10ژوئن همزمان با 20 خردادماه روز جهانی صنایع دستی است، با توجه به پیشینه صنایع دستی ایران که در کتاب «شناخت صنایع دستی ایران» ذکر کردید، چه ویژگیها و خصیصههایی را میتوانیم برای صنایع دستی ایران در نظر بگیریم؟
صنایع دستی ایران یک مجموعه فرهنگی، هنری و اقتصادی است که واجد ارزشهای فروش داخلی و خارجی و بخشی از هویت فرهنگی ایران است. چون اگر به تاریخ برگردیم؛ از گذشتههای دور تا امروز، صنایع دستی یک عامل مهم اقتصادی بوده است و بسیاری از خانوادهها سعی میکردند که در یک رشته مهارت داشته باشند و از طریق این مهارت محصولی را تولید کنند و از طریق فروش آن کسب درآمد کنند و زندگی خویش را بگذرانند. اما صنایع دستی کشور ما مثل برخی از کشورها اینگونه نیست که فاقد ارزشهای معرفتی و دینی باشد، بلکه صنایعدستی ما مثل کل هنرهای سنتی ایران، یک هنر مقدس است. یعنی اینکه هنرمندان معتقد هستند که با توکل به خدا و اعتقادات دینی، ملی و میهنی خودشان و به عنوان یک تکلیف موظف هستند آنچه را که بلد هستند به اجرا دربیاورند. همین دیشب تلویزیون موسسه تولید فرشهای دستبافت مربوط به آستان قدس رضوی را نشان میداد که آقایان و خانمهای بافنده فرش اظهار میکردند؛ «افتخاری برای ماست که چیزی را ببافیم که زائران حرم امام رضا (ع) بر روی آن نماز میخوانند، بر روی آن مینشینند و بر روی آن استراحت میکنند و این هنر را ما باید تمام و کمال و با تمام وجودمان و با تمامی اخلاصمان انجام بدهیم.» خوب این فرق میکند با بلور و کریستالی که به عنوان صنایعدستی در فرانسه در کارخانه باکارا یا مبلمان لویی چهاردهم تولید میکنند یا فرق دارد با آنچه که در آلمان با نام بلور، کریستال، سرامیک و نقاشیهای پشت شیشه و... تولید میشود.
البته بسیاری از صنایع دستی کشورهای آسیایی مثل هندوستان واجد چنین ارزشهایی است، شما اگر پرچم هند را ببینید، در وسط این پرچم نقش دوک نخریسی را میبینید. دوک نخریستی از زمان مهاتما گاندی تا امروز سمبل استقلال هند بوده است. چون بیشترین میزان تولید در هندوستان پارچههای دستبافت بوده و همچنین اسطورهای نیز در هند به پارچههای دستباف اختصاص دارد. شما توجه کنید نمیشود این بافندگان پارچه در روستاهای هندوستان را با تولیدکنندگان در سیدنی و کامبرا مقایسه کرد، گویی اینکه آنها هم شرافت کاری دارند، گویی که آنها هم خلاقیت دارند.
بنابراین صنایع دستی ایران هم از تقدس برخوردار است، هم نشانه هویت ملی ماست، هم واجد ارزشهای اقتصادی است، هم میتواند برای کشور ما ارزآوری داشته باشد و هم میتواند اشتغال مفید و موثر و سازنده ایجاد کند. با توجه به سهم سرمایهگذاری در ایجاد اشتغال که از همه رشتهها کمتر است، صنایعدستی بهترین عاملی است که بتوانیم در جایی که مستعد است از این طریق ایجاد اشتغال کنیم.
لطفا بفرمایید صنایع دستی از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و هنری چه ابعادی را دربرمیگیرد؟
صنایع دستی کاربردیترین و مفهومیترین هنر است. صنایع دستی را از هر نوع که شما ببینید، مفهوم آن و آنچه که باید از آن درک کنیم، در خود صنایعدستی نهفته و خودش را بروز میدهد. هنری کاربردی است و مورد استفاده قرار میگیرد. در مباحث زیباییشناسی که در جهان مطرح شده است، از فلاسفه یونان تا روم و زیباییشناسان امروز جهان، خلاصه بحث این است که این اثر و آثار صنایعدستی آنچنان گویایی دارد و در عین حالی که کاربردیترین است، زیباترین و مفهومیترین هم هست و این برای کشور ما یک ممیزه بزرگ است که مالک و صاحب این گنجینه است که میتواند این امکانات بالقوه را با یک تلاش کم به امکانات بالفعل تبدیل کند و از جنبههای اقتصادی و فرهنگی آن به نحو مطلوب استفاده نماید.
در فصلی از کتاب به تاثیر متقابل صنایع دستی و گردشگری پرداخته شده است، چقدر این دو مورد میتواند به پیشرفت صنایع دستی کمک کند؟
در کتاب «شناخت صنایع دستی ایران» که چاپ پانزدهم آن به بازار آمده و در همین ترم هم من برای درس «شناخت صنایع دستی ایران» این کتاب را در دانشگاه علامه طباطبایی تدریس میکنم. من معتقدم یک مثلث طلایی وجود دارد که یک قسمتی از این مثلث صنایع دستی، قسمتی دیگر گردشگری و قسمت سوم میراث معماری و ساختمانی است که به اشتباه میراث فرهنگی نامیده میشود، من معتقدم باید اسم اینها را بگذارند گنجینههای ماندگار یا گنجینههای پایدار. مثلا استاد محمود فرشچیان یکی از گنجینههای ماندگار هنر ایران است، یعنی یک گنجینه زنده است. میراث صحبت از چیزی میکند که مربوط به گذشته است و دارد از بین میرود.
وقتی که میگوییم هنرهای سنتی مفهومش این نیست که مربوط به گذشته است و کهنه شده است، بلکه مفهوم این است که این سنت در خود این خاصیت را دارد که با زمان همراه بوده و مرتب نو شده است، مثلا نوروز باستانی درست است که از زمانهای گذشته به یادگار مانده ولی با تحولات زمانه نو شده است. آثار نگارگری ایران را ببینید از زمان مانی در دوره ساسانی تا امروز همینطورخودش را نو کرده است. قصد هنرمندان از نظر به کارگیری وسایل و تجهیزات، مطالعات هنرمندان، آشنایی هنرمندان با ادبیات و یا درک بسیاری از مباحث، این است که به حقیقت نزدیک شوند. صنایع دستی ایران یک جاذبهای دارد و جاذبه صنایع دستی ایران این است که در واقع انسان در آن سیر تعالی را میبیند، سیر این را میبیند که از واقعیت بخواهد به سمت حقیقت دستنیافتنی حرکت کند. ایران به عنوان یکی از سه قطب برتر صنایع دستی جهان، یعنی به همراه هندوستان و چین متنوعترین صنایع دستی جهان را دارد. ما 258 رشته صنایع دستی داریم. ممالک دیگر اینگونه نیستند.
از نظر میزان تولید هندوستان بر دیگران برتری دارد. از نظر کیفیت گویی اینکه چین هم کیفیتهای یک و دو و سه را دارد ولی در مجموع از نظر کیفیت از کشورهای دیگر جلوتر است. از 258 رشته فقط 115 رشته را رودوزیهای سنتی ایران تشکیل میدهد که به پارچه، نخ، سوزن و قلاب نیاز دارد و کارگاه نمیخواهد. من بسیار تلاش کردم در دانشگاهی که تدریس میکنم به ویژه رشته طراحی لباس، دانشجویان این رودوزیها را فرابگیرند، به این خاطر که هم خودشان شغلی از این رهگذر داشته باشند و هم اینکه مدهایی که ارایه میدهند، حاوی خصوصیات ایرانیتری باشد که ممالک دیگر آن را ندارند. مثلا سوزندوزی سیستان و بلوچستان در آثار کریستین دیور و کوکوشانل آمده که این قابلیتها را نباید نادیده بگیریم.
من در مراسم رونمایی از دو اثر استاد فرشچیان حضور داشتم، وزیر امور خارجه قبلی ما گفت که من متضمن آثار استاد فرشچیان را با یک ذرهبین به وزیر امور خارجه آمریکا دادم، ایشان گفتند هدیه ارزندهای است ولی ذرهبین چه کارکردی دارد، من به ایشان گفتم این ذرهبین را دادم چون شما با چشم غیرمسلح نمیتوانید این جزییات را ببینید. با این ذرهبین بخشی را میتوانید ببینید و بخشی را نمیتوانید ببینید، بنابراین کشوری که هنرمندان و هنرش اینچنین است، نمیتواند توسط هیچ کشوری تحقیر شود، این حرف به عقیده من خیلی درست است. اگر از متخصصین استفاده کنیم بسیار پیشرفت میکنیم.
استاد لطفا بفرمایید چگونه میتوانیم صنایع دستی را به متن زندگی مردم بیاوریم؟
الان رییس شورای جهانی صنایع دستی آقای سعدالقدومی از کشور کویت و رییس مجمع آسیایی آقای اکرموف از ازبکستان است. اصلا صنایع دستی این کشورها در برابر ایران مطرح نیست. ما اگر در مجامع جهانی و آسیایی حضور فعال و موثری داشته باشیم به جاهای خوبی میرسیم. الان 20 رشته هنری و 20 شهر ایران از جمله فرش کاشان، تبریز شهر جهانی فرش، اصفهان شهر جهانی صنایع دستی، رموز و فنون سنتی در فرشبافی فارس به ثبت جهانی رسیده است که من هم در این ثبت دستاندرکار بودم. بنابراین اگر از متخصصین و کارشناسان استفاده کنیم، میتوانیم اتفاقات شیرینی را به نفع صنایع دستی کشور رقم بزنیم، ولی این منوط به این است که ما برنامه دقیق و مدونی داشته باشیم.
به عنوان مثال شورای صنایع دستی اندونزی به نام «دکلاراس» اعلام کرد که این کشور 611 قلم کالا را به عنوان صنایعدستی تولید میکند و یا هندوستان اعلام کرد که ما پارچههای پردهای و رومیزی تولید میکنیم. من علت موفقیت رشته طراحی لباس را که در آن رشته هم تدریس میکنم، در سالیان اخیر مربوط به این میدانم که بچهها از المانهای صنایعدستی و ویژگیها، خصوصیات و هنرهای مربوط به آن در طراحی لباس و مد استفاده کردند، این چقدر ارزشمند است. یا نویسندگان خارجی اصفهان را باغ آسمان دانستهاند یا اصفهان را تصویر بهشت دانستهاند. امکان ندارد به کاشیها و گنبدهای اصفهان نگاه کنیم و در خودمان سیر و غور نکنیم.
ما باید سعی کنیم در بناهایی که احداث میشود، هنرهای سنتی ایران وجود داشته باشد. در برنامه تلویزیونی به هنرمندان و مشاهیر صنایعدستی بپردازیم. اینطور نباشد که کوچکترین انسان جهان یعنی بنده در برخی از کشورها مشهورتر از ایران باشم. البته ادعایی ندارم و هر چه از علم و دانش و تجربه دارم را به زیر پای مردم ایران میریزم. باید دقت کنیم؛ انتخاب با خودمان است، میتوانیم مثل دوره صفویه یک دوره پراقتدار یا مثل دوره قاجاریه یک دوره کمسو و کم رونق در صنایع دستی داشته باشیم. ما سال 1400 فقط 60 میلیون تومان صادرات فرش داشتیم، در حالیکه در جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 یک میلیارد و 677میلیون تومان ما صادرات فرش داشتیم، اگر این اتفاق مربوط به قبل از انقلاب یا دوردست بود، میگفتیم آن زمان کشور در شرایط تحریم به سر نمیبرد، اما این در زمان جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، آن زمان مسوولین از برنامه تبعیت میکردند و شرایط را درک میکردند ولی الان برنامه مدون و درستی ندارند و متاسفانه درک درستی هم از شرایط وجود ندارد!
تاثیرات متقابل صنایع دستی با مقولههای فرهنگی، هنری و اجتماعی را چگونه میبینید؟
اگر درست عمل کنیم و بتوانیم شرایط را برای حضور توریستها در کشور فراهم کنیم، اینطور که خارجیها تحقیق کردند، چون ما ایرانیها در هر صورت روی کشورمان تعصب خاص داریم ولی خارجیها گفتند ایران یکی از 10 کشور پرجاذبه جهان و یکی از سه قطب برتر صنایع دستی جهان است. آثار مربوط به گنجینههای هنری ما به صورت ساختمان، که اسمش را به غلط میراث فرهنگی گذاشتند، فقط تعداد یک میلیون و 400 هزار تا از این گنجینهها به ثبت رسیده و معادل این هم ثبت نشده است. بنابراین آن مثلث طلایی که عرض میکنم که یک ضلع آن صنایع دستی، ضلع دیگر آن گنجینههای طلایی و ضلع دیگرش گنجینههای فرهنگی است، اگر درست عمل کند و توریستها به کشور هدایت شوند، بروند و از این گنجینههای ماندگار بازدید کنند، امکانات توریستی خوبی از قبیل هتل، راهنما، برشور و کاتالوگ در اختیارشان قرار بگیرد، صنایع دستی را به عنوان سوغات و رهآورد بخرند که در حکم یک سفیر فرهنگی و رهآورد ماندگار است، در این زمینه اگر درست عمل کنیم به نتیجه میرسیم. مگر ترکیه که پیشرفت کرده است چه داشته که ما چند برابر آن را نداریم؟ یا چین چه برتریهایی نسبت به ما دارد که ما نداریم. من همه رشتهها را در دانشگاه تدریس میکنم، در تمام برنامهریزیها هم حضور داشتم. مهم این است که ما از فارغالتحصیلان جهانگردی، گردشگری، هتلداری، صنایعدستی، میراث فرهنگی و... استفاده کنیم و اینها در مصادر امور قرار بگیرند، دولت نظارت عالیه داشته باشد، حمایتهای جنبی صورت بگیرد اما دخالت مستقیم هم نباشد.
مردم توقع زیادی ندارند. توقع دارند اگر ماده اولیهای برای تولید صنایعدستی نیاز داشتند، بتوانند تهیه کنند و در اختیارشان قرار بگیرد. اینکه برای بافتن کپو در شهریار دزفول، چون نخ پشمی رنگین به اندازه کافی در دسترس نیست، رو به کاموا میآورند، درست نیست یا اینکه چادرشب ابریشمی ایران ثبت جهانی شده است، چادر شب ابریشمی نه چادر شب کاموایی، ما باید سعی کنیم که اصالتها حفظ شود. به موضوع طراحی صنایع دستی بپردازیم. به تولیدکنندگان وام و تسهیلات اعتباری پرداخت شود. مثلا وامی توسط دولت و مجلس تصویب میشود و اجرا به موسسات اعتباری میرسد، در اینجا وقت تلف میشود و زمان مناسب از دست میرود، گاه از دست رفتن زمان از دست رفتن زمینه است و پسرفت و عقبماندگی به دنبال دارد.
مهمترین صنایعدستی ایران که در سطح دنیا شناخته شده است و به نوعی میتوان گفت ایران را با آن صنایعدستیها میشناسند، کدام یک را میتوانیم نام ببریم؟
ما در سه رشته هنری برتری نسبی داریم. زیراندازها که در راس آنها قالی قرار دارد که البته انواع گلیم هم در این گروه جای میگیرد، دوم نگارگری است که با مینیاتور عربی فرق دارد. سوم خوشنویسی است، چرا باید آنقدر تعلل کنیم که تا امروز نگارگری یا خوشنویسی ما بخصوص خط نستعلیق ثبت جهانی نشده باشد. این نشاندهنده این است که ما آن فعالیت لازم را نداشتهایم. البته رشتههای دیگر مانند فلزکاری یا پارچههای چاپ قلمکار اصفهان را ببینید که با چه کاربردهای متنوع و متعددی و چقدر زیبا تولید میشوند. به بازار قلمزنهای اصفهان که وارد میشویم، میبینیم که چه شاهکارهایی در آنجا خلق میشود. مثلا مبلمان منبت در ملایر سابقه نداشته است، ولی بخشی از استان همدان مثل تویسرکان، نهاوند و... به دلیل دارا بودن گردو، چوب یا ماده اولیه و به دلیل اینکه مورد توجه قرار گرفته است، این اتفاق مبارک رخ داده که منبت ملایر ثبت جهانی شده و ما الان این توانایی را داریم که صادرکننده مبلمان در کل جهان باشیم و نباید اینگونه باشد که فقط مبلمان فرانسه، ایتالیا و استرالیا صادر بشود ولی ما با این مزیتها هیچ اتفاق مبارکی برایمان رخ ندهد.
ما در زمینه خاتم حرف اول را در جهان میزنیم، که این صنعت برای معرفی جهانی باید مورد حمایت قرار بگیرد، منظورم از حمایت پول نیست، منظورم از حمایت برنامه است. یک سال به عنوان مدیر طرح و برنامه در هندوستان حضور داشتم. با آقایی ملاقات کردم، آن آقا بعد از دیدن کارت شناسایی من گفت؛ من الان 18 سال است که مدیر طرح و برنامه هندوستان هستم. نباید با تغییر دولتها که امری بدیهی هم هست، افراد خبره نیز به ناچار دیگر جایی در رشته مورد تخصص خود نداشته باشند، بلکه بهتر است که از افراد خبره به نحو مطلوب و در جای درست استفاده شود.
چه کتابهایی در زمینه صنایع دستی کار شده که گویای توانمندی ایران در این بخش بوده است و چه زمینههایی جای کار بیشتری دارد؟
من از سال 1360 تدریس در دانشگاه را شروع کردم و در این فاصله در هر زمینه که حس کردم کمبود وجود دارد، کتاب نوشتم. شاید من پرکارترین نویسنده ایران در دوره معاصر باشم که بالای 130 عنوان کتاب نوشتم که بخشی از این کتابها مربوط به صنایعدستی میشود. مثلا «هنرهای سنتی ایران در یک نگاه»، یک روز به من گفتند که کتابی بنویس بر اساس حروف الفبا که وقتی باز میکنند، بفهمند کاشی معرق چیست یا مشبککاری چیست. این کتاب را نوشتم و با استقبال زیادی روبرو شد. همینطور کتابهای زیادی در مورد طراحی لباس یا مدیریت و جهانگردی نوشتم. حالا البته با مشکل دیگری روبرو شدیم و آن هم گرانی کاغذ و امکانات چاپ است. تمایل داریم این کتاب را اهل فن بخوانند، باید برای کتابهای هنری و فرهنگی امتیازی قائل شد و باید برای ناشرین این کتابها زمینههایی فراهم شود که امکان چاپ این کتابها را داشته باشند. «هنرهای سنتی ایران در یک نگاه» از انتشارات سیمای دانش کتاب دیگری است که در این کتاب به اندازه یک صفحه تا یک صفحه و نیم به شرح و توضیح هر رشته از صنایع دستی پرداختهام. این کتاب برای مطالعه عموم علاقهمندان توصیه میگردد.
چه کتاب جدیدی در دست کار دارید؟
آخرین کتابی که نوشتم «درآمدی بر جامعهشناسی هنر» است که در دسترس همگان قرار دارد، ولی در حال حاضر 31 کتاب را در دست چاپ دارم که با چاپ این کتابها بخش مهمی از نیاز جامعه برطرف میشود، «نگارگری ایرانی»، «خوشنویسی، تذهیب و تشعیر»، «بررسی هنر ایران از دیرباز تا دوران معاصر» و «بحث معماری ایرانی» از جمله این کتابهاست که معماری ایرانی آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته و شناخته نشده و ما همچنان به آن توجه نمیکنیم. این حادثه متروپل نشان میدهد که موضوع استحکام، مقاومت و دیرپایی بنا که یکی از اصول معماری ایرانی است در آن رعایت نشده است. مثلا زیاد نیاز نیست که راه دور برویم، اگر به خانههای قدیمی که از دورههای قاجار در عودلاجان و کاشان قرار دارد، سری بزنیم و آنها را ببینیم، آدم احساس میکند که این خانهها روح انسانی دارد و روح زندگی در این خانهها جاری است. کتابی هست به نام «حیات در حیاط» یعنی زندگی در حیاط، این کتاب بازگو میکند که معماری در ایران به صورت عمودی نبود، ولی معماری عمودی را انتخاب کردیم و از طبیعت دور شدیم. این اتفاقات متاسفانه افتاده است. از هنرهای وابسته به معماری هم کتابی را نوشتم که اگر این کتابها چاپ شود، اتفاقات خوبیمیافتد.
درباره کتاب «اطلس صنایع دستی» که چند وقتی است وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر روی آن کار میکند، آیا اطلاعی دارید؟
من یک کتاب با نام «اطلس ملی صنایع دستی ایران» در دهه 80 به سفارش سازمان نقشهبرداری کشوری نوشتم که چاپ شد و در آن سال به عنوان کتاب سال هم انتخاب شد ولی روند همکاری به گونهای نبود که امکان تجدید چاپ این کتاب فراهم شود. این توضیح را عرض کنم که من اگر فقط احساس کنم که میتوانم مفید باشم و در چنبره کاغذبازی و بروکراسی اداری قرار نگیرم، میروم و هر چه که بلدم تقدیم میکنم. انتظار مادی هم ندارم. ولی باید از من بخواهند تا حضور داشته باشم، وقتی حضورم را نمیخواهند چطور میتوانم حضور داشته باشم. ولی میدانم آن کتاب به جایی نخواهد رسید، چون من همه افراد تراز اول این رشته را میشناسم و وقتی آنها در تهیه این کتاب حضور ندارند، چطور ممکن است این کتاب به جایی برسد و این اتفاق مهم رقم بخورد. من متولد مرداد 1325 و مدت 42 سال است که در دانشگاه تدریس میکنم و در حدود 133 کتاب نوشتم که 120عنوان به چاپ رسیده و بقیه در دست چاپ قرار دارد و در این فاصله افتخار داشتم که شاگردان زیادی را تربیت کنم و البته ناهمواریها و بیمهریها هم کم نبوده ولی من رسالتم را خدمت به ایران و مردم وطنم میدانم و تا جان در بدن دارم این حالت را حفظ خواهم کرد.
بخشی از فعالیتهای من از طریق فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران است که روز یکشنبه 22 خردادماه جاری قرار است مراسم بزرگداشت روز جهانی صنایع دستی در این نهاد برگزار شود.
و سخن آخر:
من وظیفه دارم فرارسیدن 10 ژوئن برابر با روز جهانی صنایعدستی را به همه استادان، هنرمندان، صنعتگران، همه پژوهشگران و تمامی دستاندرکاران این حوزه و حتی کسانی که مثل سرکار زحمت میکشند تا صدای کارشناسان این رشته را از طریق فعالیتهای خود به گوش مردم برسانند، تبریک عرض کرده و از این عزیزان تشکر و قدردانی کنم. این روز متعلق به آنهاست و ما کشور هنر و معرفت و انسانیت هستیم.
نظر شما