گفتوگوی ایبنا با حجتالاسلام سید حمید روحانی
کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی باید بدون تحریف و گزافهگویی نوشته شود/ محقق تاریخ باید اسناد را به حرف بیاورد
حجتالاسلام سید حمید روحانی گفت: برخی از کتابهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است نه تنها نمیتواند تاریخ انقلاب باشد هر چند زوایا و گوشههایی از تاریخ انقلاب را به رشته نگارش کشیده که البته این در مورد کتابهایی است که دور از اشکال، ابهام و تحریف نوشته شده است. همچنین برخی از کتابهایی که درباره امام و انقلاب نوشته شده همراه با خطا و اشتباه و از آن بدتر تحریف، دروغ و گزافهگویی است و واقعیتها کمتر در آن دیده میشود.
جلد پنجم کتاب «نهضت امامخمینی (ره)» به چه موضوعاتی میپردازد؟
برنامه من در تدوین کتاب نهضت این بود که طبق روال تاریخی رویدادها و جریانها پیش بروم از این رو جلد اول کتاب از آغاز نهضت امام آغاز شد تا سال 1345 پایان یافت، در این کتاب حوادث و رویدادهایی که در آن پنج سال اتفاق افتاده بود پشت سر هم همراه با توضیح ثبت شد. جلد دوم نیز رویدادهای سال 1345 را در برگرفت تا آغازین دهه 50. جلد سوم نیز بخشهایی از حوادث و رویدادهای دهه 50 را در برگرفت. برای تدوین و نگارش جلد چهارم اسناد و مدارک و گزارشهایی را که در دهه پنجاه روی داده بود با تلاشی خستگیناپذیر پی گرفتم و به مدت پانزده سال تلاش و کوشش توانستم اسناد و مدارک پرباری را گردآورم لیکن به دنبال تغییر و دگرگونی که در نیمه دوم دهه 70 در ریاست و مسئولیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پیش آمد ناگزیر شدم از مرکز بیرون بیایم و متاسفانه اسناد گردآوری شده در اختیارم قرار نگرفت و من مجبور شدم جلد چهارم را برخلاف جلد اول و دوم و سوم به صورت موضوعی تدوین کنم. جلد چهارم به طرح حکومت اسلام از جانب حضرت امام (سلامالله علیه) و پیامدهای آن اختصاص پیدا کرد و اکنون جلد پنجم که آماده چاپ است به موضوع زندگینامه علامه شهید آیتالله سید مصطفی خمینی پرداخته است.
در کتابی که به زندگی، فعالیتها و شهادت حاج آقا مصطفی اختصاص دادید از چه اسناد و مدارکی استفاده کردید تا حرف تازهای برای گفتن داشته باشید؟
در جلد پنجم درباره زندگینامه شهید سید مصطفی خمینی از ولادت تا شهادت به طور دقیق کار شده و جریانها و موضوعاتی که در زندگی او روی داده تشریح شده است در این کتاب دو بخش از عملکرد علمی- انقلابی او آمده که تاکنون متاسفانه جایی انتشار نیافته است. نخست نامههای سازنده و آموزندهاش به یاران و دوستان و برخی از روحانیان است که به راستی حماسی و انقلابی است و در واقع اعلامیههایی که از سوی او صادر شده است. موضوع دوم شرح حال امامان معصوم (صلواتالله علیهم) است که نکتههایی در خور توجهی دارد اما متاسفانه اجل به او فرصت نداد تا آن را به پایان ببرند و تنها تا حرکت حضرت مسلم علیهالسلام نگارش یافته است.
از آنجا که در نگارش وقایع انقلاب اسلامی از پیشکسوتان به شمار میآیید به نظرتان تا چه اندازه کتابهایی که در این چهل سال منتشر شده توانسته که دادههای درستی برای روایت تاریخ انقلاب در اختیار پژوهشگران قرار بدهد؟
تا آنجا که بررسی کردهام برخی از کتابهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است نه تنها نمیتواند تاریخ انقلاب باشد هر چند زوایا و گوشههایی از تاریخ انقلاب را به رشته نگارش کشیده که البته این در مورد کتابهایی است که دور از اشکال، ابهام و تحریف نوشته شده است. با یک دنیا درد و تاسف باید بگویم برخی از کتابهایی که درباره امام و انقلاب نوشته شده همراه با خطا و اشتباه و از آن بدتر تحریف، دروغ و گزافهگویی است و واقعیتها کمتر در آن دیده میشود. این نادرستی و تحریفگری در تاریخ شفاهی که از زبان این و آن گرفته شده و به عنوان خاطرات منتشر شده بیشتر دیده میشود. کسانی که پای مصاحبه نشسته و خاطرات خود را گفتهاند چند دستهاند: دسته نخست اشخاصی که کاملا مخلص و متعهدند و با صفا و صداقت خاطرات خود را بازگو کردهاند لیکن به علت فراموشی و کهولت سن خیلی از رویدادها را پس و پیش گفته و جابجا کردهاند. غالب خاطراتشان به دوران آغاز نهضت امام در دهه 40 برمیگردد که پس از انقلاب با گذشت بیش از نیم قرن از روزگار آن را بازگو کردهاند که با فراموشی و اشتباه و خطا بیان شده و کسی نبوده است که احاطه به تاریخ انقلاب داشته باشد که خطا و اشتباه آنها را اصلاح کند.
دسته دوم کسانی هستند که در بیان خاطراتشان خواستهاند نقش خود را در نهضت امام برجسته جلوه دهند و اینگونه نشان دهند که در نهضت امام نقش زیادی داشتهاند، از این رو به گزافهگویی، دروغپردازی و خودنمایی دست زده و به جای خاطره دروغنامه به بازار فرستادهاند. دسته سوم آن خودپرستانیاند که خود را کمتر از امام نمیبینند و با زبان بیزبانی میخواهند بگویند رهبری نهضت و انقلاب را آنها بر دوش داشته و حضرت امام مجری اندیشهها و پیشنهادات آنها بوده است و خلاصه باید بگویم کتابهای خاطراتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده غالبا مورد اعتماد نیست و ضربههای جبرانناپذیری به تاریخ زده و موجب ضد و نقیضگویی شده است. البته ناگفته نماند که برخی از خاطرات، مانند خاطرات واعظ شهیر مرحوم محمدتقی فلسفی منتشر شده که میتوان گفت در آن ذرهای اغراق، گزافه و خلاف واقع دیده نمیشود.
به نظر شما خاطراتی که درباره انقلاب اسلامی منتشر شده حتی با افزودن پانوشتها و ذکر دقیق جزئیات قابل استناد نیست؟
به نظرم در صورتی که نویسندگان به خود آیند و بپذیرند که در مواردی مطالبی را به اشتباه روایت کردند و با زیرنویس و تجدیدنظر به اصلاح نوشتهها و خاطرات خود بپردازند میتوانند برخی خطاها را جبران و آب رفته را به جوی بازآرند اما با شناختی که من از این افراد دارم بعید میدانم که خودخواهیها و خودبینیها و منیت و کیش شخصیت بگذارد که به اصلاح افساد خود تن در دهند.
آیا در رابطه با کتابهای اسنادی نیز همین نظر را دارید یعنی با احتیاط از کتابهای اسنادی منتشر شده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی استفاده میکنید؟
کتابهای اسنادی که منتشر شده مشکلات کتابهای خاطرات و تاریخ شفاهی را ندارد اما این اسناد به تحلیل و توضیح نیاز دارد یک محقق خوب و آگاه باید بتواند این اسناد را به حرف آورد و گویا سازد. فردی که به جزئیات تاریخ انقلاب احاطه داشته با تحقیق و پژوهش آشنا باشد باید اسناد را به درستی بپروراند گاه اسنادی مبهم است و روشن نیست به چه جریانی اشاره دارد باید یک مورخ آن رویدادها و جریانهایی را که این سند به آن اشاره دارد توضیح دهد تا گزارشی که در سند آمده است معنا یابد با شرح و بسط رویدادها و جریانها اسناد را گویا کند. اصولا این نکته مهم است افرادی که میخواهند در زمینه تاریخ کار کنند باید به تاریخ احاطه داشته باشند تا بتوانند از طریق درست از اسناد استفاده کنند و هر رَطب و یابسی را سرهمبندی نکنند.
آنچه از صحبتهای شما استنباط شد چاپ کتابهای تاریخ شفاهی، خاطرهنگاری و اسنادی را درباره روایت تاریخ انقلاب اسلامی چندان مثبت ارزیابی نمیکنید. این استنباط درست است؟
من به هیچ عنوان تاریخ شفاهی را تایید نمیکنم چنانکه گفتم تاریخ شفاهی بدون خطا و اشتباه و غرضورزی تنظیم نشده است و ضد و نقیض روایتها موجب شده تاریخی که این روزها به ویژه به نام خاطره نوشته میشود تاریخ انقلاب را بیاعتبار کند. مردم وقتی میبینند در تاریخ یک حادثه و یک جریان چند جور روایت شده چگونه میتوانند به آن اعتماد کنند!؟ من نمیخواهم بگویم همه خاطرات که روایت شده، اشتباه است و به روایت تاریخ انقلاب کمک نمیکند اما آنقدر اشتباه در این خاطرات راه یافته است که ما را نسبت به سایر خاطرات دچار شک میکند. چون آنچه در کتابهای خاطرات دیدم غالبا با اشتباه همراه است. یکی از علل و عوامل اینکه برخی بیپروا به تحریف تاریخ دست میزنند برای این است که احساس میکنند کمتر کسی در جامعه ما کتاب میخواند برای همین به هر دروغی متوسل میشوند. چون میدانند کتابخوان در جامعه ما اندک است و دروغ آنها برملا نمیشود. برای همین با بیپروایی به تحریف تاریخ دست میزند و با کمال گستاخی تلاش دارند که امام را زیر سئوال ببرند و این خطری است که امروز تاریخ انقلاب ما را تهدید میکند.
نظر شما