نویسنده کتاب «مواد لازمش به مقدار کافی» ضمن انتقاد از برخی کتابهای آموزش داستاننویسی گفت: نویسنده باید با مخاطب ارتباط برقرار کند، نه اینکه دانش خود را به رخ او بکشد.
دومین جلسه از «قرار کتاب» با معرفی کتاب «مواد لازمش به مقدار کافی» نوشته سیدمحمدحسین حسینی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. در این برنامه که با اجرای حسین مسعودی آشتیانی برگزار شد، سیدمحمدحسین حسینی درباره کتاب خود و فضای ادبیات و داستاننویسی صحبت کرد.
حسینی در ابتدای سخنان خود با اشاره به دلیل نوشتن کتاب «مواد لازمش به مقدار کافی» که نگاهی نوین به آموزش داستاننویسی دارد، گفت: بعضیها از حضور در کلاسها راحت نیستند و شاید این کتاب بتواند کمکشان کند. اسم کتاب را درسنامه گذاشتهام اما هیچ وقت به هنرجویانی که سر کلاس میآیند نمیگویم آن را بخرند.
وی ادامه داد: بعضیها برای داستاننویسی کلاس را ترجیح میدهند و برخی دیگر کتاب، اما هدف اصلیام این بود که با زبانی سادهتر کتاب بنویسم. عمده کتابهایی که تدریس داستاننویسی میکنند، افراد را بیشتر به سمت صرافت در نوشتن میبرند. در حقیقت، این قدر توضیحات طولانی و سنگین دارند که مخاطب را فقط با یکسری لغات و اصطلاحات آشنا میکند و آموزش نوشتن روان نمیدهد. هدف اصلی کتاب «مواد لازمش به مقدار کافی» این است که داستاننویسی را به شیوهای روان آموزش دهد.
او درباره اینکه برخی کتابهای داستاننویسی پرتکلف نوشته میشوند، گفت: به نظرم سختنویسی و استفاده از لغات پیچیده و پرتکلف اتفاق مفیدی نیست، ما میخواهیم با مخاطب ارتباط برقرار کنیم، نه اینکه دانش خود را به رخ او بکشیم. اگر قرار باشد دانش خودم را به رخ مخاطب بکشم، کتابِ دایره المعارف مینویسم، چرا باید کتاب آموزشی بنویسم؟ به نظرم وظیفه ما این است که یاد بدهیم هنرجویان چگونه بنویسند، نه اینکه آنان را از نوشتن بترسانیم. تا زمانی که این ترس وجود داشته باشد، نمیتوان انتظاری از هنرجو داشت.
حسینی با تاکید بر اینکه هر داستان، برآیند اتفاقات دنیای نویسنده است، گفت: هر آن چیزی که روی کاغذ به عنوان داستان مینویسیم، برآیند هزاران اتفاقی است که در طول سالها برای ما رخ داده و با تجربه زیستی ما چه تجربههای شخصی و چه مواردی که از دیگران یاد گرفتهایم، عجین شده است. چرا برخی کتابها را میخوانیم و از خوندنش لذت میبریم؟ به این دلیل است که با تجربه زیستی ما قرابت دارد. البته تا چه اندازه میتوان به نظر نویسنده نزدیک شد؟ شاید ۱۰۰ درصد نباشد اما اگر واقعی باشد، درصد قابل توجهی خواهد بود.
وی تاکید کرد: البته معتقدم که نویسنده باید اصولی را رعایت کند که مخاطب بیشتر و بهتر بتواند او را بفهمد. این موضوع در مواردی نقض میشود؛ مثلا در داستان کوتاه، ۵۰ درصد برداشت برعهده مخاطب است. همچنین برخی داستانهای پایان باز که تبدیل به اثر سینمایی نیز میشود بر این اساس است که خود مخاطب نتیجهگیری کند. حرفش را تا جایی زده و بقیه را برعهده مخاطب گذاشته است.
این نویسنده با بیان اینکه ادبیات جامع الاطراف است گاهی نوین به آموزش داستاننویسی، گفت: ما ادعا داریم که ادبیات و به ویژه ادبیات روایی جامع الاطراف است؛ قطعاً در درون خود فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی افراد، تاریخ و ... دارد. حتی داستانها سبکشناسی دارند و اتفاقاتی که در دوران مختلف رخ میدهد، نشان دهنده تاریخی است که در آن برهه به وقوع پیوسته است. با این حال این نکته مهم است که داستان به گونهای نوشته شود که در همه زمانها باقی بماند. حافظ قرنها پیش دیوانش را سروده اما هنوز هم زنده است، در حالی که بسیاری از شاعران و نویسندگان هم عصر او باقی نماندهاند.
او در بخش پایانی سخنان خود در واکنش به آمار پایین کتابخوانی در کشورمان گفت: میشنویم که عدهای میگویند وقت نداریم، کتاب گران است و ... و به همین دلیل کتاب نمیخوانند. متاسفانه برای همه کاری وقت داریم به جز کتاب؛ برای هر چیزی خرج میکنیم به جز کتاب. اینها مشخصا بهانه است. با ۱۵ دقیقه کتابخوانی، میتوان یک داستان کوتاه خواند. ما به شدت نیاز داریم که مطالعه خود را افزایش بدهیم. جالب است که برخی به پیشینه غنی ایران افتخار میکنند اما هیچ اطلاعاتی درباره این پیشینه ندارند.
نظر شما