خودشان را هم بشناسند.
نظر شما