یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۲
خطای انسانی یا ضربه‌ای عمدی به هدف ارعاب و تسلیم ایران؟

می‌گفتند وینسنس گران‌ترین کشتی جهان و آنقدر پیشرفته است که می‌تواند همزمان 200 نقطه را هدف بگیرد. این‌ها را می‌گفتند و بعد اضافه می‌کردند هواپیمای ایرانی را به اشتباه زده است. البته اشتباهی در کار نبود. هدف‌شان تحمیل هزینه‌های سنگین به ایران بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مرتضی میرحسینی: موشک از ناو هواپیمابر وینسنس شلکی شد. ناوی امریکایی که در آن مقطع در خلیج فارس حضور داشت و مستقیم هواپیمای مسافربری کشور ما را هدف گرفت. همه 290 نفر سرنشین آن کشته شدند. می‌گفتند وینسنس گران‌ترین کشتی جهان است، می‌گفتند در هدف‌گیری خطا نمی‌کند، می‌گفتند آنقدر پیشرفته است که می‌تواند همزمان 200 نقطه را هدف بگیرد. همه این‌ها را می‌گفتند و بعد اضافه می‌کردند هواپیمای ایرانی را به اشتباه زده است. امریکایی‌ها که وینسنس را به آب‌های جنوب کشور ما فرستاده بودند تبلیغ می‌کردند که این ناو وظیفه‌ای جز برقراری امنیت ندارد، اما آنچه کرد به‌وضوح نشان می‌داد تلقی آنان از این واژه «امنیت» چیست. هاشمی، نماینده امام در شورای عالی دفاع، در واکنش به جنایتی که امریکایی‌ها مرتکبش شده بودند گفت «آیا واقعاً شما برای حفظ امنیت آمده‌اید؟ آیا امنیت را در خلیج فارس حفظ کردید؟ شما آمده‌اید که نگذارید صلح شود، آمدید که نگذارید امنیت باشد، آمدید زیر بال صدام را بگیرید که نیفتد.»
 
امام از یک طرف ارتکاب چنین جنایتی را به ذات پلید و شیطانی امریکا پیوند زد و از طرف دیگر، به مسئولان دستور داد تا به تدابیر موثرتری برای جلوگیری از تکرار چنین صحنه‌های دردناکی بیندیشند. «مردم آزاده جهان همیشه از ابرقدرت‌ها، خصوصاً آمریکای جنایتکار صدمه دیده‌اند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و آمریکای سلطه‌گر جزم ننمایند، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود... مسئولان نظام باید تمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به‌وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمام‌عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی، خیانت به اسلام است، و غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول‌الله است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‌های نبرد تقدیم می‌نمایم. انفجار هواپیمای مسافربری زنگ خطری است برای تمامی مسافرت‌های هوایی. باید با تمام وجود تلاش کنیم تا چنین صحنه‌های دردناکی پیش نیاید.»
 
در کتاب «روزگاران» (کتاب خلیج فارس) از مجموعه کتاب‌های روایت فتح، از قول شاهد عینی – که برای جمع‌آوری اجساد قربانیان به دل آب زده بود – می‌خوانیم «دیدیم چیزی روی آب آمد. رفتم جلو. جنازه یک بچه بود. حدوداً یک ساله. جنازه مسافران ایرباس ایران را از توی دریا جمع می‌کردیم. رسیدیم به خانمی که بچه‌اش را بغل کرده بود. چنان محکم گرفته بودش که بچه توی بغلش خشک شده بود. هر کاری کردیم، نتوانستیم از هم جدای‌شان کنیم. جنازه مسافرهای ایرباس را جمع می‌کردیم. بعضی‌ها به دست‌شان ساعت و انگشتر و النگو بود. اول گفتیم درشان بیاوریم. اگر درنمی‌آوردیم می‌چسبید به پوست‌شان و دیگر نمی‌شد کاریش کرد. بعد دیدیم بعضی‌های‌شان سر ندارند، پا ندارند یا فقط یک تکه از بدن‌شان مانده. خانواده‌ها‌ی‌شان فقط از روی همین وسایل می‌توانستند بشناسندشان؛ به آن‌ها دست نزدیم.»
 
دولت ما در واکنش به جنایت امریکایی‌ها، برای نخستین بار به شورای امنیت شکایت برد. شورای امنیت – چنان که از آن انتظار می‌رفت – نیز به ابراز تأسف از این حادثه تلخ و همدردی با خانواده‌های قربانیان بسنده کرد. بوش پدر، که آن زمان معاون رئیس‌جمهور امریکا بود و در جلسه شورای امنیت هم حضور داشت، خطاب به علی‌اکبر ولایتی نماینده ایران، جملاتی را گفت که آشکار بحث «خطای انسانی» در سرنگونی هواپیمای مسافربری کشور ما را بی‌اعتبار می‌کرد. او گفت «اگر شما جنگ را ادامه نداده بودید این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. آقای وزیر، به شما می‌گویم بین پایان جنگ یا تقابل با ما باید یکی را انتخاب کنید.» ناگفته نماند که این خاطره را دکتر علی خرم، از مسئولان وقت وزارت خارجه تعریف کرده و در فصل نهم از کتاب دایره‌المعارف مصور جنگ ایران و عراق (جعفر شیرعلی‌نیا، انتشارات سایان) وجود دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها