از این رو، به مناسبت دهه مبارک فجر، به سراغ محمدرضا شرفیخبوشان رفتهایم تا با او در این باره صحبت کنیم. او نویسنده آثار نوجوان و بزرگسال است که خود نیز داستانهای متعددی دربارهی انقلاب نوشته است. شرفی خبوشان دربارهی اینکه در داستانهای نوجوانانهی انقلاب توجه نویسندهها بیشتر به فرم اثر است یا محتوای آن، گفت: توجه به فرم و محتوا توأمان میسر میشود و برای یک اثر ادبی لازم است. این نیست که فقط محتوا مدنظر قرار بگیرد و از فرم غافل شویم. اما ما به فرمی که همگام با محتوا و متناسب با مخاطب باشد نیاز داریم.
وی ادامه داد: پس آنچنان که شایسته و بایسته است شکل ارائهی روایت را متناسب با مخاطب پیش نبردهایم. و نیاز است که در ارائهی داستانهایی که محتوای انقلاب دارد و به طور کلی داستانهایی که در حوزهی تاریخ طبقهبندی میشوند تغییری ایجاد شود. چون ما اکنون تاریخی میبینیم که چهلوسه سال از آن گذشته و حتی بیشتر مثل مبارزات پیش از انقلاب. بنابراین خیلی مهم است که شکل پرداخت و نحوهی بیان آن محتوا متناسب باشد با مخاطبی که میخواهد با این نوع از داستانهایی که در حوزهی انقلاب اسلامی قرار میگیرد ارتباط برقرار کند. اینکه هم از آنها لذت ببرد و سرگرم شود، و هم دانشش نسبتبه موضوع انقلاب اسلامی زیادتر.
نویسنده رمان نوجوان «موهای تو خانه ماهیهاست» به موضوع لزوم توجه نویسندگان ایرانی به قالبهای جدید داستاننویسی در حوزهی موضوعات انقلاب اشاره و بیان کرد: به نظر من ضروری است که ما در ژانرهای مختلف موضوع انقلاب اسلامی را برای مخاطب تبدیل به یک گونهی داستانی کنیم. و ظرفیتش را هم داریم. در حوزهی داستانهای پلیسی، جنایی، جستوجوگرانه، فانتزی-تخیلی، داستانهای سریالی، کمیک و چتاستوری که شیوههای جدیدتر داستان هستند و حتی داستانهای تعاملی، در همهی این حوزهها میشود داستان انقلاب را وارد کرد و به آن پرداخت. این ضرورت است.
وی افزود: نویسنده چارهای ندارد که خودش را با ذائقهی مخاطب نوجوان همراه کند. مخاطب نوجوان با بزرگسال متفاوت است. این نیست که ما انتظار داشته باشیم مخاطب ما صبور باشد و یا خودش را همگام با اثر ما تغییر دهد و به سطح آن برساند. اثر ضمن اینکه خواستههای متفاوت مخاطب را تأمین میکند از جمله اینکه او را سرگرم میکند، باید او را توأمان رشد بدهد و این دو باید همزمان باشند. مستلزم این است که حتما جهان مخاطب درنظر گرفته شود؛ ایدههای جدید شخصیتپردازی، ارائه داستان، کشمکشها و همهی اینها در فرمها و قالبهای جدیدی ریخته شود. و داستان نوجوانی از کار دربیاید که با شرایط، فضای ذهنی و ویژگیهای متعدد نوجوان امروز متناسب باشد.
شرفیخبوشان دربارهی چرایی این کمتوجهی و همچنین موانع نویسندگان و ناشران در راه دستیابی به این پیشرفتِ ضروری گفت: به نویسنده برمیگردد. او تعیین میکند. اینکه کیست و چیست. نویسنده در یک شرایط متعادل و مناسبی به سراغ پرداختِ موضوعات میرود. عدهای از نویسندگان هستند که علاقهمندی درونی و اعتقادات شخصی دارند و دوست دارند به این قصهها بپردازند، ولی شاید نگاهشان به مخاطب نوجوانِ امروز مقداری باید پیشرفتهتر و بهروزتر باشد. یکعدهای هم که نگاه بهروزی دارند ولی موضوع برایشان موضوع موردعلاقهای نیست که به آن بپردازند. هردوی اینها باید باشد.
وی ادامه داد: اما در حالت کلی میتوانیم بگوییم که وضعیت داستان نوجوان ما در وضعیت مطلوب نیست؛ به جهت تعدد و گسترش افسارگسیختهی داستان ترجمه. وقتی داستان ترجمه بازار را پر کند ذائقهی مخاطب را هم تبدیل میکند به ذائقهای که فقط داستان ترجمه را دنبال میکند. مخاطب نوجوان فقط نویسندگان خارجی را میشناسد و جدیداً خیلی از ناشران، بهصورت تخصصی دارند داستان و رمان کرهای ترجمه میکنند آن هم با ترجمههای نازل، و بسیار هم فروش دارند. طی چندماه به چاپ پنجم یا دهم میرسند. این نشان میدهد که نوجوان یکدفعه در فضایی قرار میگیرد که مشتری داستانهای داخلی نیست. نویسندگان زبان خودش را کمتر میشناسد. این شرایط کلی است. ما به یک هموغم جمعی و گروهی احتیاج داریم که به سمت ارزشمندشمردن داستان ایرانی در حیطهی داستان نوجوان برویم.
این نویسنده با اشاره به ضرورت تقویت داستان ایرانی گفت: بهطور کلی وقتی این کار انجام شود، داستان انقلاب هم که بخشی از داستان نوجوان است قوت پیدا میکند. وقتی ما کلیت یک عرصه را سبک بشماریم و به مبانی اصلی و واجب آن نپردازیم در بخشهای متعددی که متوجه آرمانهای ماست متضرر میشویم. بنابراین در ابتدا باید آن بستر کلی و حیاتی را در حیطهی ادبیات نوجوان فراهم کرد. یعنی ایجاد بستری برای اهمیت و ارزشگذاری برای نویسندگان داستان نوجوان و آثار نویسندگان ایرانی، پروبال دادن به این آثار، تبلیغ آنها و همچنین ایجاد موقعیتی که نویسندگان داستان نوجوان با فراغ بال اثرشان را تولید کنند، تبدیل به نویسندگان حرفهای شوند و در این راه بتوانند بدون هیچ دغدغهای کار کنند. اگر این اتفاق بیفتد طبیعتاً نویسنده هم به این سمت میرود که با روز جلو برود و به دغدغههای نوجوان پاسخ دهد و آن محتوایی که موردنظر ماست تولید شود.
محمدرضا شرفی خبوشان دربارهی داستانهای نوجوان ایرانی که به موضوع انقلاب اسلامی پرداختهاند و موفق هم بودهاند گفت: داستانهایی موفقاند و میتوانند نگاه نوجوان را جلب کنند که به فطرت و ویژگیهای مخاطب نوجوان امروز واقفاند و آنها را لحاظ میکنند. مخاطب نوجوان امروز با مخاطب دهسال پیش، پنجسال پیش، حتی من میخواهم بگویم با نوجوان دو سال پیش فرق دارد. یعنی اینقدر متفاوت است. دوسال پیش آموزش مجازی وجود نداشت. در دست نوجوانان ما گوشی همراه در اینحد گسترده نبود، آموزشوپرورش ما این وضعیت را نداشت، نوجوان ما خانهنشین نبود و در فضای مجازی اینقدر نمیچرخید. همهی اینها باعث شده است که با موجود جدیدی روبهرو شویم. پس امسال و امروز اگر کسی میخواهد برای مخاطب نوجوان بنویسد باید مخاطب الان را درنظر بگیرد. نویسندگانی که اینها را لحاظ میکنند اثر موفقی هم دارند.
این نویسنده نگاه سنتی دستاندرکاران بازار نشر کتاب به نوجوانان را نقد کرد و گفت: متأسفانه نگاهها هنوز سنتی است. حتی بعضی ناشران، بعضی سازمانها و ارگانها و سیاستگذاران ما در این زمینه، هنوز نوجوان ما را نوجوان سیسال پیش و دهسال پیش میبیند. آنها یک اثر جدید و مدرن را که امروزه میتواند برای نوجوان امروز جوابگوی او و سلیقهاش باشد و هیجان او را برانگیخته کند، پس میزنند. در ممیزی، در نشر کتاب، بخشهای مختلف، کسانی که دستاندرکارند نوجوان امروز را نمیبینند و فقط مانع ایجاد میکنند.
وی ادامه داد: به نظر من راه این است که متولیان فرهنگی در درجهی اول، نوجوان امروز را درک کنند و بفهمند که نوجوان امروز با قبل فرق دارد، و به سمتی بروند که نویسندگان فضایی داشته باشند که بتوانند برای نوجوانان اثر خلق کنند و به خواستههای این نوجوانان پاسخ دهند. اگر اینطور پیش برود ما همین وضعیت امروز را خواهیم داشت. نوجوان تعارف ندارد. به سراغ آثار ترجمه میرود که او را دیدند. امروزِ او، هیجانات و شرایطش را دیدند. میدانند که امروز نوجوان چه موجودی است و تبدیل به چهچیزی شده است. و چه مسئلههایی دارد. ولی متأسفانه ما هنوز به این موارد واقف نشدهایم و داریم ضرر میکنیم.
شرفی خبوشان نشستهای نوجوانشناسی برای نویسندگان و ناشران را مفید دانست و اظهار کرد: ما باید برای ناشران و متولیان فرهنگی نشستهای نوجوانشناسی بگذاریم. آن ناشرانی هم که فهمیدهاند متاسفانه بهجای اینکه این وضعیت را در داستانهای فارسی و نویسندگان ایرانی دنبال کنند و حمایت کنند سریع به سراغ ترجمهی آثاری میروند که برای نوجوان امروز نوشته شده است. درنتیجه فرهنگ و نگرش و جهان نوجوان ما از دست میرود.
وی در پایان گفت: ما یک نوع فرهنگ و جهان و نگرشی داریم. آثار ترجمه شده این فرهنگ را تحتتأثیر قرار میدهد و نگاه نوجوان، جهان و تخیلش را به جهان دیگری میبرد. این تخیل باید در همین جهان رشد کند، در همین واقعیتی که وجود دارد. بنابراین ما نیاز داریم که اول متولیان فرهنگی و بعد ناشران، نوجوانِ امروز را بپذیرند و شرایطش را درک کنند و بدانند که ما به چه آثاری نیازمندیم و به طور کلی شرایط مهیا شود. و گرنه از نظر نویسندگان، ما نویسندگان خوب زیاد داریم، نویسندگان قَدَر زیاد داریم ولی مانع هم زیاد داریم برای اینکه این نویسندگان بتوانند اثر خود را بنویسند.
نظر شما