واژه جشن به چه معنی است و اصولا نگاه به جشن و شادی در ایران باستان چگونه بوده است؟
واژه جشن در زبان فارسی «برای برگزاری آیینهای شاد به کار میرود» ولی در برخی از زبانها چون انگلیسی، فرانسوی و عربی برای شادی همان واژهای به کار میرود که برای سوگواری و تفاوت را واژه دیگری بیان میکند به عنوان نمونه در زبان فرانسویfete de marriage جشن عروسی است و fete de morts جشن مردگان است. ایرانیان باستان بر این باور بودند که سرور و خنده و شادی آفریده و داده خدا و غم و اندوه و گریه داده اهریمن است. از همین رو در اوستا گریستن بر مردگان ناشایست و گناهی بزرگ شمرده میشود و شادی و خرمی ثواب به شمار میآید؛ بنا بر منابع تاریخی جشنها و آیینهای کهن ایران، همه با شادمانی و سرور همراه بوده است. به هر روی واژه جشن در فارسی برگرفته از یسن(Yasna) اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را به کار میبرند. واژه جشن که امروزه به جای عید و ایام خوشی به کار میرود، در قدیم برای اطلاق مراسمی به کار میرفت که آیینهای دینی را با سرور و شادمانی توأمان سازند، به عبارت دیگر، جشن یعنی ستایش و پرستش دینی همراه با سرور و شادمانی.
دلیل برگزاری جشنها و آیینهای کهن را در چه میدانید؟
آغاز و انگیزه برگزاری بسیاری از جشنها و آیینهاى کهن به طور قطع روشن نیست. در جوامع ابتدایی، جشنها خود نوعی آداب و مناسک دینی بوده است و برای خشنودی نیروهای ماوراءالطبیعه و در پیرامون توتم قبیله برگزار میشده است. توتم یعنی باورهای انسانهای اولیه قبل از رسیدن به دوران مذهب، توتم نوعی احترام به اشیا یا عوالم طبیعت است که به باور انسانهای اولیه توتم نگهبان افراد قبیله بود، به هر روی توتم کهنترین شکل سازمان اجتماعی است و البته انسان معاصر این باورها را اساطیر یا خرافه میداند، در صورتی که ژرفترین لایههای ذهن انسان از الگوهای اسطوره نشات گرفته است. با گذشت سالیان و قرنهای متمادی و دگرگونیهایی که در شیوه برگزاری جشنها به وجود آمده است، هالهای از باور و حرمت عامیانه جشنها را در برگرفته و به آن سیمای اسطورهای بخشیده که از نیاکان به ارث رسیده است و «اسطورههای پیدایش در همه جامعهها، زمینه اعتقادی و دینی دارد»
در فرهنگ ایران کهن، علت آفرینش آدمیان، رواج نیکی محض نه تنها در دنیای زمینی، بلکه در همه کائنات است؛ بنابراین ایرانیان، برای تأمین آرامش و چیرگی بر قوای اهریمنی خود را به دو چیز نیازمند میدانستند، قدرت بدنی و دیگری ارادهای قوی و روحی استوار که برای دستیابی به روانی آسوده و شاد جشنهای متعدد فصلی در طول سال و به مناسبتهای گوناگون برپا میداشتند، مردم در این جشنها شرکت میجستند و به وسیله تفریحات سالم و عیش و سرور و دستافشانی و آتشافروزی و پایکوبی روان افسرده را شادابی میبخشیدند و خستگیهای فکری و جسمی را از تن و روان خویش میزدودند و خویشتن را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده میکردند.
در کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» آمده است که جشن سپندارمذگان به مناسبت گرامیداشت صفت پاک و ارزشمند «سپنته آرمئیتی» از سوی ایرانیان برگزار میشود، لطفا در این باره توضیح دهید.
در باور ایرانیان باستان «سپندارمذ» فرشته و ایزد بانوی اسفند ماه است و در عالم مینوی نشانه مهر، بردباری و تواضع اهورامزدا است و روی زمین، فرشته موکل بر زمین پاک و زن درستکار است. او موظف است زمین را خرم و پاک و بارور نگاهداری کند. به این دلیل هر کس به کشت و کار و آبادانی بپردازد، خشنودی سپندارمذ را فراهم کرده است. در اساطیر آمده است که این فرشته بود که برای «آرش کمانگیر» تیر حاضر کرد و وی را امر کرد که برای تعیین مرز ایران و توران کمانی برگزیند. این جشن به مناسبت گرامیداشت صفت پاک و ارزشمند «سپنته آرمئیتی» از سوی ایرانیان برگزار میگردد. «سپنته آرمئیتی» یا سپندارمذ یا اسفند امروزی، نام چهارمین امشاسپند و نام پنجمین روز هر ماه است که در نقش مادری خود، نگهبان زمین شناخته میشود. در کتابهای مربوط به دین زرتشتیان آمده است: «سپنته آرمئیتی، فروزهای است با ویژگیهای زنانه و مادرانه یعنی مهر و عشق بیپایان و تواضع و فروتنی که به راستی زمین نمادی نیکو بر آن است.» این واژه یکی از فروزههای اهورایی است که انسان نیز میتواند آن را در خود پرورش دهد.
«امشاسپندان» چیست؟ لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.
امشاسپندان، موجوداتی مینوی هستند که در نظام هستی در دین زرتشتی پس از اهورامزدا قرار دارند. امشاسپندان تجلیات اهورامزدا به شمار میآیند و نماینده او در امر آفرینش و نگاهداری عالم و همچنین هدایت انسان و راهیابی او به سعادت جاودانی هستند. امشاسپند از ریشه اوستایی اَمِشَه سْپِنْتَه است که آن نیز از دو بخش امشه به معنای جاودان و بیمرگ و سپنته به معنای مقدس و افزونیبخش ترکیب شده است و به معنی «مقدس بی مرگ» یا «مقدس جاودان» است. در سرودهای گاثاهای زرتشت این وجودهای برتر مینوی عبارتند از وَهُوَمَنه (بهمن)، اَشَه وَهیْشَته (اردیبهشت)، خِشَثْرَه وَیْرَیه (شهریور)، سْپِنْتَه آرمئیتی (اسفند) هَئوْرَوتاتَه (خرداد)، اَمُرِتاتَه (امرداد). این گروه در گاثاها گاه با هم، گاه برخی با یکدیگر و گاه به تنهایی نام برده شدهاند، اما در هیچ جای آن واژة «امشاسپند» ذکر نشده است؛ تنها پس از گاثاها، نخستین بار در یسنة هفت هاتی است که با این نام مواجه میشویم. در اوستا، امشاسپندان به دو گروه مؤنث و مذکر تقسیم شدهاند. وهومنه، اشه وخشتره و یرید در گروه امشاسپندان مذکر و آرمیتی، هئوروتاته و امرتاته در گروه امشاسپندان مؤنث قرار میگیرند.
در این میان وهومنه بر سایر امشاسپندان برتری دارد و امشاسپندان دیگر همنشین وی هستند. با اینکه در جاهایی اهورا مزدا در کنار شش امشاسپند جای داده شده و آنها یک مجموعة هفت عضوی را ساختهاند، اما در مرتبة پس از اهورامزدا قرار دارند و از موجودات مادون خود برترند و بر آنها اشراف و غلبه دارند. از این رو آنان دارای صفات تیزبین، بسیار زورمند و دلیر هستند و چون اهورامزدا از جنس نورند، راه امشاسپندان نیز درخشان خوانده شده است. در متون پهلوی امشاسپندان جایگاه برتر خود را همچنان حفظ کردهاند و در بندهش بر آفرینش آنان پیش از هر چیز دیگر تأکید شده است. همچنین در ایادگار جاماسپی نیز علاوه بر آنکه آنان نخستین آفریدگان هرمزد دانسته شدهاند، چگونگی آفرینش آنان به روشن شدن چراغی از چراغ دیگر تشبیه شده است. در گاثاها هر یک از امشاسپندان تجسم بخشی از صفات اهورامزدا هستند، اما در متون متأخر مزدایی با آفرینش مادی اهورامزدا ارتباط یافتهاند: بهمن حامی حیوانات، اردیبهشت حامی آتش، شهریور حامی فلزات، سپندارمذ حامی زمین، خرداد حامی آب و امرداد حامی گیاهان شده است؛ سپندمینو را نیز موکل بر انسان کردهاند.
در کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» آمده است که جشن سپندارمذگان به نوعی گرامیداشت «زن» و «زمین» است، درباره همانندی این دو توضیحاتی ارائه دهید.
سپندارمذگان در 29 بهمن همراه با آغاز اسفند که زمین رو به گرمی و خرمی میرود، برای بزرگداشت مهر زن و جایگاه مادر برگزار میشد. در این جشن آنچه که به زیبایی نمود دارد؛ شبیه دانستن زن و زمین به یکدیگر است از آن رو که هر دو زندگیبخش هستند و از آن جهت که زمین همه موجودات را چون مادری در دامان پرمهر خود پناه میدهد و چه زشت و چه زیبا همه را به یک چشم نگاه میکند، از این رو نماد عشق و باروری است و از آنجا که زنان به مانند زمین در زندگی انسان نقش باروری دارند و هر دو زندگیبخش هستند، این جشن برای بزرگداشت بانوان برگزار میشود.
اصولا نگاه به بانوان در ایران باستان چگونه بود و این نگاه در گذر زمان چه تغییراتی را پشت سر گذاشت؟
هنگامی که در روم و یونان قدیم زن، جزو دارایی مرد دانسته میشد و مرد هرگونه که دلش میخواست میتوانست با زن رفتار کند و حتی میتوانست زن خود را بهعنوان برده بفروشد و یا در سال 1586 میلادی در اروپا و در فرانسه نشست بزرگی برپا شد تا این موضوع را بررسیکنند که آیا باید زن را بشر دانست یا نه؟! در ایران، این سرزمین اهورایی، زن چنان جایگاه والایی داشت که هماکنون هم در بسیاری از کشورهای متمدن دیده نمیشود. برابری دستمزد زنان با مردان، توانایی گزینش همسر، رسیدن به پایگاه بزرگ روحانی، سرپرستی کودک، آموختن دانشهای گوناگون، انجام ورزشهایی چون سواری، چوگانبازی، شمشیرزنی، تیراندازی، شکار، داشتن مرخصی و حقوق زایمان برای مادران از کمترین حقوق زنان بهشمار میرفت و این حق تا بدانجا پیش رفته بود که در دوره ساسانی چندین شاهدخت از جمله «پوراندخت» و «آذرمیدخت» و... به پادشاهی رسیدند.
نیاکان ما زن را از نیکیها و نعمتهای جهانی میشمردند و زن را دارای حرمت و عزت بسیار میدانستند، در ایران باستان زن با مرد از نظر حقوق اجتماعی و قانون مدنی کاملا برابر بوده است. لوحههای کشف شده در تخت جمشید نشان از انجام فعالیتهای اجتماعی و معماری زنان در کنار مردان دارد که در ازای کارشان کارمزدی معین دریافت میکردهاند. تاریخ نشان میدهد: زنانی چون ماندانا (مادر کورش بزرگ) ، آتوسا(همسر داریوش بزرگ) و موزا(مادر فرهاد اشکانی) دارای نفوذ و از قدرت بسیار برخوردار بودهاند. زنان حتی در جنگاوری و دلاوری در کنار مردان به نگهبانی مرزهای ایران زمین مشارکت داشتهاند. دلاوری گردآفرید و تهمینه و فرنگیس و گردویه و پانتهآ و رودابه و بسیاری دیگر، در تاریخ حماسی ایران معروف است.
در جشن سپندارمذگان برای احترام به زن و قدرشناسی از او چه کارهایی انجام میشد؟
در زمانهای گذشته در روز سپندارمذگان که این جشن برگزار میشد، زنان کار خانه را تعطیل میکردند و اداره امور منزل بر عهده مردان بود. به همین جهت این روز را «جشن مزدگیران» میگفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه میدادند، در این روز معمولا اهالی منزل زودتر از خواب برمیخیزند و خانه را آب و جارو میکنند. بر پاشنههای در منزل، آویشن میریزند و با پختن آش و سیروگ (نان مخصوص زرتشتی) این جشن را برگزار میکنند. از ویژگیهای این جشن، استراحت کامل زنان از کار و تلاش و کوشش و فرمانبرداری کامل مردان از زنان است. در این روز به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیتهای یک زن را تجربه میکنند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلی این جشن به شمار میرفته است.
درباره زمان برگزاری جشن سپندارمذگان بگویید؟
این جشن باشکوه در تقویم ایران باستان ٥ اسفند بوده است، اما در تقویم کنونی ٢٩ بهمن است. ضمن احترام به هر دو تقویم چه نیکوست که از ٢٩ بهمن تا ٥ اسفند را هفته عشق ایرانی، آریایی نامگذاری کنیم.
لطفا برای پژوهشگران بفرمایید که برای یافتن این جشن در ایران باستان میتوانند به کدام یک از کتابهای مرجع که نوشته اندیشمندان گذشته است، مراجعه کنند.
جشن سپندارمذگان یا اسفندگان به نام روز «زن» در کتاب ابوریحان بیرونی هم آمده است.
آیا آثار باستانی نیز یافت شده که به بزرگدشت بانوان در دوران باستان اشاره داشته باشد؟
لوحهای کشف شده در تخت جمشید نشان از انجام فعالیتهای اجتماعی و معماری زنان در کنار مردان دارد که در ازای کارشان کارمزدی معین دریافت میکردهاند.
چرا با وجود داشتن چنین جشنهایی امروزه عناوینی چون «ولنتاین» و... جای این جشنهای باشکوه را گرفته است؟
برگزاری جشنها و مراسم و دورهمیها در بین خانوادهها و میان دوستان و آشنایان موجب تقویت روابط اجتماعی و همبستگی میان خانوادهها خواهد شد. جامعهشناسان افزایش نشاط اجتماعی را در گرو برگزاری جشنها و گرامیداشت سنتهای دیرینه میدانند. هر چقدر در هر کشوری در زمینه صیانت از جشنها و مراسم آیینی تلاش شود، میتواند همگان را نسبت به نگهداری از آیینهای کهن ترغیب کند. این امر در ارتقای وضعیت فرهنگی جامعه موثر است. خانواده، مدارس و جامعه باید این آیینها را برای حفظ هویت ایرانی و انتقال آن به نسل جوان معرفی کنند.
از سوی دیگر خصوصیت بارز همه جشنها به دلیل جمع شدن افراد در کنار یکدیگر انسجام کشور و در ابعاد کوچکتر خانواده را افزایش میدهد؛ پس به منظور حفظ وحدت در کشور باید به آئینها و سنتهای دیرین جامعه که ریشه در تاریخ هر ملتی دارد، بیش از پیش توجه نمود، زیرا حفظ کیان هر جامعهای ریشه در حفظ وحدت و یکپارچگی آن جامعه دارد و همه آنها در گرو حفظ آئینها و سنتهای کهن است. شوربختانه مدتی است مردم برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را در میان یکدیگر ترویج میدهند و برای روز عشق، جشن بیگانه ولنتاین را برگزار میکنند. در حالی که جشن سپندارمذگان ایرانی، در مقایسه از لحاظ قدمت، در ٢٠ سده ق.م و ولنتاین در ٣ سده ق. م قدمت دارد، در نتیجه جشن عشق ایرانیان بسیار کهنتر از ولنتاین غربی است. چه خوب است که ایرانیان اصیل با اطلاعرسانی این رسم بیگانه را ترک کنند و هفته عشق ایرانی را که برای احترام به زن و قدرشناسی از اوست به جایگاه اصلی خویش بازگردانند.
خودتان از نوشتن کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» چقدر راضی هستید و آیا به تمامی حق مطلب ادا شده است؟
هدف کتاب جشنهاى کهن ایران زمین آشنایی مخاطبان با پیشینه فرهنگی و آداب و رسوم کهن سرزمین ایران است که بیشتر با شادی و گرامیداشت برکتها و نعمتهای ایران زمین و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی همراه بودهاند و میتواند انگیزهای باشد برای زنده کردن دوباره و پاسداشت آیینهای زیبایی که همه در راستای احترام به طبیعت، پاکیزگی، دادگری، میهندوستی و شادی است و سبب تداوم تمدن کهن ایران و فرهنگ پربار آن خواهد شد که امیدوارم گام مثبتی در راستای شناساندن جشنهای کهن ایران زمین برداشته باشم.
درباره آثار جدیدی که در دست تالیف دارید، بفرمایید.
کاری درباره کورش بزرگ و اثر دیگری در خصوص اشوزرتشت در حال انجام است.
نظر شما