به مناسبت چهلمین روز درگذشت زندهیاد سعیدتشکری، ایبنا مروری دارد بر آثار این نویسنده، مدرس و پژوهشگر.
سعید تشکری طی دو دهه گذشته جزو نویسنده های پرکار در حوزه نمایشنامه، فیلمنامه نویسی همچنین رمان و داستان در حوزه مفاهیم رضوی است؛ به گفته خودش از اواسط دهه هشتاد هیچگاه جز برای حضرت رضا (ع) ننوشت. کارگردانی تئاتر، داستاننویسی، مقالهنویسی، نمایشنامه و فیلمنامهنویسی ازجمله فعالیتهای کارنامه سعید تشکری است.
به مناسبت چهلمین روز درگذشت این نویسنده فقید خراسانی، گزارش کتابشناسی او در اختیار دوستدارن ادبیات و داستان قرار میگیرد:
از «وسنی» که جزو آخرین آثار اوست شروع کنیم. نام داستانی بلند از سعیدتشکری است که اولین جلد از سهگانه زندگینامه اوست. این کتاب ماجرای پسر نوجوانی را روایت میکند که دوچرخهاش تمام زندگیاش است و در حالیکه پدر و مادرش مدام در منزل باهم سر جنگ دارند او از خانه فرار کرده و به منزل مادر بزرگاش میرود.
«آبیها» هم رمانی تاریخی از این نویسنده خراسانی است که در دو جلد، روایت پزشکی مسیحی به اسم زکریای رومی را نقل میکند.ابن پزشک در زمان هارونالرشید زندگی میکند وبه دنبال پیشوا و الگوی زمانه خود میگردد. در نهایت به محضر امام هشتم شیعیان میرسد. این اثر به تازگی منتشر شد.
سعید تشکری در ابتدای کتاب «هرایی»، معنای واژگانی «هرایی» را برای مخاطب شرح میدهد و با استناد به چند فرهنگ لغت معتبر زبان فارسی، این واژه را توصیف میکند. در فرهنگ معین هرا به سه معنی مدخل شده است: 1. صدای مهیب 2. ترس و بیم 3. ساز و برگ و ادوات تزئینی اسب مانند لگام و زین و... . «هرایی» مجموعه داستانی شامل چندین داستان کوتاه است که به مضامینی همچون تعهد و وفاداری در سایه دین میپردازد. در حقیقت یکی از بنمایههای فکری تشکری برای تألیف این کتاب مفهوم نذر بوده است. شخصیتهای این کتاب در تمام طول داستان به چالشِ تعهد مواجه هستند.
کتاب «پاریس پاریس» از دیگر آثار شناخته شده این نویسنده است که سال 1314 را روایت میکند، زمانیکه هزاره فردوسی در طوس خراسان در حال برگزاری است. ملک و مهیار که یکی یتیمزاده قوچانی است و دیگری دختری تازه از فرنگ برگشته که سرنوشتی مشابه مهیار دارد. در سالی که حکومت رضاخان میرپنج حوادث خونبار واقعه کشتار مسجد گوهرشاد را پی ریزی میکند با یکدیگر آشنا میشوند. رابطه آن ها روز به روز از سطح به عمق میرسد و هویتی خاص پیدا میکند. گویی شناخت هر کدام برای دیگری با شناخت تاریخ پرپر شده خراسان، یکی میشود. سردار حشمت انگشتان دست مهیار را که عشق آتشین به شعر و ادب دارد در مخزن کتابخانه گوهرشاد در شب کشتار مثله میسازد و ملک که تا پیش از این سردار حشمت را پدر خود میدانسته در می یابد، او فرزند یکی از عشایر است که در کشتاری مشابه در ایل قشقایی پدر خود را از دست داده و مادرش به عنوان غنیمت به خانه سردار حشمت آورده شده است. مادرش پس از تولد ملک خود را به آتش کشیده است. ملک ومهیار پا به پای قهرمانان حقیقتگو و کذاب کشتار مسجد گوهرشاد شعله میگیرند تا داغ این واقعه از ذهن و دل کسی پاک نشود. پاریس پاریس سودای تبدیل شدن شهری چون مشهد به شهری چون پاریس است؛ سودایی که پایانش به دالانی هزارتو و بی فرجام میماند.
اوسنهی گوهرشاد؛ این کتاب نیز داستان متفاوتی درباره گوهرشاد بانو، ماجرای ساخت مسجد گوهرشاد و حوادث کشف حجاب را روایت میکند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: پریزاد مدام سوال میکرد و من جواب میدادم. خیلی سعی کردم بهش بفهمونم رمان نویسی یعنی چی. منو میخواست با کسانی که میشناخت مقایسه کنه. تاریخ نویس، شاعر، خطاط.. خلاصه هر چی تو ذهنش میاومد پرسید تا تونست منظورمو بفهمه... خودش اینطوری گفت اما من مطمئن نیستم معنای رمان نویسی رو درست فهمیده باشه و در تمام مدت گوهرشاد بیگم با تعجب بیرون کالسکه و راهی رو که ما میاومدیم نگاه میکرد
همچنین ولادت، بارِباران، بار راران، غریب، قریب، هندوی شیدا، مفتون و فیروزه، هرایی، مشاق، مردمان قصه کنند، هشت قصه، رژیسور، 1357-قصه اول: ناهید، 1357-قصه دوم: محسن، قصههای آمین، پاکان و الماس، آبیها (جلد اول و دوم)، موقف، اوسنه گوهرشاد، دورتاب، سیمیا، آرتیست، سینما مایاک، سبزآبی، چهارفانوس، پریزاد، دالک، کافه داش آقا، یکه، رفیق، چپ پا، شاه بهار، دورگه، دور از جان از دیگر رمانهای سعید تشکری محسوب میشود.
اما از نمایشنامههای او نیز میتوان به هفت دریا شبنمی، قاف، قاصدک، مادر، اهل اقاقیا، عاشق ترین روزگار، آواز پر جبرئیل، آینه وقت آفتاب، وقت کوچ است..، اینک هاویه، آینه چشمان، آبیهای زمین، حال شباب، برفابههای بهاری، وصل هزار مجنون، وقتی زمین دروغ میگوید، بشارت، دیدهی بیدار، آه و ماه، سمنبویان، یک قمقمه از کوثر، دست هزار غریب، شهادت خوانی، یوسف میآید، وقت خوب مصائب، من سقراط مجروح را دوست دارم، مجموعه نمایشنامههای منتخب تئاتر ایثار(برف)، بچههای مسجد (اپرت قزافی)، در پی عشق دویدن و من هستم گیلگمش اشاره کرد.
یک مطالعه در هنردیجیتال، گفت وگوی خیالی با آقای آگستوبوآل، طرحی از یک چهره: یادداشتی به بهانه نکوداشت استاد کمالالدین غراب، عبدالرضای عزیز استاد فریدزاده، آقای قلم و ادب و هنر سلام و مهر، نمایش دینی مشهد در یک مکث نمایشهای دینی چهاردهه از دیدگاه نمایشنامه نویس، آیا تروما همان ضربه است؟ یک گفتار؛ اقتباس اندیشه، تبار من تویی!، از بیهویتی تا بلوغ نارس، تعهد در تئاتر، اقتباس اندیشه، به روایت نمایشنامهنویس، تئاتر دینی به روایت نمایشنامهنویس، هزارهی سوم رسیده است آقا؟، نگاهی به نمایش ضیافت شیطان، عدالت جستجوی خداوند است نقد نمایش چیستا، پنج کتاب پنج تاویل، نامهای سرگشاده به گروه تئاتر معاصر، تاملی در نمایشنامهنویسی دفاع مقدس، ادبیات نیایشی (در قالب سی گفتار)، ادبیات انقلاب اسلامی(در قالب بیست و پنج گفتار)، آفت بورژوازی در ادبیات داستانی، ادبیات رضوی به جای اینکه جریانباشد، جرقه است، عمل گرایی از قهرمان های داستا گرفته شده است، ادبیات رضوی نیازمند دعوتی عام تر برای تولیدی خاص تر است،دستاورد ادبیات، تبدیل تیتر به محتواست، پادشاه ادبیات، دردانه درام ایرانی، رویش روشن چراغ نگاه، روایتی شفاف از روشنفکرانی که در پستو زندگی میکنند، ادبیات داستانی رئالیسم اجتماعی، تلاش برای پنهان کردن هنرمند متعهد از چشم مخاطب، خیابان انقلاب سهم ماست، راه خطای ادبیات اجتماعی در دهه 80 و 90/ نویسندگانی در پستو با دغدغه شخصی و تحت تاثیر گلشیریاز جمله مقالات سعید تشکری هستند.
فیلمنامه مجموعه های تلویزیونی زمانه، مجموعه تلوزیونی واقعه، تله فیلم یوسف میآید، مجموعه تلویزیونی محله سپیدار، مجموعه تلوزیونی شکر تلخ، مجموعه تلوزیونی گلآباد، فیلم داستانی رویت و بهشت منتظر میماند نیز به قلم تشکری نوشته شده است.
زندهیاد سعید تشکری در کارنامه هنری سیسالهاش، بارها به عنوان نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامهنویس با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا، یونیسف و … حائز رتبههای برتر شده است.
اضافه میشود سعیدتشکری نویسنده و پژوهشگر، سهشنبه 19 بهمن ماه پس از سالها مبارزه با بیماری MS در بیمارستان رضوی مشهد درگذشت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
نظر شما