«روزنامه فرانسوی لوموند در اوج حملات بعثیها به سکوهای نفتی ما در خلیج فارس نوشت: مقامات عراقی امیدوارند وخامت وضع و تشدید آلودگی آبها موجب دخالت شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تحمیل آتشبس به ایران شود و عراق را از شکستی که در یک قدمیاش قرار دارد نجات دهد.»
رژیم بعث بعد از ناکامی در کسب پیروزی سریع و قاطع، و آشکار شدن این واقعیت که ایران نه تسلیم میشود و نه شکست میخورد، به دنبال ختم هرچه سریعتر جنگ بود. یکی از سیاستهایشان این بود که حساسیت قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی را نسبت به جنگ در خلیج فارس و ادامه درگیریها و تنشها در آن بالا ببرند و از طریق اعمال فشار آنان، آتشبس را به ایران تحمیل کنند. به عبارت دیگر آنان خلیج فارس را که یکی از مراکز اصلی صدور نفت دنیا بود بیثبات و ناامن کردند تا پایان جنگ را به دغدغهای جهانی تبدیل کنند. از زمستان 1361 این سیاست را به اجرا گذاشتند و با موشکهای فرانسوی موسوم به اگزوست به تأسیسات نفتی نوروز حمله کردند. در این حمله یکی از لولههای اصلی تأسیسات نوروز آسیب جدی دید و نفت آن به دریا سرازیر شد.
چنان که انتظار میرفت عراقیها تبلیغات زیادی به راه انداختند و تحمیل چنین خسارتی به ایران را در فهرست پیروزیهای نظامی خودشان نوشتند. پس از آن باز حملات دیگری هم ترتیب دادند و به جز وارد کردن آسیبهای بیشتر به تأسیسات نفتی نوروز، کشتی باری پونه را هم هدف گرفتند. حمله بعثیها به کشتی باری پونه – که برای بازسازی چاههای آسیبدیده به آن منطقه اعزام شده بود – تلفات جانی هم داشت و 10 نفر به شما شهدای ما اضافه کرد. همچنین نشت نفت به تهدیدی جدی برای اکوسیستم خلیج فارس تبدیل شد و جان میلیونها موجود زنده آن ناحیه – از لاکپشتها و ماهیها و مارماهیها گرفته تا گیاهان مرجانی - را گرفت.
پیشتر کشورهای منطقه کنوانسیونی را امضا کرده بودند که طبق آن اعضای کنوانسیون حتی در شرایط جنگی هم متعهد به حفظ مصونیت کامل سکوهای نفتی خلیج فارس میشدند. البته رژیم بعث طبق رویه همیشگی، این معاهده را هم مثل معاهدههای دیگر زیر پا گذاشت. اواسط فروردین 1362 اعضای کنوانسیون دور هم جمع شدند تا به زعم خودشان بحران زیستمحیطی شکلگرفته را تدبیر کنند. اما در این نشست، به جای گرفتن تصمیمی بر اساس واقعیتها، انگشت اتهام را به سمت ایران گرفتند و از ما خواستند که هرچه زودتر آتشبس را بپذیریم و شرایط تعمیر لولههای آسیبدیده را فراهم کنیم. به قولی آنان «بیش از آنکه نگران نشت نفت باشند، نگران شکست عراق بودند.»
ایران در پاسخ به خواستههای کنوانسیون اعلام کرد شرایط نه فقط برای آتشبس، که برای صلح کاملاً مشخص است و گره زدن جنگی که به ما تحمیل شده است با بحران زیستمحیطی - که عراقیها ایجادش کردهاند – چاره مشکل موجود نیست. «اعضای کنوانسیون میگفتند مسأله چاههای نفتی به جنگ مربوط است و رسیدگی به آن در صلاحیت نهادی فراتر از این کنوانسیون یعنی سازمان ملل است. آنها هم مثل عراق میخواستند مسأله به سازمان ملل کشیده شود و کشورهای بیشتری درگیر شوند و کمک کنند جنگ بدون شکست صدام تمام شود.»
خواستههای کنوانسیون از ایران آنقدر یکطرفه و دور از واقعیت بود که حتی برخی رسانههای غربی هم به آن واکنش نشان دادند. مثلاً همان زمان نشریه انگلیسی آبزرور نوشت «هیاهویی که بر سر نشت نفت به پا شد بیشتر جنبه سیاسی دارد تا آلودگی محیط زیست. عراق میخواست از این بحران برای آتشبس استفاده کند.» در واقع تقریباً هیچکدام از اعضای کنوانسیون درباره علتهای شکلگیری این آلودگی، یعنی حملات عراقیها صحبت نمیکردند و نمیگفتند این همه نگرانی و مشکل را کدام رژیم بهوجود آورده است، همانطور که تا مدتها نمیپذیرفتند جنگ با تجاوز کدام طرف آغاز شده و چه کسی این آتش را به جان منطقه انداخته است. روزنامه فرانسوی لوموند همان روزها نوشت «بغداد به گفته دیپلماتهایش گویا امیدوار است که وخامت وضع و تشدید آلودگی آبها موجب دخالت شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تحمیل آتشبس نهایی شود.»
بهار 1362 چند کارشناس خارجی تأسیسات آسیبدیده را از نزدیک دیدند و چگونگی بازسازی نقاط نشت نفت را بررسی کردند، اما درنهایت کار به دوش متخصصان خودمان افتاد. کاری که چند هفته بعد، در تابستان شروع شد و با موفقیت به انجام رسید که شرح آن روایت دیگری را میطلبد.
نظر شما