دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۰
ناامنی‌های افغانستان در همه‌ دوران‌ها متاثر از دخالت کشورهای خارجی است

حمیدرضا سیدناصری گفت: همه‌ ناامنی‌های افغانستان در همه‌ دوران‌ها متاثر از دخالت کشورهای خارجی و نداشتن حاکمیت باثبات است. من با توجه به مطالعه‌ای که بر روی تحولات این منطقه داشتم به این نتیجه رسیدم که پس از تشکیل کشور پاکستان پشتون‌های ملحق شده به پاکستان مدام بنای مخالفت با این کشور را داشته‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «پشتونستان و خط دیوراند» با عنوان فرعی «نقش انگلستان در ایجاد خط دیوراند و تداوم مناقشه و منازعه» با همکاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی و خبرگزاری کتاب ایران یکشنبه 28 فروردین در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با حضور نویسنده و محمد آسیابانی به عنوان منتقد بررسی شد. خط دیوراند به طول 1400 مایل (2400کیلومتر) از کوه‌های پامیر تا مرز ایران کشیده شده است. این خط از میان مهم‌ترین قبایل پشتون ساکن در افغانستان می‌گذرد. در طول خط دیوراند هفت قبیله پشتون زندگی می‌کنند و هر کدام زندگی و آداب و رسوم خاص خود را دارند. این خط هشت میلیون پشتون ساکن افغانستان را از حدود 13 میلیون پشتون مقیم پاکستان جدا کرده است.

در ابتدای این نشست میثم رشیدی مهرآبادی، مجری برنامه بیان کرد: طرح جلد کتاب و خط فرضی ترسیم شده در منظر نخست خواننده را به فکر وامی‌دارد که با داستان عجیب و غریبی روبه‌روست که بررسی همین نکته بسیاری از مسایل دیگر را حل می‌کند. چرا در مورد افغانستان و مشخصا پشتونستان بیش از این کار نشده است و اطلاعات ما به عنوان یک همسایه در مورد این منطقه اندک است.

حمیدرضا سیدناصری، مولف کتاب با بیان این‌که کشورهای پیرامونی هر کشوری از سه منظر امنیت ملی، منافع ملی و مسایل آرمانی برای آن کشور حائز اهمیت است، گفت: هر تحولی در کشور همسایه رخ دهد ما را متاثر می‌کند. از این سه منظر افغانستان برای ما اهمیت دارد. 10 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان ظاهرشاه کودتاهی در افغانستان شکل گرفت و کمونیست‌ها بر این منطقه حاکم شدند. در این شرایط داودخان گرایشی به شوروی پیدا کرد، خواست گرایشی به غرب پیدا کند که کمونیست‌ها در آنجا کودتا کردند. از این زمان دوره جهاد شکل گرفت.



وی افزود: دوره جهاد چهارده سال طول کشید و یکسال بعد در سال 58 حزب دموکراتیک خلق افغانستان با جهاد مردم روبه‌رو شد و در این شرایط از شوروی خواست تا مدتی در افغانستان حضور داشته باشد تا غائله ختم شود که این حضور هشت سال به درازا انجامید. این دوره 8 ساله بهترین فرصت برای غرب بود تا رقیب اصلی خویش را زمین‌گیر کند. در این زمان جریان افغان و عرب آغاز شد. این اتفاق همزمان شد با جنگ ایران و عراق و از اردیبهشت 57 مقارن با کودتا مهاجرت افغان‌ها به ایران آغاز شد. در این 14 سال ایران سختی زیادی را متحمل شد. در این دوره بعد از 14 سال با پیروزی مجاهدین کابل آزاد شد ولی دوره تاریک جدیدی آغاز شد. شیعیان در این دوران آسیب زیادی دیدند که قابل تحمل نبود. این تحولات منجر به شکل‌گیری یک جریان سوم شد.

سیدناصری در پاسخ به این سوال که چرا این جنگ 14 سال طول کشید، بیان کرد: رژیم حاکم آن زمان یک ارتش کلاسیک بود که کاملا از سوی شوروی حمایت می‌شد که اگر این حمایت نبود، فروپاشی زودتر صورت می‌گرفت. نیاز به شکل‌گیری جریان سوم منجر به روی کار آمدن طالبان شد و حکومت طالبان 5 سال طول کشید. سه کشور پاکستان، عربستان و امارات طالبان را به رسمیت شناختند و ما از تحولات افغانستان بسیار متاثر شدیم. چون اسامه بن‌لادن قدرت داشت. بعد از این جریان 11 سپتامبر اتفاق افتاد. در 11 سپتامبر کاملا مشخص بود که القاعده این کار را انجام داده است. آمریکا درخواست تحویل القاعده را داشت اما طالبان تحویل نداد که منجر به جنگ شد و این جنگ 20 سال طول کشید.

وی افزود: من بررسی کردم که همه‌ ناامنی‌های افغانستان در همه‌ی دوران‌ها متاثر از دخالت کشورهای خارجی و نداشتن حاکمیت باثبات است. من با توجه به مطالعه‌ای که بر روی تحولات این منطقه داشتم به این نتیجه رسیدم که پس از تشکیل کشور پاکستان پشتون‌های ملحق شده به پاکستان مدام بنای مخالفت با این کشور را داشته‌اند. از دیرباز مردم در دو طرف مرز آزادانه و بدون ویزا می‌توانستند به آن طرف مرز بروند اما پس از سقوط طالبان با امضای قراردادهایی میان حامد کرزی و اشرف غنی با پاکستان، این کشور با حمایت سازمان ملل و آمریکا برای کنترل عبور و مرور در این مرز سیم خاردار و دروازه کشید و از آن تاریخ افراد فقط می‌توانند با داشتن ویزا از مرز عبور کنند. این مرز سبب اختلاف بین افغانستان و پاکستان شده است. مساله قابل تامل دیگر این است که اگر افغانستان بر سر مساله 11 سپتامبر اسامه بن لادن را به آمریکا تحویل می‌داد، حمله‌ای از سوی آمریکا صورت نمی‌گرفت. 
 


محمد آسیابانی که در این نشست به عنوان منتقد حضور داشت، با بیان این‌که اگر طالبان بن لادن را تحویل می‌داد، آمریکا هیچوقت به افغانستان حمله نمی‌کرد، گفت: اکنون تحلیل این‌گونه است که طالبان باعث شده آمریکا از منطقه خارج شود، در حالیکه اگر طالبان اسامه بن‌لادن را به آمریکا تحویل می‌داد، هیچوقت آمریکا وارد افغانستان نمی‌شد.

 آسیابانی افزود: ما مردم ایران در شناخت کشورهای پیرامونی خویش حقیقتا بی‌اطلاع هستیم، همیشه منتظر بودیم تا کسی ما را روایت کند. ما حتی از روایت کردن خودمان نیز ناتوان هستیم. همین کتاب اگر تالیف پژوهشگر خارجی بود تاکنون چندین چاپ را پشت سر گذاشته بود. ما هیچ شناختی از کشورهای منطقه نداریم و یک ایرانی به سختی برای سرمایه‌گذاری به کشور همسایه اعتماد می‌کند. یکی از دلایلی که ما معمولا در منطقه متحد سیاسی نداریم و اگر هم کشورهایی با ما متحد شوند، ولی با توپ و تشر آمریکا قافیه را می‌بازند. در جریان تحریم‌ها هم مشخص شد، ما حتی با کشورهای منطقه هم نمی‌توانستیم مبادلات بانکی داشته باشیم. یکی از دلایل این اتفاق همین است که ما هیچ شناختی از کشورهای منطقه نداریم. بالطبع سرمایه‌گذاران منطقه هم هیچ شناختی ندارند و به سختی سرمایه‌گذاری به کشور همسایه اعتماد می‌کند. 

وی با بیان این‌که این کتاب آگاهی‌های خیلی زیادی به ما می‌دهد، افزود: نخستین مساله، مساله مرز است. دیوراند که این مرز را ایجاد کرد، باعث یک مشکل اساسی شد بین دو کشور امروزی که ما به اسم پاکستان و افغانستان می‌شناسیم و تاثیر مستقیم این مشکل بر کشور ما هم هست. 

آسیابانی در ادامه با بیان این‌که مرز بحث تبادل و شناخت و گفت‌و‌گو را به ذهن متبادر می‌کند، گفت: استعمار انگلستان همیشه کاری کرد تا مفهوم مرز که یک مفهوم فرهنگی است یک بار سیاسی یا نظامی برای کشورهای عصر جدید داشته باشد. در کشورهای خاورمیانه وقتی مفهوم مرز به میان می‌آید، اولین مفهوم جنگ و نبرد است که به ذهن می‌رسد. این مفهوم در کتاب به درستی اشاره شد. دعوای بین پاکستان و افغانستان باعث شد افغانستان به سوی کمونیسم گرایش پیدا کند، چون پاکستان در جبهه آمریکا بود. ما در خاطرات امیراسدالله علم داریم که وقتی دولت هویدا از جریان حق آبه هیرمند در مقابل افغانستان کوتاه می‌آمد، اسدالله علم در دیدار با محمدرضا پهلوی به این مساله اعتراض می‌کرد و محمدرضا پهلوی می‌گفت، اگر در جریان حق آبه به آنها سخت بگیریم، افغانستان در دامان کمونیسم می‌افتد. در نهایت همین اتفاق افتاد ما حقابه را به آنها دادیم، سیستان ما از بین رفت و افغانستان در دامان کمونیسم افتاد. در مساله مرز بین ایران و افغانستان هم پای استعمار در میان است. 



آسیابانی در ادامه با بیان این‌که نمی‌دانم چرا از روایت کردن خودمان ناتوان بودیم، گفت: در چند سفری که به بیروت، آنکارا و استانبول داشتم در کتابفروشی‌های آنها پژوهش‌های زیادی در مورد ایران می‌دیدم. تعدادی را هم با خودم آوردم و به دوستان مترجم دادم تا ترجمه کنند. هیچکدام هم به نتیجه نمی‌رسید، می‌گفتند چه کسی حمایت می‌کند و چه کسی قرار است اینها را بخواند. سال گذشته در یکی از خبرگزاری‌های عرب کتابی را از یک خانم جامعه‌شناس مصری در مورد سیستم آموزش و پرورش در ایران و اسرائیل دیدم. برای من خیلی عجیب بود که اینها حتی تا تحلیل ساختار آموزشی ایران هم پیش رفتند و نوشته بود که سیستم آموزشی ایران و اسرائیل بسیار شبیه هستند و باید از آن الگو بگیرند. 
 
وی افزود: این کتاب واقعا آگاهی‌های خیلی خوبی را به ما می‌رساند. یک نویسنده و پژوهشگر که سابقه دیپلماسی هم دارد، منطقه افغانستان را برای ما روایت می‌کند. اگر کتاب «پشتونستان و خط دیوراند» را بخوانیم متوجه می‌شویم که چرا طالبان بعد از دو دهه افول موفق می‌شود تا قدرت را در افغانستان در دست بگیرد. حتی متوجه می‌شویم چرا استان سیستان و بلوچستان اینچنین فقیر و محروم است و چرا مردم در آنجا با وضع فاجعه‌باری زندگی می‌کنند. چرا مواد مخدر در آنجا فراوان است. سیستان و بلوچستانی که از آن به انبار غله آسیا یاد می‌شد. در دوره طالبان بر روی رود هیرمند سدی زدند و آبی که قبلا به مصرف کشاورزی در سیستان و بلوچستان می‌رسید، به کشت خشخاش در افغانستان اختصاص یافت. 

 میثم رشیدی مهرآبادی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که وضعیت امروز پشتوها چگونه است؟
 
حمیدرضا سیدناصری در ادامه گفت: طالبان بدون درگیری افغانستان را گرفت، مردم وقتی گردوخاک پشت لندکروز طالبان را می‌دیدند، فرار می‌کردند، زیرا دیگر کسی انگیزه مقاومت نداشت. مردم پناه بردند به طالبان برای گذر از دوران سختی که گذرانده بودند. تظاهرات زنان کابل قبل از آن سابقه نداشت. 

آسیابانی در ادامه گفت: در زمان شکل‌گیری مبارزات انقلاب اسلامی ایران، امام با مبارزه مسلحانه موافقت نکرد ولی ایدئولوژی طالبان بر پایه جهاد است ما باید جهاد کنیم و حاکمی که صلاحیت ندارد، باید تغییر کند و مردم اگر خواستند همراه می‌شوند و اگر نخواستند نه، این فرق است بین اسلام سیاسی شیعه و اسلام سیاسی طالبان.

رشیدی مهرآبادی در ادامه افزود: پیش‌بینی شما در مورد افغانستان چیست و وضعیت ما با سیل عظیم مهاجران چگونه خواهد بود؟

سیدناصری در این باره گفت: در دوره‌هایی مهاجرین افغان با خانواده و حتی ایل و تبار به ایران می‌آمدند و سیاست جمهوری اسلامی بر این بود که اینها را در اردوگاه اسکان می‌داد و قرنطینه می‌کرد، اما در این دور جدید هجوم مهاجرین فاجعه‌آمیز بود، زیرا منطقه افغانستان دیگر قابل سکونت نیست. رها کردن افغانستان بدین‌گونه توسط آمریکا اشتباه بزرگی بود و ثبات در افغانستان تنها با کمک کشورهای خارجی امکانپذیر خواهد بود. در گذشته برای مقطعی خاص می‌شد از افغان‌ها نگهداری کنیم اما امروز شرایط بسیار سخت شده است و خطر بهداشتی و امنیتی ما را تهدید می‌کند.

منتقد کتاب در ادامه گفت: به نظرم کتاب در چاپ‌های بعدی نیاز به یکسری ویرایش دارد، در صفحه 15 کتاب در بحث نبردها بین مغول‌ها و ایرانی‌ها باید یک هند اضافه می‌شد. چون این نبرد بین مغول‌های هند و ایرانی‌ بود که بر سر تصرف قندهار داستان داشتند. تجربیات خود نویسنده در مقام یک دیپلمات نیز خیلی کم انعکاس پیدا کرده است و جا داشت که نویسنده به تحلیل بیشتری بپردازد. 

آسیابانی افزود: جریان افغانستان در کنار پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال بیت‌الله‌الحرام که پیش آمد، این سه مساله باعث شد که اسلام سیاسی در عصر جدید دوباره سربلند کند. نیروهای جهادی که در کتاب اشاره شد، به رهبری شخصیتی به نام عبدالله عظام که اهل غزه بود، شکل می‌گیرد و اینها از کمک‌های غیر مستقیم آمریکا بهره بردند برای اینکه نیروهای ارتش سرخ را شکست بدهند و این کمک‌ها از طریق پاکستان به دستشان می‌رسید که طالبان از دل همین نیروهای جهادی شکل گرفت. به نظر من این مسایل نیاز به تحلیل بیشتری داشت. شما انتقاداتی داشتید که کاملا درست بود، انتقاداتی به رایزنی‌های فرهنگی در ایران و پاکستان که خیلی  خوب عمل نمی‌کنند. در کل رایزنی فرهنگی ما خیلی ضعیف است. 

وی در ادامه بیان کرد: تصوف برای اینها بسیار مهم است، چه اتفاقی سبب می‌شود که از دل این صوفی و صوفی‌گری نیروهایی تندرو خارج می‌شود که جان انسان نیز برایشان اهمیتی ندارد. آوردن این مسایل به نظر من سبب می‌شد تا مخاطب با یک آگاهی خیلی خوبی با اخباری که از افغانستان می‌آید، روبرو شود.

سیدناصری در پاسخ به این نقد گفت: مسلمانان در پاکستان و افغانستان دو دسته هستند. یک دسته کسانی هستند که با تصوف خیلی نزدیکند و نگاه مثبتی به اهل بیت دارند. زمانی که مغول‌ها به ایران حمله کردند، یکسری مهاجرت انجام شد. گروهی به هند رفتند. گروهی رفتند به کشمیر. هفتصد سال فارسی زبانان در هند حکومت کردند. با شمشیر اسلام ماندگار نشد، تجار هم نتوانستند اسلام را ماندگار کنند، اما عرفا موفق شدند و اسلام را ماندگار کردند. طالبان از نحله فکری دیوبندی هستند که در کتاب خیلی گذرا به این مساله نیز اشاره شده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها