حضور همان راهی است که به عبارت «من خوبم» معنا میبخشد. اگر تاکنون حس کردهاید آنچه باید باشید، نیستید و گاهی نیز حس کردهاید که بیشتر از آنچه باید باشید از خود مایه گذاشتهاید، زمان آن رسیده که دمی بیاسایید و دریابید که دقیقاً آن کسی که «باید باشید» کیست؟ این کتاب کمکحال شما خواهد بود.
باید بدانید که حضور ابداً آسان نیست. بهیکباره اتفاق نمیافتد؛ نیاز به هدفمند بودن، تلاش کردن و تمرین و ممارست دارد. حضور خالصانه در کنار دیگران حتی به تلاشی مضاعف از جانب شما محتاج است: حضور در کنار خودتان؛ بدان معنا که کاملاً خود را بشناسید، از سلامتی جسمی و روانی خود مراقبت کنید، با خودتان مهربان باشید و برای خود حدومرزی قائل شوید. حضور در کنار خود کمک میکند تا دوست و شریک زندگی بهتر و صمیمیتری باشید، از روابط طاقتفرسا و یکطرفه که شما را به ورطهی نابودی میکشاند، دور بمانید و متوجه شوید حضور در کنار دیگران در عمل چگونه است. حضور این نیست که همواره احساس شادی و سُرور کنید، احساس رضایتمندی و فهمیدگی است و باور به این امر که شما همانی هستید که باید باشید.
شاید برخی اصرار ورزند که حضور را میتوان آموزش داد و آموخت؛ چنین میانگارند که حضور در ذات و نهاد ماست و به شکلی طبیعی و از روی غریزه بروز میکند. باید به آنها عرض کنم که اگر حضور تا این اندازه آسان است، پس چرا اکثر مردم در آن اینقدر افتضاح هستند؟
در واقع همین گونه هم هست! آخرین باری را به یاد آور که شخصی سخنی بس نسنجیده به تو یا به کسی که میشناسیش زده یا گفتهای «خوبم» یا «همهچی خوبه»، حال که اصلاً هیچچیز خوب نبوده یا شبی که بهاندازهی کافی نخوابیدهای! میبینی که اینها همیشه در حال رخ دادن هستند. من این نکته را دریافتم. حضور داشتن نه یک توانایی ذاتی است و نه بخشی از آموزشهای عمومی؛ به همین منظور این کتاب اکنون در اختیار شماست.
مهم است که بدانید عدم حضور در کنار خود و یکدیگر عواقبی بس ناگوار به همراه خواهد داشت. بر اساس کتاب بهتنهایی بولینگ بازی کردن: فروپاشی و احیای دوبارهی جامعهی آمریکا ، نوشتهی رابرت دی. پوتنام ، سرمایهی اجتماعی روابط میان افراد و حس تقابل و اعتمادی که از درون اجتماع برمیخیزد نقشی بزرگ در اغلب نمودهای زندگی همچون ایمنی و سلامت فردیمان، رفاه فرزندان و رشد اقتصادی ایفا میکند. از همه نظر، سرمایهی ضعیف اجتماعی برای سلامتی و طول عمرمان بهشدت مضر است.
بسیار خب، ببینیم طبق این گفته کجای کاریم؟ گزارشی از مرکز پژوهشی پیو در سال 2018 بیان میکند که از هر ده نفر بالغ در آمریکا، یک نفر «همیشه یا در بیشتر مواقع» احساس تنهایی یا انزوا میکند. از سال 1999 نرخ خودکشی در بیشتر ایالات روندی فزاینده داشته و بر اساس گزارشی دیگر، 70 درصد نوجوانان به سلامت روانی بهعنوان «مشکلی اساسی» میان همسنوسالان خود در جامعه اشاره داشتهاند. فاجعه است، نه؟!
فنّاوری از بسیاری جهات حضور را ممکن میسازد. قادریم بهراحتی به جستوجوی مطالبی دربارهی سلامت روانی بپردازیم، با فرستادن پیامی جویای حال یکدیگر شویم یا با خواندن مجموعهای از نوشتههای منتشر شدهی دیگران دریابیم تا به فردی که برای حل مشکلی تلاش میکند، چه بگوییم؛ با این وجود شرایطی که زندگی مدرن ایجاد میکند، حضور را مشکلتر و حتی ضروریتر از قبل میسازد. آیا شما راه دیگری غیر از حضور سراغ دارید؟ میگویید به حداقلها بچسبیم تا زنده بمانیم و هیچوقت به موفقیت و پیشرفت دستنیابیم؟ روابط دوستانهای را حفظ کنیم که بهرهای برایمان ندارند و هیچ دوستی جدیدی نسازیم؟ به گفتن «من خوبم» ادامه دهیم، وقتی حتی ذرهای خوب نیستیم؟ عقب بایستیم و اجازه دهیم جهان نیست و نابود شود؟
حضور همان راهی است که به عبارت «من خوبم» معنا میبخشد. اگر تاکنون حس کردهاید آنچه باید باشید، نیستید و گاهی نیز حس کردهاید که بیشتر از آنچه باید باشید از خود مایه گذاشتهاید، زمان آن رسیده که دمی بیاسایید و دریابید که دقیقاً آن کسی که «باید باشید» کیست؟ این کتاب کمکحال شما خواهد بود. مجموعهای از قواعد را یا بهنوعی رفتارهایی که به کمک آن بتوانید با خود و دیگران به تعاملی سازنده دستیابید، در اختیارتان قرار خواهد داد. البته ممکن است نتوانید همیشه به آنها جامهی عمل بپوشانید یا آنچه را که میطلبید، به دست آورید؛ اما برای شروع نقطهی خوبی است. در اختیار نداشتن نقشهی راه کار را برای ماندن در مسیر اصلی -با قصد قبلی به جادهی فرعی پیچیدن و دریافتن اینکه گم شدهاید- دشوار میکند. آن زمان که در دریای زندگی بیهدف غوطهورید، حضور در کنار خودتان، عزیزانتان و همگان ستارهی قطبی شما خواهد بود و راه را بر شما روشن خواهد کرد.»
کتاب «هنر حضور (رهیافتی برای با هم بودن)» نوشته رِیچل ویلکِرسون میلر با ترجمه فرامرز رضایی به بهای 79 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما