وی افزود: از زمان دانشگاه و حدود 20 سالگی و شاید کمتر شعر میسرودم. شعرهای آن دوران و حتی بعدها که در دهه 80 بهصورت جدیتر سرودن را دنبال کردم؛ در همان دفترچههای شعر باقی ماندند و تنها تعدادی، سال 98 و در مجموعهای با عنوان «ویرانیات» و سپس در مجموعهی حاضر به نام «پوخههای برف» چاپ شدند.
ابوطالبی افزود: آشنایی من با شعر به سالها پیش و به دوران نوجوانی میرسد؛ زمانی که کتاب شعرهای پدرم از خیام و حافظ را که در خانه داشتیم بهسختی میخواندم و یا ترانههای محلی که دیگران زمزمه میکردند را با کنجکاوی پی میگرفتم. آن کتابهای کوچک با چشماندازهای جوی و موی و خیال من را با خود به جهان ادبیات بردند.
وی گفت: در ادامه با اینکه به شعر و ادبیات علاقهمند بودم، رشته ریاضی خواندم. بعدها در دانشگاه چمران اهواز با شعرهای شاملو، اخوان، نیما، فروغ آشنا شدم و بعد از آن رؤیایی و سهراب سپهری و درنهایت شعرهای بیژن الهی و دیگر بزرگان همعصر خود را خواندم. بعد از انگشت شمار شعرهای نیمایی که سرودم، وزن را در شعرهایم کنار گذاشتم و دیگر هر چه نوشتم در قالب شعرهای سپید یا آزاد بودند.
شاعر مجموعه شعر «پوخههای برف» درباره مجموعه شعر جدیدش گفت: همانطور که پیشتر عنوان کردم؛ کتاب «پوخههای برف» مجموعهای با درونمایهای به نسبت مشترک است و از دیدگاه من شاید باعث نوشتن همه آنها عشق باشد؛ عشقی که حالا بیشازپیش در همه جای هستی حس میکنم. همانطور که از نام کتاب هم پیداست، این کتاب انباشتهای است از امیدها، خوشی یا ناخوشیهای بسیاری که همچون پوخههای برف قرار نیست ماندگار باشند و زیبایی آنها در همان حسی است که در هنگامشان خواهند داد.
وی در توضیح موضوع شعری کتاب، اظهار کرد: کتاب محصول زندگیام و همراهی با مردمی که زندگی میکنند. موارد مطرحشده گسترده است؛ از کوچکترین چیزها که هر روز تجربه میکنیم و گاه از سرسادگی نمیبینیم تا گمشدن یا انقراض جاندارانی که از کنارمان میگذرند یا نگرانی باغداری از نابودی محصولاتش در کل، همانطور که از شعر انتظار هم میرود واقعیت و خیال همپای یکدیگر خودشان را نشان میدهند، گاهی مسائل اجتماعی، گاهی عشق و عاطفه است.
این شاعر گلستانی با اشاره به قالب و فضای شعرهای کتابش، گفت: این مجموعه شعر مانند مجموعه دیگرم «ویرانیات» در قالبهای آزاد یا سپید سروده شده است؛ البته در این مجموعه زبان در سطح نحو صورت سادهتری دارد و کوشش من بر این بوده که هنجار گریزیها بیشتر در ساختواژه و انتخاب واژهها باشند و پیشایند و پسایند کردن واژگان مگر به قصدی خاص انجام نشدهاند.
ابوطالبی درباره دلایل انتشار این مجموعه، گفت: بعد از انتشار مجموعه شعرهای «ویرانیات» و بازخورد به نسبت خوبی که از مخاطبهای آن داشتم تصمیم گرفتم شعرهای همگنتری که با درونمایه مشترک داشتم و بیشتر همراه و همآوای آنچه میاندیشم و حس میکنم و یا بیشتر بیانکننده خود من هستند را چاپ کنم و این کار را با مهر و همراهی دوست خوبم عباس اسماعیلی و با نشر «هشت» انجام دادیم.
شاعر مجموعه شعر «پوخههای برف» با اشاره به وجه تمایز این مجموعه از سایر کتابهای شعر موجود در بازار اظهار کرد: پس از سالها نوشتن و تجربه کردن در فضاهای مختلف و رسیدن به زبانی که بیشتر شناسنده من شده، شاید کمتر به (دیگری) یعنی شعرهایی که همزمان چاپ میشوند فکر کنم.
ابوطالبی ادامه داد: در حقیقت به دورههای مختلف شعر ایران که نگاه میکنیم همیشه نوشتههای خوب و بد یا متوسط بودهاند و آنچه معیار سنجش و شناساندن کارها است زمان و مخاطب آنها بوده و با اینکه و با توجه به مجموع شرایط نشر شاید شعر یا بهصورت کلی ادبیات از اقبال چندانی برخوردار نباشد اما انسان هرگز از زبان بینیاز نبوده و نیست.
وی ادامه داد: امروزه و در جامعهای که رسانهها بیشتر سبک و زیست و هستی و حتی خیال ما را نمایان میکنند و شاید گاهی ما نا-زندهتر از آنها به چشم بیاییم؛ از خودم میپرسم: پس ما کجا زندگی میکنیم، رد و اثری که ما بر این جهان میگذاریم در کجا رخ خواهد کرد.
سعید ابوطالبی، متولد 1357 است و قریب به دو دهه در انجمن شعر گرگان و محافل متعدد ادبی عضویت دارد.
نظر شما