چرا باید فضیلتمند باشیم؟
در «اخلاق نیکوماخوس»، ارسطو پیشنهاد کرد که انسانها حیواناتی اجتماعی و منطقی هستند که به دنبال «خوب زندگی کردن» هستند. برای این منظور، او یک سیستم اخلاقی را برای رسیدن به یودیمونیا (eudaimonia) یا همان خوشروانی، به معنای خوب زندگی کردن یا شکوفایی، طراحی کرد.
یودیمونیا با زندگی بافضیلت و ساختن ویژگیهای شخصیتی خود به دست میآید تا زمانی که حتی مجبور نباشید قبل از انتخاب درست به انتخابهای خود فکر کنید.
چنین شخصی خوشحال خواهد شد، اما نه به همان شکل یک فرد لذتگرا. چنین شخصی برای بهبود خود تلاش خواهد کرد و زندگی خود را به کمال میگذراند. او از آن دسته افرادی خواهد بود که دیگران می خواهند شبیهاش باشند. مهمتر از همه اینکه وی شکوفایی را در طول زندگیاش از سر میگذراند.
فضایل چه هستند؟
ارسطو فضایل را به عنوان ویژگیهای شخصیتی و تمایل به عمل به شیوهای خاص می داند. ما آنها را از طریق تمرین و با تقلید از «مثالهای اخلاقی» به دست میآوریم تا زمانی که بتوانیم فضیلت را درونی کنیم. ما با تمرین اعتدال معتدل، با تمرین شجاعت و غیره شجاع میشویم. سرانجام فضیلت تبدیل به عادت میشود.
ارسطو همچنین توضیح میدهد که هر فضیلت «میانگین طلایی» بین رذیله افراط و کمبود است. از اعتدال مثال بزنیم؛ اگر رذیله کمبود را داشته باشیم دچار بیاعتدالی میشویم، اما اگر رذیله زیاد روی داشته باشیم، هرگز دست به سمت نوشیدنی نمیبریم. ارسطو هر دو صفت را باطل میداند. شخص با فضیلت میداند که چه مقدار میتواند بنوشد، بدون اینکه بیش از حد بنوشد یا بیاعتنایی کند.
فضایل ارسطو چیست؟
فضائلی که او در اخلاق نیکوماخوسی خود فهرست میکند عبارتند از:
شجاعت: حد وسط ترسو بودن و بیپروایی؛ آدم شجاع کسی است که از خطر آگاه است اما کار خود را پی میگیرد.
اعتدال: این فضیلت بین زیادهخواهی و بیاحساسی قرار دارد. ارسطو کسی را که هرگز لب به نوشیدنی نمیزند، بهاندازه کسی که زیاده از حد مینوشد، محکوم میکند.
آزادگی: فضیلت نیکوکاری، این میانگین طلایی بین بخل و بخشش بیش از توان شماست.
شکوه: فضیلت اسراف، میان بخل و ابتذال قرار دارد. ارسطو دلیلی برای زاهد بودن نمیبیند، اما نسبت به پرستش زرق و برق جهان نیز هشدار میدهد.
بزرگواری: فضیلت مربوط به غرور، حد وسط بین عدم اعتبار کافی و داشتن توهم عظمت است. مسلم است که شما نیز باید بر اساس این احساس ارزشمند عمل کنید و برای بزرگی تلاش کنید.
صبر: این فضیلتی است که خلق و خوی شما را کنترل میکند. فرد صبور نه باید خیلی عصبانی شود و نه در زمانی که باید عصبانی شود، از انجام چنین کاری سر باز بزند.
راستگویی: فضیلت صداقت که ارسطو آن را بین رذیله دروغگویی عادی و بی تدبیری یا خودستایی قرار میدهد.
شوخطبعی: چیزی بین لودگی و حوصلهسربر بودن.
دوستی: در حالی که ممکن است دوستانه بودن یک فضیلت اخلاقی به نظر نرسد، ارسطو ادعا میکند که دوستی بخش مهمی از یک زندگی خوب است. این فضیلت میانگینی است از دوستی بیش از حد یا رویکرد سرد داشتن رد قبال همگان.
شرم: حد وسط بین خجالتی بودن و بیشرمی. فردی که به اندازه کافی شرم دارد متوجه میشود که چه زمانی مرتکب خطای اجتماعی یا اخلاقی شده است، اما آنقدر نمیترسد که آنها را به خطر نیندازد.
عدالت: این فضیلت مبتنی بر رفتار منصفانه با دیگران است و بین خودخواهی و ایثار قرار دارد. این فضیلت همچنین میتواند در موقعیتهای مختلف اعمال شود و یک فصل کامل از کتاب ارسطو به اشکال مختلفی که فضیلت فوقالذکر میتواند داشته باشد اختصاص داده شده است.
ارسطو اخلاق را بیشتر یک هنر میداند تا علم و توضیحات او عمداً فاقد جزئیات است. ما باید یاد بگیریم که رویکرد صحیح به یک موقعیت به عنوان بخشی از رشد اخلاقی ما چیست.
او همچنین قصد ندارد بگوید که ما نمیتوانیم قوانین را زیر پا بگذاریم: برای مثال، فقط به این دلیل که یک فرد صادق است، به این معنا نیست که نمیتواند در مواقع لزوم دروغ بگوید. این امر اخلاق فضیلت را نسبت به دیگر نظامهای اخلاقی انعطافپذیرتر اما استفاده از آن را سختتر میکند، زیرا باید تعیین کنیم چه زمانی میتوانیم به تنهایی دروغ بگوییم، عصبانی شویم یا مغرور باشیم.
این مقاله ترجمه خلاصهای است از منبع زیر:
https://bigthink.com/personal-growth/aristotles-11-guidelines-for-living-a-good-life/
نظر شما