پرونده «صدای پای کاروان در ادبیات کودک و نوجوان»/شماره چهار؛ علی باباجانی:
صاحبنظران هنوز هم در تصویرگری معصومین به نتیجه درستی نرسیدهاند
علی باباجانی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان گفت: صاحبنظران و والیان امر هنوز هم در تصویرگری معصومین به نتیجه درستی نرسیدهاند. بهخصوص تصویر چهره معصومین که گاهی به نامناسبترین شکل ارائه میشود. پس بهتر است روایتگری برخی از تصاویر، از زاویهدید معصومین باشد.
باباجانی درباره پرداختن واقعه عاشورا در قالب شعر گفت: هر اتفاق بزرگ و کوچکی میتواند برای مخاطبان خاص خود مناسب باشد. برخی از اتفاقات عاشورا ممکن است برای کودکان قابل درک و هضم نباشد. پس ضرورتی ندارد که به این وقایع پرداخته شود. آنچه مهم است پرداخت هنرمندانه و قابل فهم برای مخاطب است. این که در چه قالبی باشد در درجه دوم قرار دارد. چه بسا روایتگری زیبایی از عاشورا را در کتابهای سیدمهدی شجاعی و در قالب داستان میبینیم و از آن طرف منظومه «عصر روز دهم» را از مرحوم قیصر امینپور داریم که جلوهگر این همه شکوه و زیبایی به زبان شعر است. از این رو، میتوان هنرمندانه در هر قالبی خالق اثر زیبا و مخاطبپسند بود.
این شاعر درباره آموزههای واقعه عاشورا اظهار کرد: واقعه عاشورا از منحصر به فردترین و متفاوتترین واقعهها به حساب میآید. یکی از ویژگیهای آن حضور و نقش خانواده و همه رده سنی در آن است. از شهادت حضرت علیاصغر (ع) گرفته تا شهادت حبیببن مظاهر که مسنترین شهید کربلا بود. کودکان و نوجوانانی هم در این واقعه حماسه آفریدند.
وی افزود: نویسنده و شاعر در وهله اول با روایتگری این واقعه میتواند همبستگی کانون خانواده را به نمایش بگذارد. رابطه اقوام سببی و نسبی از خواهر و برادر گرفته تا اقوام دور که در این واقعه حضور داشتند. دوم این که به مخاطب نشان دهد که چه اخلاص و یکدلی داشتند و پای هدفشان تا آخرین لحظه ایستادند و البته درسهای زیادی است که نویسنده میتواند با بیان لحظههای ناب آن به رسالت خود جامه عمل بپوشاند.
باباجانی درباره پرداختن به اصل واقعه عاشورا برای کودکان و نوجوانان بیان کرد: همانطور که اشاره شد پرداختن به وقایع عاشورا باید مناسب با سن مخاطب باشد؛ اما نمیتوان از شهادت حضرت علیاصغر (ع) و دیگر کودکان و نوجوانان عزیز عاشورا گذشت. اینجاست که پرداختن به وقایع باید طوری باشد که باعث جذب بیشتر مخاطب شود. در برخی از فیلمها و سریالها با صحنه جنگ مواجه هستیم. در اینجا آنقدر به صحنه خشونتها پرداخته میشود که تعدادی از مخاطبان خود را از دست میدهد. مثلا سریال «مختارنامه» با همه زیباییاش و فخيم بودن، صحنههایی دارد که زیاد مناسب مخاطب کودک و نوجوان نیست؛ در صورتی که در بیشتر سریالهای کرهای که جنگ هم بخشی از آن است، هیچ ردی از خونریزی نمیبینیم.
این شاعر درباره تصویرگری و چهرهنگاری معصومین برای کودکان و نوجوانان گفت: صاحبنظران و والیان امر هنوز هم در تصویرگری معصومین به نتیجه درستی نرسیدهاند. بخصوص تصویر چهره معصومین که گاهی به نامناسبترین شکل ارائه میشود. پس بهتر است روایتگری برخی از تصاویر از زاویهدید معصومین باشد.
دوم این که تصاویر خشونتبار و نامناسب را نباید به کار برد. البته با تلاش صاحبنظران در این زمینه کارهای خوبی انجام شده و باید به زیباییشناسی تصاویر هم توجه بیشتری کرد.
باباجانی درباره نوشتن برای نوجوانان گفت: به هر حال طبیعی است که در دوره نوجوان، فرد در حال گذر از یک مرحله به مرحله جدید است؛ اولین اصل در این کار پذیرفتن نوجوان است و بعد عزتنفسی است که باید به این قشر هدیه کرد.
وی ادامه داد: من تلاش میکنم خود را در جای این قشر قرار داده و به درکی از دنیای آنها برسم. طوری که چیزی را تحمیل نکنم. علاوه بر این بحث پرسشگری هم مهم است. ذهن نوجوان پر از سوالهای پیدا و پنهان است پاسخ درست و منطقی به آن میتواند در جذب مخاطب موثر باشد.
این شاعر با اشاره به نقش شاعران در تغییرات نسلی و روحیه مخاطب امروزی اظهار کرد: به هر حال یکی از دغدغههای متخصصان امر نزدیکی به فکر و اندیشه و روحیه مخاطب امروزی است. نیاز است که نویسنده و شاعر عرصه کودک و نوجوان به این مهم بپردازد؛ چراکه در برخی از آثار میبینیم که مولف، کودکی خود را روایت کرده است و درک کمتری از مخاطب امروزی دارد. با دقت در آثار نویسندگان و شاعران درمییابیم که آثار پدیدآورندگان جوانتر مخاطب بیشتری دارد؛ زیرا روحیه و خاطرات آنها به روحیه مخاطب امروزی نزدیکتر است؛ از این رو، نیاز است که مخاطب امروزی را بهتر شناخت تا بهتر نوشت.
این شاعر در پایان اشعاری درباره واقعه عاشورا را به مخاطبان ایبنا تقدیم کرد که در ادامه میخوانید:
«ای ویلچر من از تو ممنونم
ممنون که بابای مرا بردی
بابای پیرم را کمک کردی
تا سرزمین کربلا بردی
ای ویلچر بابای من آیا
از درد پایش باز مینالید
یا اینکه آن جا مثل پروانه
پر میزد و از شوق میبالید
ای ویلچر وقتی که بابایم
با تو به سوی کربلا میرفت
حس کردی آیا گریههایش را
ذکر حسینش تا کجا میرفت
آیا تو دیدی در نگاه او
یک آسمان ابر بهاری را
یا که شنیدی از زبان او
دلگریههای بیقراری را
همراه بابا! خوش به حال تو!
تو که برای او عصا بودی
میبوسمت چون مثل بابایم
از زائران کربلا بودی»
نظر شما