سه‌شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰
نگاهی به قصه‌خوانان در تاریخ اسلام و ایران/ علاقه مردم به مناقب‌خوانی«کمال‌الدین حسین قصه‌خوان»

«کمال‌الدین حسین قصه‌خوان»، مردی ورزشکار بود و از پزشکی نیز سررشته داشت. او هنگام نماز عصر در میدان سعادت شیراز بساطی می‌افکند و به مناقب‌خوانی می‌پرداخت و از خشک‌اندیشی پرهیز می‌کرد. مردم به او اعتقاد داشتند و او را حرمت می‌نهادند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، قصه در تاریخ اسلام موضوع جالبی است که در این رابطه کمتر پژوهش جدی صورت گرفته است؛ رسول جعفریان، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران سراغ این موضوع رفته و کتاب «قصه‌خوانان در تاریخ اسلام و ایران» را به نگارش درآورده که از سوی نشر علم با افزودن مطالب جدیدی تجدیدچاپ شده است. 

مولف درباره نحوه توجه به موضوع قصه می‌نویسد: «ایده نگارش این کتاب در اواخر دهه شصت، برگرفته از یادداشت‌هایی بود که استاد مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی در پشت کتاب‌ها می‌نوشت... در میان آن یادداشت‌ها، اشارتی به قصه‌خوانان وجود داشت. حساسیت ایشان، چنان که دریافتم، روی این نکته متمرکز بود که نخستین بار خلیفه دوم، قصه‌خوانی را پیش از نمازجمعه خود اجازت داد و آن را باب کرد. (ص 9)»

کتاب در سه فصل تدوین شده است به شکلی که در فصل نخست به «قصه‌خوانی در صدر اسلام» می‌پردازد که به تدریج به وعظ و تذکیر منتهی شد. ضمن این‌که در انتهای فصل متن اول و آخر کتاب «القصاص و المذکرین» ابن‌جوزی آورده شده است، کتابی که سیر قصه‌خوانی در تاریخ اسلام را نشان می‌دهد. فصل دوم درباره «قصه‌ای کردن تاریخ اسلام» شامل سیره و اخبار تاریخی دیگر است که برای نمونه به آثار ابوالحسن بکری اشاره شده است. فصل سوم درباره «قصه‌خوانی در ایران» است، سنتی در ادامه شاهنامه‌خوانی که به تدریج با سنت‌های مذهبی مانند علی‌نامه خوانی، حمزه‌نامه خوانی و مشابه آنها ترکیب شده است.

در فصل نخست ابتدا مولف بحث قصه در فرهنگ جاهلیت را مطرح می‌کند که با این پرسش آغاز می‌شود: «درباره پیشینه تاریخ قصص در جاهلیت، نخستین پرسش آن است که آیا قصه‌خوانی در جاهلیت بوده است یا نه. در پاسخ باید گفت، اعراب جاهلی توجه خاصی به تاریخ گذشته خویش داشته و این توجه در خلال اخباری که از آن با عنوان ایام العرب یاد شده آشکار می‌گردد. این ایام العرب، مجموعه نقل‌های داستانی است مشتمل بر حوادث مهم تاریخی و به ویژه بخش‌هایی از زندگی عرب جاهلی که سرشار از حماسه‌سرائی، اشعار و نکات زیبای ادبی است. (ص19)»
 
نگاهی به وضعیت قصه در دوه بنی‌امیه حاکی از روال آن با شیوه‌ای است که مورد مخالفت و موافقت صحابه پیامبر قرار می‌گیرد: «قصه‌خوانی در روزگار عمر شروع و به روزگار معاویه بر دامنه آن افزوده شد. بسیاری از صحابه که در این دوره، شاهد استفاده زشت امویان از این سنت بودند بعد از طرف دیگر، به ابتذال قصه‌خوانی و محتوای یهودی و نصرانی آن می‌نگریستند، با آن از سر مخالفت درآمدند. مروری بر آنچه در این باره نقل شده، حکایت از موضع متعارض برخی از صحابه در مخالفت و موافقت با قصه‌خوانی است. (ص40)»

فصل دوم با عنوان «قصه‌ای کردن تاریخ اسلام» مروری به روند قصه در بیان تاریخ اسلام دارد که مولف در این رابطه به دشواری تشخیص تاریخ از قصه اشاره کرده است: «علاقه مردم عادی به روایت داستانی سبب شود قصه گویان در دستر سلام صدر اسلام و اصولاً در طول تاریخ گردیده است. در اغاز تنها تاریخ انبیا و اولیای گذشته، توسط قصه‌خوانان به صورت داستانی عرضه می‌شد. به مرور، برخی از رخدادهای سیره نبوی سپس وقایعی دیگر از دوره صدر اسلام نیز رنگ داستانی به خود گرفت. باید تاکید کرد تشخیص روایت تاریخی از روایت داستانی دشوار و برخی موارد خیلی دشوار است. این‌ها مواردی است که به ویژه در تاریخ انبیا رنگ وحی، معجزه،  اخبار از آینده و به عبارتی ماورالطبیعی دارد. (ص120)»

پس از دو فصلی که بحث درباره قصه در تاریخ اسلام مورد توجه قرار گرفت در فصل سوم مولف سراغ «قصه‌خوانی ایرانی» رفته و در این مجال تاریخچه قصه در میان ایرانیان را شرح داده است: «نخست جریان موجود در ایران پیش از اسلام که به هر روی، جامعه ایرانی، مانند سایر اقوام کهن، افسانه‌ها و داستان‌های فراوانی را از گذشته به ارث برده و با زنده نگه داشتن آن‌ها، هویت خویش را در تاریخ امتداد داده است. بسیاری از این قصه‌ها در کتاب‌های ادبی، سیاسی و تحت عنوان خدای‌نامه و شاهنامه نوشته می‌شد، آمده است. متاسفانه دانش تاریخ در ایران قوی نبوده و افسانه‌های قدیمی به جای تاریخ مورد استفاده قرار می‌گرفته است. یعقوبی ضمن شرح تاریخ ملوک فارس، می‌گوید اهل فارس، چیزهای زیادی را برای شاهان خود مدعی می‌شوند که قابل قبول نیست، مثل اینکه فلان پادشاه چند دهن و چشم داشته است، یا صورت فلان پادشاه از برنج (نحاس)، یا روی کتف دیگری دو مار بر آمده بوده است و مسائلی از این قبیل که عقل آنها را نفی می‌کند... ( ص 175)».

محمد علی قزوینی، نویسنده‌ای ادیب و فهیم از اواخر قرن یازدهم هجری و اوایل قرن دوازدهم در اثر با ارزش خود عنوان «رفیق توفیق (تالیف در 1104-1106) به کوشش رسول جعفریان) مباحثی درباره سرگرمی‌های ناصواب اما متعارف در جامعه دارد. وی چندین نمونه از آنها را برمی‌شمرد و نشان می‌دهد چه اندازه در این امر تیزبین و دقیق است. از جمله سطوری را به وضع قصه‌خوانان اختصاص می‌دهد. (ص 227)»

نقش و نگاه به قصه در جامعه ایرانی نیز مورد توجه مولف قرار گرفته است هر چند پیش از ورود اسلام نیز قصه به شکل افسانه و داستان‌سرایی مورد توجه ایرانیان بوده است. در دوره اسلامی قصه‌خوانی آمیخته به نگاهی مذهبی مورد توجه قرار می‌گیرد: «عنوان قصه‌خوانی از پیش از دوره صفوی رواج داشت و شاعران یا مدیحه‌سرایانی بودند  که چنین لقبی داشتند. کمال‌الدین حسین معروف به ابن غیاث شیرازی( ۸۴۸ م) از مدیحه‌سرایانی است که به «کمال‌الدین حسین قصه‌خوان» معروف بود. درباره او نوشته‌اند: وی معاصر سلطان ابراهیم تیموری و مردی ورزشکار بود و از پزشکی نیز سررشته داشت. کمال‌الدین هنگام نماز عصر در میدان سعادت شیراز بساطی می‌افکند و به مناقب‌خوانی می‌پرداخت به همین جهت به کمال‌الدین حسین قصه‌خوان معروف بود.کمال‌الدین قصاید غرایی در مدح امامان شیعه می‌سرود و برای مردم می‌خواند، اما از تعصب و خشک‌اندیشی پرهیز می‌کرد. مردم به او اعتقاد داشتند و او را حرمت می‌نهادند... آنچه از اشعار او برجای مانده قصاید و غزلیاتی است که در مدح امامان و به مشرب عرفا سروده است. (ص ۲۳۱)

کتاب «قصه‌خوانان در تاریخ اسلام و ایران» تالیف رسول جعفریان در 285 صفحه، بهای 115 هزار تومان از سوی نشر علم با افزودن مطالب جدیدی تجدیدچاپ شده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها