کتاب «فلسفه تمدن اسلامی؛ چیستی، مبانی و مراحل» اثر سید علیرضا واسعی در 325 صفحه به چاپ رسید.
بیش از دو دهه است که رهبر معظم انقلاب، راهبرد اصلی انقلاب اسلامی را تمدناندیشی و تمدنسازی برشمرده و دیدگاههای روشن و عمیقی را در این موضوع بیان کردهاند.
در این میان، پژوهشکده اسلام تمدنی، مأموریت اصلی خویش را تأمین پشتوانههای علمی تمدن نوین اسلامی – ایرانی از طریق نگرش به اسلام به مثابه دین تمدنساز و توانمند در برپایی جامعه متعالی تعریف کرد و مطالعات و پژوهشهای مرتبط مربوط به «ضعف بینش تمدنی معطوف به تمدن نوین اسلامی» را به عنوان یکی از مهمترین پیشرانهای تمدنساز، در دستور کار خویش قرار داد.
اثر پیش رو در راستای تعمیق بحثهای تمدنی و تقویت فضای گفتمانی و جریان سازی در ساحت تمدن با هدف تبیین چیستی تمدن اسلامی و پردازش مبانی، اصول، عناصر، و مؤلفههای تمدن و بازخوانی ادوار و مراحل آن و دستیاب کردن گوهر تمدن با نگاهی فلسفی - تاریخی به رشته تحریر در آمده است.
این اثر در پنج فصل تألیف شده است: فصل اول این کتاب به جایگاه و اهمیت گفتگوی تمدنی و ضرورت پرداختن به فلسفه تمدن اسلامی اختصاص یافته است. همچنین رویکردهای کلانی را که در دوره کنونی معطوف به تمدن ابراز شده و دغدغههای تمدنی را کانون گفتگوها قرار داده، به بحث و مداقه گرفته است.
در فصل دوم به تبیین فلسفه تمدن اسلامی و مبانی آن عنایت دارد و در آن از معنای تمدن و تمدن اسلامی، فلسفه و مراد از آن در فلسفههای مضاف، فرهنگ، و آنچه در آن در مطالعات تمدنی ارائه میشود، مبانی تمدن اسلامی و در نهاد مراد از اسلام سخن به میان میآورد و در ادامه فلسفه تمدن اسلامی مورد خوانش واقع میشود.
نگاه حاکم بر این فصل آن است که تمدن امری انسانی و رهاوردی بشری است؛ یعنی پیش از او در طبیعت وجود نداشته و اگر از سوی خداوند و با وساطت پیامبران بر آدمیان وحیای نازل شده تا جامعهای انسانی سامان دهد، باز در ظرف وجود آدمیان رنگ مییابد و اثر میکند و طبعا اگر پذیرشی از سوی آدمیان نبود، پیزی به نام تمدن شکل نمیگرفت.
در این فصل، همچنین بر این نکته تأکید میشود که ساختههای بشر یا دستاوردهای او که با عنوان پیشرفت یا ترقی از آن یاد میشود، با تمدن متفاوت است؛ گرچه به عنوان محصول یا نمود تمدن بررسی شود.
«چیستی تمدن اسلامی و ارکان و ویژگیهای آن» که موجب تمایز آن با تمدنهای دیگر میشود، در فصل سوم بیان میشود. اقوال گوناگونی که در اینباره بیان شده، در حد ضرورت و مجال کتاب، ارزیابی و به اجمال نشان داده میشود که این تمدن از چه زمانی هویت مییابد و در چه حوزههایی با تمدنهای دیگر مرز و تمایز پیدا میکند.
در ادامه این فصل و در فصل چهارم، مبانی و بنیادهای تمدن اسلامی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در آن اصول و مبناهایی که به شکل تمدن متمایز از تمدنهای دیگر با عنوان اسلامی شده مورد کاوش و مداقه قرار میگیرد.
در پنجمین و آخرین فصل از این اثر، مسیر حرکت تمدن اسلامی بر پایه دغدغههای بیان شده به تصویر کشیده شده است. بیگمان بیان دیدگاهی درخور دفاع در این خصوص، بدون کاوش در دیدگاههای دیگران امکانپذیر نیست؛ بدین روی آنچه دیگران در اینباره گفتهاند، واری انتقادی میشود.
نظر شما