بررسی راهکارهای ورود به بازارهای جهانی نشر/6
برای حضور ادبیات ایران در جهان، سه ضلع مترجم، مولف و تصویرگر باید با هم در ارتباط باشند
ریحانه جعفری، نویسنده و مترجم معتقد است: مترجمان میتوانند ادبیات روز جهان را بشناسند و به یکدیگر و مولفان ایده بدهند. تصویرگران در کنار این گروه، جهان ادبیات را به صورت تصویر میبینند و این رئوس مثلثی را تشکیل میدهند که وسط آن، ادبیات کودک و نوجوان است.
ریحانه جعفری، نویسنده، مترجم و روانشناس با تاکید بر اینکه هنوز انجمنی برای مترجمان کودک و نوجوان در ایران تشکیل نشده است، به لزوم وجود چنین نهادی برای تسهیل اقدامات درون صنفی تاکید کرد.
به نظر شما برای شناختهتر شدن ادبیات و آثاری که در ایران تولید میشود، چه اقداماتی باید انجام شود؟
کار ترجمه و تالیف انجام میدهم و ادبیات جهان را میخوانم. به این دلیل که از زبان انگلیسی ترجمه میکنم، در جریان انتشار آثار در کانادا، انگلستان، امریکا، استرالیا و کشورهای انگلیسیزبان هستم. برخی از این آثار را میخوانم و ترجمه میکنم؛ علاوهبراین بررسی میکنم ظرفیت این آثار برای کمک به ادبیات کودک و نوجوان ایران چقدر است.
همانطور که ادبیات را از کشورهای دیگر میآوریم، ترجمه میکنیم و در نتیجه فرهنگ آنها را معرفی میکنیم، بهطور طبیعی دوست داریم فرهنگ خود را معرفی کنیم. این اقدامات نیاز به سازماندهی دارد، برای مثال ناشرها باید در دفاتر نشر، بخش بینالمللی تشکیل دهند و همانطور که از دیگر کشورها ادبیات را وارد میکنند، بتوانند ادبیات را به خارج از کشور معرفی و صادر کنند. چه اشکالی دارد اگر نگاهمان به ادبیات براساس این شیوه باشد. این شیوه کار فرهنگی و درستی است.
اقدامات بینالمللی نیاز به برنامهریزی دارد
ناشران را چطور میتوان به ایجاد بخش بینالملل در دفاتر نشر ترغیب کرد؟
نیاز داریم هرکدام از ناشرها بخش بینالمللی داشته باشند. برای رسیدن به این هدف باید افرادی در انتشاراتها فعال باشند که آثار دیگر زبانها بهویژه انگلیسی را بررسی کنند. این اقدامات نیاز به برنامهریزی و عملی شدن پروتکلها دارد.
یکی از برنامهها این است که ناشران طبق قوانین این کار را انجام دهند، در قوانین نشر به این کار، قانون کپیرایت میگویند. ناشران وقتی میخواهند کتابی را از ناشر خارجی بگیرند، باید بدانند یک نویسنده برای تالیف، ناشر برای انتشار و احتمالا تصویرگر زحمت کشیده است؛ بنابراین کتاب به رایگان تهیه نشده، یک کمیته و هنرمندهایی پشت کار بودند که قرار است از این کار زندگی آنها بگذرد. وقتی از کشور خارجی کتابی را وارد میکنیم، باید حقالزحمه آن کتاب را پرداخت کنیم. در نتیجه نویسنده و تصويرگر باید بتواند برای کتاب بعدی وقت بگذارد و ناشر بتواند کتاب بعدی را چاپ کند.
وقتی کپیرایت را پرداخت میکنیم، کار اخلاقی انجام میدهیم، این نشانهای از فهم و درک کار فرهنگی است. وقتی میخواهیم کار تالیف به زبان فارسی را به دیگر زبانها ترجمه کنیم و به ناشر خارجی بفروشیم، ناشران خارجی نیز وارد همکاری میشوند؛ در نهایت کپیرایت کتاب پدیدآورندگان ایرانی را میخرند. این یک رابطه برد-برد است، یعنی دو طرف از این کار سود میبرند؛ زیرا فرهنگ دو طرف را معرفی کردیم که زمینهساز غنای فعالیت اجتماعی و زندگی آینده کودکان و نوجوانان میشود، همچنین اقدامی برای غنای ادبیات دو کشور انجام دادیم.
جایزه ادبی، فرصتی برای نمایش آثار
آیا همکاری آژانسهای ادبی و ناشران در این حوزه میتواند موجب بهبود شرایط شود یا باید اقداماتی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب و ادبیات انجام شود؟
اینها همه عواملی هستند که باید دستبهدست هم بدهند؛ یعنی ناشر، وزارت فرهنگ و ارشاد و نویسنده به تنهایی نمیتواند این کار را انجام بدهد، زیرا این کار کشوری و در ابعاد بزرگتر، کاری جهانی است. مجامع ادبی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که دایهدار بخش بزرگی از ادبیات ایران هستند، شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران همه باید دستبهدست هم بدهند و با کمک هم بتوانند نه تنها در این بخش فعالیت کنند؛ بلکه در بخش جوایز ادبی شرکت کنند.
ناشران و آژانسهای ادبی میتوانند ادبیات ایران را معرفی، کتابها را ترجمه کنند و به خارج از ایران بفرستند. همچنین میتوانند در جشنها و جوایز ادبی شرکت کنند، اصلا منظورم این نیست که فقط نگاه جایزهای به مساله داشتهباشیم؛ بلکه وقتی کارمان را در یک جایزه بینالمللی ادبی شرکت میدهیم، امکانی برای نمایش و معرفی آثار ایجاد میشود. برای رسیدن به این هدف به کمیتههایی نیاز داریم که برای پیشرفت مجموعه همفکری کنند. این کمیتهها باید بتوانند روی اصول واقعی، آثار را به درستی خوانده، آنها را داوری، انتخاب و برای کشورهای دیگر ارسال کنند، تا بتوانیم ادبیات نو را به دیگر کشورها معرفی کنیم.
برای مثال چند سال است که ایران در جایزه آسترید لیندگرن شرکت میکند. در این سالها نویسندگان، تصویرگران و مروجان کتابی را از ایران معرفی کردیم و پرونده یعنی حافظه ادبی حدود 15 نفر ثبت شدهاست. برخی از جوایز خاص انگلستان و برخی برای آمریکا است، در برخی از جوایز که کشورهای آسیاییها هم میتوانند شرکت کنند، حضور داریم.
ادبیات در مسیرش مانند آب جریان دارد
آثار تولید شده در سالهای اخیر، تا چه اندازه قابلیت بینالمللی شدن دارند؟ آیا نویسندگان و تصویرگران به این مساله توجه میکنند؟
ادبیات در مسیرش مانند آب در جریان است، در مسیرش روز و شب را میبیند، سرما و گرما را میبیند، زمین خشک و معتدل را میبیند. ادبیات در حرکت روبه جلو رشد میکند، ادبیات ما در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۱۰ نسبت به ادبیات دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ به جلو حرکت کردهاست. اگر این اتفاق نیفتد، یعنی پس رفت کردیم. ادبیات زنده است و با زبان و فرهنگِ روز رشد میکند، بنابراین در این روزها نویسندگان طوری داستان بلند، کوتاه و رمان مینویسند که با آثارشان در دهه 70 تفاوت زیادی دارد. نویسندگان متوجه شدند، برای اینکه کتابهایشان خوانده شود باید رشد کنند. قطعا ادبیات ایران رشد کردهاست، پس چرا آن را معرفی نکنیم.
برنامههای تجمع نویسندگان و تصویرگران به دلیل قرنطینه و کرونا حدود دو سال تعطیل بود، امیدوارم بتوانیم شاهد نشستهایی در سراسر جهان باشیم. به خصوص بتوانیم بین نویسندگان و مترجمان ارتباط برقرار کنیم، زیرا مترجمان از جهانی اطلاع دارند که نویسندگان اطلاعات کمتری درباره آن دارند. مترجمان از ادبیات روز جهان با خبر هستند، آنها میتوانند ادبیات روز جهان را بشناسند و به یکدیگر ایده بدهند. تصویرگران در کنار این گروه، جهان ادبیات را به صورت تصویر میبینند. این رئوس مثلثی را تشکیل میدهند که وسط آن، ادبیات کودک و نوجوان است.
انجمن ترجمه کودک و نوجوان نداریم
آیا در سالهای گذشته دورهای بود که ارتباط مترجمان، نویسندگان و تصویرگران بهتر از شرایط کنونی باشد؟
چند سال در انجمن تصویرگران اقدامات خیلی خوبی انجام شد، حدود 10 تا 15 نویسنده و تصویرگر با اتفاق هم کتابهایی را تولید کردند. این رویداد کوچک بود، اما همیشه اینگونه است که با اتفاقهای کوچک مسائل بزرگتر آغاز میشود. فکر میکنم میتوان میان نویسندگان، تصویرگران و مترجمان ارتباط برقرار کرد، هنوز این ارتباط را نداریم.
افرادی فکر میکنند که باید در حوزه کودک و نوجوان ایدههای جدید بیاورند و ایدهپردازی کنند، این اقدامی است که باید در ادبیات انجام شود. شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران نمونههایی از این گروهها هستند. این در حالی است که متاسفانه انجمن ترجمه کودک و نوجوان نداریم، انجمن مترجمان بزرگسال داریم و بارها به آنها برای تشکیل بخش ویژهای برای ادبیات کودک و نوجوان پیشنهاد دادم، اما تا به حال انجام نشدهاست. نباید بگذاریم دیر شود، زیرا پیشکسوتان به دلایل مختلف حتی سنواتِ زندگی از بین میروند، تجربه آنها باید به نسلهای بعدی منتقل شود، در انجمنها است که بزرگترها میتوانند تجربیات خود را به جوانترها منتقل کنند، این تجربیات باید از سینه به سینه منتقل شد شود و اطلاعات را سینه به خاک ندهیم. در این صورت ادبیات میتواند رشد کند. اگر نسل قبلی دست نسل جدید را بگیرد، اطلاعاتش را کامل به آنها منتقل کند، لازم نیست که جوانان از صفر شروع کنند، بلکه هر نسل میتواند راه نسلهای بعدی را ادامه بدهد. اما یکی از ضعفهای ما در این است که کارگروهی نمیکنیم.
در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، سالها پیش نهالی کاشته شده، آن نهال درخت شدهاست و باید بتوانیم آن را تکثیر کنیم. باید بتوانیم میوههایش را تکثیر کنیم. امیدوارم این اتفاق بیافتد.
نظر شما