پرونده «صدای پای کاروان در ادبیات کودکونوجوان»/ شماره شش؛ معصومه مرادی:
دلدادگی در شعر کودک و نوجوان عاشورایی کاملا نمایان است/ نهادینه کردن مباحث مهم تربیتی با شعر عاشورایی
معصومه مرادی، شاعر معتقد است که پرداختن به موضوع عاشورا در شعر کودکونوجوان رویکردهای متعددی داشته است؛ اما رویکرد پررنگی که در شعر بیشتر شاعران میتوانیم مشاهده کنیم حس دلدادگی است. یعنی در شعر کودک و نوجوان عاشورایی و بزرگسال این حس کاملا نمایان است.
مرادی درباره پرداختن به واقعه عاشورا در قالب شعر گفت: عاشورا با وجود اینکه نقطه عطفی در تاریخ است آنقدر وقایعی که در آن اتفاق افتاده است دارای قساوت، تلخی و گزندگی است که در کنار تمام زیباییها، عاشقیها و عبودیتها بیان بعضی از فجایعی که رخ داده است برای گروه سنی کودک، خردسال و نوجوان اصلا شایسته نیست و نمیشود به آن پرداخت.
وی افزود: همانطور که میدانید شعر به دلیل داشتن ایجاز، موسیقی و تصویر، دارای این قدرت است که بتواند یک واقعه تلخ را در کنار سوزناک بودن و تلخ بودن قدری از ناهنجاریش بکاهد؛ یعنی ما میتوانیم برای بچهها شعرهایی درباره واقعه عاشورا بگوییم که هم آن حس غلیان عاشقانه و دلدادگی در آنها تقویت شود و هم اینکه تا سنین کم از آن قساوتها، سنگدلیها و تصاویر ناهنجار دور باشند، حتی این امکان در داستان هم میتواند اتفاق بیفتد؛ چراکه مقاطعی از آن تاریخ را انتخاب کنیم که آسیبی به کودکان نرسد و در عین حال اثرگذار باشد و آن روحیه عاشقانه را در دل کودکان زنده کند.
این شاعر درباره آموزههای تربیتی واقعه عاشورا اظهار کرد: پرداختن به موضوع عاشورا در شعر کودکونوجوان رویکردهای متعددی داشته است؛ اما رویکرد پررنگی که در شعر بیشتر شاعران میتوانیم مشاهده کنیم حس دلدادگی است. یعنی در شعر کودک و نوجوان عاشورایی و بزرگسال این حس کاملا نمایان است؛ اما در شعر کودک و نوجوان بیشتر میبینیم که کودک آن حس محبت به امام حسین (ع) و حس ولایتپذیری را دارد که این حس انتقال هم پیدا میکند.
وی افزود: آن همزادپنداری که میان یک کودک هزار و چهارصد و کودکی در هزار و چهارصد سال قبل اتفاق میافتد و شاید از این بُعد است که شاعران بیشتر به این موضوع توجه میکنند. نکته قابل ذکر دیگر این است که از نگاههای دیگر تربیتی هم نمیشود غافل شد ما میتوانیم با کمک شعر عاشورایی مصادیق و مباحث مهم تربیتی را که از سنین کودکی در بچه شکل میگیرد، نهادینه کنیم؛ مفاهیمی مثل خوشقولی، عملکرد حضرت ابوالفضل العباس (ع)، ولایتپذیری در تکتک شهدای عاشورا و مباحثی مثل جبران کردن اشتباه در رفتار «حُر» و خیلی دیگر از موارد تربیتی هم وجود دارد که میتوان در خلال شعر عاشورایی کودک، به کودکان بگوییم و درباره آنها به صورت غیرمستقیم صحبت کنیم و میتوان مفاهیم تربیتی را چه در قالب منظومهها و چه در قالب شعرهای کوتاه به مخاطبمان عرضه کنیم و بازخوردش را نیز بگیریم.
مرادی درباره پرداختن به اصل واقعه عاشورا بیان کرد: درباره مسائل مذهبی نگاهها متفاوت است عدهای معتقدند که نباید اصل بعضی از وقایع را گفت و عدهای نیز معتقدند که براساس فطرت الهی که انسان دارد از همان دوره کودکی نیز این مسائل برایش قابل هضم است.
وی افزود: فکر میکنم که شاید پرداختن با جزئیات به مسائلی مثل گودال قتلگاه، بریدن سر حضرت علی اصغر (ع) در سنین خردسالی خیلی مناسب نباشد؛ اما میتوانیم به اصل واقعه عاشورا بپردازیم نه اینکه اصل واقعه عاشورا را کنار بگذاریم و بیاییم به وقایع دیگر تاریخی بپردازیم.
وی ادامه داد: در عاشورا تنها یک اتفاق نیفتاد بلکه سلسله اتفاقاتی در پیوند با هم هستند که باعث میشود عاشورا، عاشورا شود و پرداختنش برای کودکان مخصوصا از آنجایی که قهرمان خیلی از قصههای عاشورا کودکان هستند و با توجه به حس همزادپنداری که کودک میتواند داشته باشد. شخصیتی مثل عبدالله پسر امام حسن (ع)، وهب، بانو سکینه، حضرت رقیه (س) شخصیتهایی هستند که کودک و نوجوان بودند و در عاشورا نیز حضور پررنگ داشتند، پس میشود از چنین شخصیتهایی استفاده کرد و با کمک تقویت حس همزادپنداری در کودک و نوجوان و حتی خردسال مقاطعی از عاشورا که آسیب زننده به آنها نیست مثل تقویت روحیه سلحشوری و تقویت روحیه مهرورزی در فرازهای عاشورا استفاده کرد.
وی افزود: در قسمتی که امام حسین (ع) با خانوادهشان وداع میکنند در ایستادگی این حضرت در ترجیح دادن بقیه به خودشان و دیگر جزئیات عاشورا آنقدر زیبایی و درسهای اخلاقی که نه فقط اخلاقی بلکه روایتهایی جذاب وجود دارد که میشود به آنها برای کودکان و نوجوانان پرداخت که شاعر یا نویسنده نیز اثر را باید هنری خلق کند که بی شک روی مخاطب تاثیر میگذارد. معتقدم که واقعه عاشورا دارای صحنههایی حاوی قساوت در قوم مقابل امام حسین (ع) است که لازم نیست با جزئیات به آن مسائل بپردازیم بچه همان که حس کند یک شخصیت، چقدر مهربان، مقاوم، صبور و دارای انسانیت بوده است قطعا اثر خود را بر روی بچه میگذارد.
این شاعر درباره تصویرگری و چهرهنگاری کتاب کودک گفت: در تصویرگری کتابهای کودک با موضوع دینی، همیشه ملاحظاتی صورت میگیرد به عنوان مثال تقدس این این بزرگواران باعث میشود که تصویرگران هالههای نورانی برای چهره معصومین در نظر بگیرند. این پدیده ضعفهایی در خیلی موارد داشته است؛ چراکه ممکن است در ذهن کودک به طور غیر مستقیم این را القا کند که ما نمیتوانیم به ساحت مقدس این بزرگواران نزدیک شویم یا خوب بودن یک پدیده غیر قابل دست یافتنی است. اینکه ائمه را از حالت انسانی خارج کنیم از طرف دیگر هم استفاده از تصویر شخص برای چهرههای مذهبی ممکن است که باعث شباهتی در چهره تصویرگری شده و اشخاص آشنای کودک شکل بگیرد که این اتفاق هم خودش به نوبه خود میتواند مضر باشد. یکی از رویکردهای تصویرگران به تصویرگری کتابهای دینی ، استفاده از زاویه دیدی است که چهره در تصویر قرار نگیرد که هم آن شخصیت برای کودک دستیافتنی باشد و هم مضرات کشیدن تصویر یا نور به جای چهره اتفاق نیفتد. در ماجراهایی مثل عاشورا که خشونت و بیرحمی در آن زیاد است، به نظر میرسد استفاده از رنگها و نمادهای خاص بدون به تصویرکشیدن چهرههای شخصیتها میتواند در عین اثرگذاری آسیبزا نباشد و در انتقال احساس به کودک هم نقش مهمی ایفا کند و البته ابهامی هنری ایجاد کند که کودک با توجه به ذهنیت خودش تصویر را خلق کند.
مرادی درباره ارتباط گرفتن با نوجوانان گفت: دو نکته به نظرم برای ارتباط گرفتن با نوجوانان بسیار مهم است اول پرهیز از نصیحت و دوم دوستی با نوجوان و درک دنیای خاص او. اگر کسی بتواند این دو کار را انجام دهد نوجوان همراهش میشود و خودش دستش را میگیرد و وارد دنیای خودش میکند و آن ایدهای که لازم است را به نویسنده ارائه میدهد.
این شاعر درباره تولید محتوا کردن نویسندگان برای نسل امروز گفت: فکر میکنم هنوز آنچنان که باید و شاید شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان نتوانستند به روز شوند و به دغدعههای واقعی بچهها بپردازند؛ شاید یکی از اصلیترین دلایل این اتفاق این باشد که شاعر یا نویسنده خودش را کودک میبیند یا به حسش در مواجهه با یک رویداد در دوره کودکی توجه میکند در حالی که بسیاری از تجارب امروزه کودکان و نوجوانان در دنیای کودکی و نوجوانی ما وجود نداشته و شاید همراهی مداوم با کودکان و نوجوانان و مطالعات میدانی وسیع و عمیق و روزآمدی لازم باشد تا نویسنده و شاعر بزرگسال بتواند تولید محتوایی به روز و مناسب برای کودکان و نوجوانان داشته باشد.
مرادی درباره تغییراتی که ادبیات کودک و نوجوان نیازمند آن است گفت: اگر چه سالهای اخیر عده زیادی از شاعران و نویسندگان تلاش کردند که نوآوریهایی چه در حوزه محتوا و چه ساختار داشته باشند؛ اما هنوز این اتفاق آنچنان که باید نیفتاده است. درک عمیق خواستههای کودکان و نوجوانان، آشنایی با دغدغههای آنها، دوری از یکجانبهگرایی، تلاش برای تجربههای تازه در ساختار، مضمون و خیال و حرکت برای هویتبخشی و ارتقای ساحتهای مختلف شعر کودک و نوجوان و تبدیل آن به یک نوع ادبی کامل مستقل، استفاده از شاعران جوان و کمتر شناخته شده و توجه به اقشار مختلف از کارهایی است که شاعران میتوانند در ارتقای شعر کودک به آن توجه کنند.
این شاعر در پایان شعری درباره امام حسین (ع) در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید:
«نوحهخوان میگفت:
روز عاشورا
سرود غربت و تنهاییات این بود:
شیعَتی مَهما شَرِبتُم ماءَ عَذب فَذکُرونی
من نمیفهمم چهمیگوید ولی از کودکی مادر به من گفته است
جاری و عطشان تویی آقا
قصهی هر رود را پایان تویی آقا
مادرم گفته شهید اشکهایی
آرزوی مشکهایی
حسرتی بیانتهایی
آتشی در سینهی ما شیعههایی
بغض میسوزد تنم را
اشک میبارد هوای مشکی پیراهنم را
زیر لب با گریه میخوانم
نوحهی اندوه مادر را که حتی معنیاش را هم نمیدانم
اَو سَمِعتُم بِغَریب اَو شهید فَاندُبونی»
نظر شما