بزرگداشت شاهنامهپژوه نامدار لرستانی «ابوالقاسم دهقانی» برگزار شد
خردورزی فردوسی در شاهنامه کلید و رمز پیشرفت بشریت است
محمود صادقیزاده گفت: اگر بخواهیم جایگاه فردوسی را با همنسلانش مقایسه کنیم تفاوت از زمین تا آسمان است. ریشه این تفاوت دور و دراز در اندیشه و منش فردوسی نهفته است و به من شاعرانه او برمیگردد که به بزرگی این فرهنگ و مرز و بوم است. من شاعرانه فردوسی از انسان میخواهد که بیندیشد. همچنین میخواهد که انسانی شاد باشد.
در ابتدای مراسم مرشد علی ناری ابیاتی از شاهنامه را به سبک سردم خوانی و ضرب و زنگ زورخانهای اجرا کرد. سپس کل قدرت فتحی و حشمت فتحی برای باشندگان ساز و دهل نواختند.
اردشیر صالحپور، دبیر اجرایی مراسم بزرگداشت ابوالقاسم دهقانی گفت: شاهنامه کارنامه و هویت ایرانیان است. شاهنامه شناسنامه عزت و سرافرازی ماست. این کتاب سترگ نامه عبرت، نامه حکمت و نامه خردورزی ایرانیان است. شاهنامه سرشار از پند و اندرز است.
وی ادامه داد: علیقلی محمود بختیاری بر این باور است که «شاهنامه آبشخور عارفان است و ما کمتر از بعد عرفانی به شاهنامه نگاه کردیم و بیشتر به بعد حماسی آن پرداختیم.» حکیم فردوسی بیشتر بر خردورزی و عقلانیت شاهنامه تاکید دارد و شروع شاهنامه با این بیت است: «به نام خداوند جان و خرد». چرا فردوسی بر خرد تاکید دارد؟ زیرا خرد کلید و رمز پیشرفت بشریت است.
صالحپور افزود: شاهنامه اثر اخلاقی است و از عشق و دلدادگی نیز سخن میگوید. داستانهای عاشقانه شاهنامه کم نیستند؛ عشق زال و رودابه، بیژن و منیژه و... داستانهای دلیری و دانایی و توانایی در شاهنامه بسیار است، همانگونه که حکیم فردوسی میگوید: «توانا بود هر که دانا بود»
وی میگوید: بختیاریها و لُرها شاهنامه را نمیخوانند بلکه آن را زندگی میکنند. دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر شاهنامه جملهای دارد که بسیار قابل تامل است: «پیکر فردوسی در توس است اما روح او در میان قوم بختیاری و قوم لر است و از هر سیاه چادر صدای شاهنامهخوانی بلند است.»
دبیر اجرایی مراسم بزرگداشت ابوالقاسم دهقانی ادامه داد: شاهنامه سرافرازی ایرانزمین است. شاهنامه برخلاف برخی دیدگاهها نامه شاهان نیست بلکه به معنای نامه بزرگ است. کارنامه گرانسنگ تاریخ و اسطورههاست. در شاهنامه شاهان بسیاری توسط مردم از تخت به زیر کشیده شدند. شاهنامه اثری جامع است زیرا هم اسطوره دارد و هم تاریخ.
وی افزود: بهرام بیضایی میگوید: «شاهنامه لذت گوش و ذهن و رهیابی به گستره خیال و به رمز و راز و جاودانگی است.» فردوسی داستانهای کهن را گرد کرد و به نظم کشید و با رنج سی ساله خانهای با خشت گوهرین بنا نهاد. شاهنامه حماسه داد است و داد و دهش فضیلت ایرانی بودن خود را مطرح میکند.
صالحپور ادامه داد: شاهنامه آکنده از خصایصی است که باید هر روز با ابیاتِ آن روز را آغاز کرد. فردوسی پیش از سعدی شاهان را نصیحت میکند. شاهنامه را همواره بخوانیم و ارزشهایی که در این اثر سترگ نهفته است دریابیم. شاهنامه یک اثر حکیمانه است. ما باید مشاهیر و ارزشهایمان را حفظ کنیم و در سده پانزدهم برای صد سال آینده برای مشاهیر ایران حرمت بگذاریم و برنامهریزی کنیم.
سپس پیام صوتی استاد میرجلالالدین کزازی پخش شد. وی که یکی از بستگانش را از دست داده بود و در این مراسم حضور نداشت در این پیام صوتی گفت: شاهنامهخوانان و داستانگویان شاهنامه کسانی هستند که بیشترین بهره و کارکرد را درباره این نامه گرامی در میان ایرانیان داشتهاند. هنر داستانگویی شاهنامه پیچیده و چند سویه است، آمیزهای است از چندین هنر و ایرانیان باید هر چه بیشتر از جهان شگفتانگیز شاهنامه بهره ببرند.
دریغ که رخدادی اندوهبار مرا از بهره در این مراسم باز داشته است. من برای دهقانیِ کهین و مهین (پدر و پسر) از درگاه دادار آرزوی زندگانی بلند دارم.
شاهنامه ید بیضای فردوسی بزرگ است
محمود صادقیزاده سخنران بعدی مراسم بود. وی سخنش را با عشق آغاز کرد و گفت: شاهنامه رهاورد عشقی است توفنده. عشقی که اگر جان جهان این مرد بزرگ را نیرو نمیبخشید به هیچ وجه نمیتوانست رنج سی ساله را به جان بخرد و شاهنامه را بسراید. اقبال لاهوری میگوید: عشق میتواند فرهنگ را صیقل زند و سینه اهل دل را صفا دهد.
وی افزود: شاهنامه ید بیضای فردوسی بزرگ است. حکیم توس بیش از هر ناقد و سخنسنجی به شاهنامه مُهر ماندگاری میزند. «پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و بارانش ناید گزند» او به خوبی میداند که بنیاد هر آنچه بر عشق نهاده باشد به فرموده حافظ ماندگار میماند: «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند»
صادقیزاده گفت: جان و دل فردوسی آکنده از عشق به ایران است. وقتی که عنصریها به ستایش محمود غزنوی میپرداختند و زرآلات میساختند فردوسی بر سر سودای شاهنامه دچار تنگدستی نمیشد و آرزومندانه شاهنامه را نمیسرود.
وی افزود: اگر بخواهیم جایگاه فردوسی را با همنسلانش مقایسه کنیم تفاوت از زمین تا آسمان است. ریشه این تفاوت دور و دراز در اندیشه و منش فردوسی نهفته است و به من شاعرانه او برمیگردد که به بزرگی این فرهنگ و مرز و بوم است. من شاعرانه فردوسی از انسان میخواهد که بیندیشد. همچنین میخواهد که انسانی شاد باشد. فردوسی میگوید: شاد باشید و شادمانه زندگی کنید.
این پژوهشگر گفت: فردوسی از انسان میخواهد رفتار دوگانه جهان هستی یا تضاد در عالم را بپذیرد و خردمندانه با آن رفتار کند. فردوسی منوچهری دامغانی نیست که با بانگ بلند بگوید: «ما مرد شرابیم و کبابیم و ربابیم. خوشا که شرابست و کبابست و ربابست» دغدغه فردوسی دغدغه ایران است. فردوسی عاشق ایران است و با سرایش شاهنامه فرهنگ و زبان فارسی را زنده نگه داشت. فردوسی همه دانایی را به پای ایران میریزد و میگوید: «چو ایران نباشد تن من مباد»
وی افزود: فردوسی را با هیچ شاعری نمیتوان در یک سنجه گذاشت. او آفریدگار نامه سترگ است که اساس نامه فرهنگ ایران است و اگر پایمردی این مرد عاشق نبود چه بر سر فرهنگ این مرز و بوم میآمد. «دریغ است ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود»
سپس علیرضا شجاعپور دکلمهای زیبا در وصف رستم و سهراب سرود.
فردوسی یکی از بزرگترین تراژدینویسان جهان است
سید احمد محیططباطبایی سخنران بعدی مراسم بود. وی گفت: شاهنامه جدای از این که گفتهاند حماسه ملی و کتاب تاریخ و هویت ملی ایرانیان است در ساحت ادبیات جهان نیز فردوسی یکی از بزرگترین تراژدینویسان جهان است.
وی افزود: ایل بختیاری در شاهنامهخوانی و انتقال نسل به نسل و فرهنگ به فرهنگ همواره کوشیدهاند. فیلمی قدیمی که از مواریث تاریخ جهان بهشمار میآید و توسط جهانگردی فرانسوی که به ایران آمده بود، ساخته شده نشاندهنده کوچ ایل بختیاری است و فردی که روی اسب نشسته و در حین کوچ برای دیگران شاهنامه میخواند و میبینیم که خواندن شاهنامه جزو ویژگیهای هر روزه ایل بختیاری در طول تاریخ است.
رئیس کمیتههای ملی موزههای ایران (ایکوم) ادامه داد: در چند دهه گذشته شاهد این مساله هستیم که بخشهایی از فرهنگ ملی ایران مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و شاهنامهخوانان در نوروز و نوروزگاه دور هم گرد میآیند و مراسم ویژهای را برگزار میکنند.
وی افزود: استاد ابوالقاسم دهقانی از دید کمیته ملی موزهای ایران پدیده ملی و یک الگو است و میتواند آموزههایش را انتقال دهد. همچنین پدیده موزهای در فرهنگ ایرانیان در مفهوم شاهنامه و عامل موثری در این حوزه فرهنگی بوده است.
سخنران پایانی مراسم استاد ابوالقاسم دهقانی بود. وی سخنانش را این چنین آغاز کرد: درود بر مادرم ایران باستان، درود بر حضرت فردوسی، جمعآور خداینامه باستان، درود بر زیبایی نام اهورامزدا و به بزرگی نام ایران و به گرمی آتش زرتشت پیشکش به تو دهقاننژاد که از نسل کوروش هستی. وی شاهنامه 150 سالهاش را به پسرش کیخسرو هدیه کرد و سپس با شور و هیجانی بسیار بخشهایی از شاهنامه را روایت کرد.
کیخسرو دهقانی نیز در سخنان کوتاهی گفت: رابطه من با استاد فقط رابطه پدر و پسری نیست بلکه رابطه مرید و مرادی است. داستانی در شاهنامه هست که انتقال پهلوانی از زال به رستم دستان است و حضرت سعدی نیز بیتی را در این باره به یادگار گذاشته است: «دانی که چه گفت زال با رستم گرد / دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد / دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد / چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد»
بانو پریسا سیمین مهر در مراسم بزرگداشت ابوالقاسم دهقانی بخشهایی از داستان سیاوش را نقالی کرد. همچنین مرشد محسن میرزا علی بخشهایی از زال و گودرز را نقالی کرد. اجرای موسیقی توسط گروه کهر به سرپرستی محسن کیهاننژاد از دیگر بخشهای مراسم بود.
پایانبخش مراسم بزرگداشت ابوالقاسم دهقانی اهدای هدایای از سازمانها و ارگانهای بسیار بود و هر کدام به رسم یادگار لوح و هدایایی را به شاهنامهخوان نامدار ایران پیشکش کردند.
نظر شما