پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۵
ژان بودریار، اتوپیا و دیالکتیک

آنچه در پی می‌آید ترجمه دو یادداشت از بودریار درباره اتوپیا یا آرمانشهر است که طی سال‌های 1967 و 1968 در مجله «یوتوپی» منتشر شدند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ترجمه کامران برادران: آنچه در پی می‌آید ترجمه دو یادداشت از بودریار درباره اتوپیا یا آرمانشهر است که طی سال‌های 1967 و 1968 در مجله «یوتوپی» منتشر شدند، مجله‌ای که بودریار در دوران جوانی و طی سال‌های پرشور دهه 60 در آن قلم می‌زد. 

اتوپیای دیالکتیکی
ما می‌خواهیم خود را در فاصله‌ای نامشخص میان ئوری و پراکسیس قرار دهیم. پراکسیس یا عمل (محافظه‌کارانه) خود را در دل نظم موجود قرار می‌دهد. درک کلیت شهری و تمامی تضادهای آن؛ فهم تمام امکانات. امکانات اجتماعی ارائه شده و باید خلق شده تا به معنایی آشکار شوند. امر شهری آن‌ها را در بر گرفته و محدود می‌کند. مسئله اساسا آزاد کردن آن‌ها به کار بردن پتانسیل انقلابی آن‌هاست.

دستور موجود یک مکان (توپوس: Topos) است. نقد و تجزیه و تحلیل این مکان امکان بسط مفهوم اتوپیا را فراهم می‌کند. تعریف و موقعیت اتوپیا و به‌روز کردن ابزارهای تحقق آن (فلسفی، سیاسی، اقتصادی و...).

اتوپیا دو حوزه ممکن تحقق دارد: 1. قدرت موجود، هر چه که باشد، ابزارها، نقدها و پروژه اتوپیا را در خود جذب می کند، بنابراین، با رد آنها، تا حدی اهداف خود را محقق می‌سازد. با این وجود، اگر اصلاحی اساسی در نظم موجود صورت نمی‌گرفت، بخشی از اتوپیا به پراکسیس ارتجاعی تبدیل می‌شد. 2. انقلابی که مکان را نابود کرد، به لحاظ نظری امکان تحقق کامل اتوپیا را فراهم کرد که بدل به یک مکان (انقلابی) شد. پیشاپیش، نمی‌توان تعیین کرد که چه چیزی پراکسیس انقلابی این مکان را تشکیل می‌دهد و چه چیزی نظری باقی می‌ماند و در مجددا در نظریه ادغام می‌شود.
اتوپیای تحقق‌یافته مکانی جدید است که نقد و در نتیجه اتوپیایی نوین را برمی‌انگیزاند. استقرار اتوپیا از خلال شهرنشینی (کامل) شکل می‌گیرد.

این فرآیندی تمام‌وکمال است.
مکان (محافظه‌کار) -‌نقد/آرمانشهر/انقلاب- شهرنشینی/مکان (انقلابی و محافظه‌کار)/اتوپیای جدید و غیره...
ما آن را اتوپیای دیالکتیکی می‌نامیم.
اتوپیا فاز ساخت نظری است، اما از مراحل دیگر کاملا جدایی‌ناپذیر است و تنها می‌تواند به‌عنوان بخشی از آرمانشهر یا اتوپیای دیالکتیکی وجود داشته باشد. تنها از طریق اتوپیای دیالکتیکی است که می‌توانیم، بیرون و درون نظام کنونی، یک اندیشه شهری را بسط دهیم.
(ادامه دارد.)


 
 
اتوپیای به تاخیر افتاده...
اتوپیا در ایده‌آلیسم در طول یک قرن و نیم عمل تاریخی پیروزمندانه دیالکتیکی به تعویق افتاده است. امروز شروعش، در نامشخص بودن سخت‌گیرانه‌اش، از همه تعاریف انقلابی فراتر رفته و به تمامی مدل‌های انقلاب را به ایده‌آلیسم بوروکراتیک ارجاع می‌دهد. اتوپیا بی‌مکان است، ساختارشکنی رادیکال هر فضای سیاسی و هیچ امتیازی برای سیاست انقلابی قائل نیست. نه برای اتوپیا و نه برای سازوکار اتوپیایی هیچ مدلی وجود ندارد، چراکه آرمانشهر ثبت غایتمندی را انکار می‌کند، چه ناخودآگاه باشد و چه مبارزه طبقاتی.

اتوپیا نه‌تنها تقبیح وانموده‌های انقلاب است، بلکه همچنین تحلیل انقلاب به‌مثابه مدلی سیاسی است از وانمود یک ضرب‌الاجل عقلانی برای انسان که خود را در مقابل رادیکالیته‌ اتوپیا قرار می‌دهد.
اتوپیا هرگز سخنی نمی‌گوید، هیچ‌گاه در دستور کار قرار ندارد و همواره در هویت نظم‌های سیاسی، تاریخی، منطقی و دیالکتیکی سرکوب می‌شود. همچنین آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به شکلی غیرقابل‌بازگشت ازشان عبور می‌کند و مجبورشان می‌کند تا عقلانیت را بیش از حد بر زبان آورند. اتوپیا خودش را در آینده ثبت نمی‌کند و نظم کنونی از همین حالا از فقدان آن رنج می‌برد.
در حوزه نشانه، اتوپیا همان شکاف، عیب و خلائی است که میان دال و مدلول در گذر بوده و هر نشانه‌ای را برهم می‌زند. اتوپیا میان هر چیز و مدل آن در گذر بوده و مکان‌های مربوط به آن‌ها را باطل می‌کند. بی‌وقفه سیاست را جابجا کرده و آن را باطل می‌کند.

اتوپیا دیالکتیک امر ممکن و غیرممکن نیست. چیزی نیست که از نظر دیالکتیکی بر تضادها غلبه کند و به تعبیر خودشان از آن‌ها تجاوز می‌کند. اتوپیا نوعی دوگانگی است که از هر نظمی، هر نهادی، هر عقلانیتی، حتی عقلانیت «انقلابی»، از هر امر مثبتی، هر چه که باشد، عبور می‌کند و آن‌ها را به جای خود باز می‌گرداند. اتوپیا ساختارشکنی هر پایان یک‌جانبه انسان یا تاریخ است. اتوپیا لبخند گربه چشایر [در داستان آلیس در سرزمین عجایب] است، لبخند که پیش از ظاهر شدن گربه و حتی مدتی پس از ناپدید‌شدنش در هوا شناور است؛ کمی پیش از آن‌که گربه جای آن را بگیرد و کمی پس از آن‌که جایش را خالی کند. این لبخند گربه چشایر را باطل کرده و خودش فانی است. اتوپیا از طریق حذف تیغه و ناپدیدی دسته، به چاقو قدرت ضربه زدن می‌دهد.

منبع: 
Jean Baudrillard, Utopia Deferred; Writings from Utopie (1067-1978), Transla ted by Stuart Kendall, p. 31-33, 61-62

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها