دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳
«هنوز هر چیزی ممکن است»؛ کتاب نویسنده معمولی که به ما حس خوبی می‌دهد/ منعطف باش و بپذیر

فرزانه مهری، مترجم کتاب «هنوز هر چیزی ممکن است» درباره نوع قصه‌های ویرژینی گریمالدی گفت: نمی‌توانیم بگوییم که خیلی ادیبانه می‌نویسد یا یک جریان ادبی را در فرانسه به وجود آورده است. او نویسنده‌ای معمولی‌ برای خوانندگان معمولی و مردم عام است که به مسایل عادی زندگی و همین دغدغه‌هایی که همه‌مان درگیرش می‌شویم، می‌پردازد؛ با این حال نگاهش به نظرم شیرین است و طنز خاص خودش را دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ گاهی نویسندگان نمی‌خواهند خود را درگیر سوژه‌های عجیب‌وغریب کنند و از مسایل و مفاهیمی حرف بزنند که برای خواننده سخت‌خوان باشد؛ بلکه دل‌شان می‌خواهد قصه‌ای ساده بگویند که لحظاتی شیرین به جای بماند. مخاطب هم گاهی همین را می‌خواهد؛ بر صندلی راحتی مقابل پنجره باز نشیمن بنشیند و کتاب به دست بگیرد و داستانی بخواند، یا روی تخت‌ دراز بکشد و دستش را زیر سرش بگذارد و یکی‌یکی صفحات کتاب را ورق بزند و برود درون قصه‌ای که ساده و شیرین است.

ویرژینی گریمالدیِ فرانسوی، نویسنده‌ای است که چنین داستان‌هایی خلق می‌کند. او در کتاب «هنوز هر چیزی ممکن است» با شوخ‌طبعی پرشور و ظرافتِ خود،  داستانی نقل می‌کند که به چالش‌های انسانی می‌پردازد؛ چالشی بین یک دختر و پدر سالخورده‌اش. نظرسنجی فیگارو می‌گوید این نویسنده پرخواننده‌ترین رمان‌نویس زن فرانسوی در سال‌های 2019 و 2020 بوده؛ اما چه نوشته است که خوانندگان خوانده‌اند و دوست داشته‌اند؟

در معرفی این اثر آمده است که «ژولین از اتفاقات غافلگیرکننده خوشش نمی‌آید. وقتی، پدر عجیب و دمدمی‌مزاجش پس از آتش‌سوزی خانه‌اش نزد دخترش می‌آید تا در منزل او ساکن شود، زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ی ژولین به هم می‌ریزد. پدرش حقوق بازنشستگی خود را صرف خریدن کالاهایی می‌کند که در تلویزیون تبلیغ می‌کنند، با صدای بلند به موسیقی هارد راک گوش می‌کند، دیوارها را پر از پوستر سرخپوستان می‌کند، وسایلش را گم می‌کند و ... . ژولین دلش می‌خواهد فکر کند که خلاقیت ژان با گذر زمان در حال شکوفایی است؛ اما باید حقیقت را بپذیرد: ژان دارد عقلش را از دست می‌دهد.»

در گفت‌وگویی که با فرزانه مهری مترجم این اثر داشته‌ایم، قلم گریمالدی و فضای داستان‌هایش را بررسی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید؛ 

ویرژینی گریمالدیِ فرانسوی در این داستان چه ماجرا یا ماجراهایی را روایت می‌کند؟
این داستان حول محور زنی می‌چرخد که مجبور می‌شود از پدر سالخورده‌اش که دچار نوعی زوال عقلی شده است نگه‌داری کند؛ پدری که همیشه زندگی عجیبی داشته است و دردسرساز بوده و این زن به نوعی سعی می‌کرده از او فرار کند؛ ولی این‌بار به‌خاطر بیماری پدر مجبور می‌شود از او مراقبت کند. درواقع روندی که اتفاق می‌افتد و ماجراهایی که در کنار پدرش برای این زن رخ می‌دهد، باعث می‌شود که نگاهش نسبت‌ به پدرش و آدم‌های شبیه به او تغییر کند و به نوعی منعطف‌تر شود.
 
این نویسنده زن، در سال‌های 2019 و 2020 پرخواننده‌ترین رمان‌نویس زن فرانسوی شد. چه‌چیز در قلم و داستان‌های او جذاب و پرکشش است؟
کتاب‌های ویرژینی گریمالدی را در دسته کتاب‌های Good Feel می‌گذارند؛ کتاب‌هایی که روحیه و حس خوب به آدم می‌دهند. شاید به همین دلیل است که پرخواننده شده است. نمی‌توانیم بگوییم که خیلی ادیبانه می‌نویسد یا یک جریان ادبی را در فرانسه به وجود آورده است. او یک نویسنده معمولی‌ برای خوانندگان معمولی و مردم عام است که به مسائل عادی زندگی و همین دغدغه‌هایی که همه‌مان درگیرش می‌شویم، می‌پردازد ولی نگاهش به نظر من شیرین است و طنز خاص خودش را دارد. در نتیجه متن جذاب می‌شود و خواننده با شخصیت‌ها همزادپنداری می‌کند. داستان‌های او می‌تواند امیدبخش و کمک‌کننده باشد برای آدمی که با این مسائل مطرح‌شده در کتاب، مواجه می‌شود. خوانندگان کتاب‌های گریمالدی افراد عادی‌ هستند که او را دنبال می‌کنند و دوستش دارند. او ارتباط خیلی نزدیک و مداومی با خوانندگانش دارد و شاید همین دوست‌داشتنی‌اش کرده است؛ چون مردم احساس می‌کنند که این نویسنده دوستی است که دارد مسایل آن‌ها را به صورت داستان مطرح می‌کند.

فرانسوی‌بودن نویسنده این اثر، چه‌قدر در مختصات فرهنگی قصه اثر گذاشته است؟ آیا به‌طور کامل با یک داستان فرانسوی مواجه هستیم؟
به نظر من داستان‌های گریمالدی خیلی جهانی‌ و انسان‌شمول‌اند؛ مسائلی را که مطرح و روایت می‌کند قصه‌هایی هستند که می‌تواند در هر کجای جهان رخ دهند. اتفاقا خودم هم وقتی داستان‌هایش را می‌خواندم فکر می‌کردم می‌تواند هر جای دیگری رخ دهد و ربطی به فرانسوی‌بودن نویسنده نداشته باشد. طبیعی است که چون خودش فرانسوی است و دارد این داستان را در بستر فرهنگ فرانسه می‌نویسد و بیان می‌کند، اصطلاحاتی که استفاده می‌کند و روابط‌شان مقداری فرانسوی شود؛ اما نه، آن‌قدر این قضیه درشت نیست.
 
به عنوان مترجم آثار گریمالدی، کدام جنبه از نویسندگی او بیشتر شما را سر ذوق می‌آورد؟
خود داستانی که طرح می‌کند و قصه‌ای که می‌گوید. روایتش خیلی شیرین است. داستان‌هایی که انتخاب می‌کند باوجود سادگی‌، مسایل مهم انسانی را در خود دارند. دیدِ انسانی نویسنده همراه با طنز خاص خودش نکته جالب‌توجه برای من و دیگر مخاطبان اوست. سعی می‌کند حس خوب و امید دهد و از دیدِ تازه‌تری و از ورای داستان به مساله نگاه کند.
 
شما کتاب‌های دیگر او را نیز ترجمه کرده‌اید؛ چه‌طور شد که ترجمه آثار این نویسنده را برعهده گرفتید؟
به‌طور اتفاقی جذب یکی از کتاب‌هایش شدم. در اینترنت درحال جست‌وجو بودم که کتاب «وقتی بزرگ شوی می‌فهمی» را پیدا کردم و به‌نظرم جذاب آمد. موضوع درباره روان‌شناسی است که برای مدتی می‌رود در خانه سالمندان کار کند. درست در همان زمان، پدر من دچار بیماری آلزایمر شده بود و پس از یک پروسه طولانی نگه‌داری در خانه و مشکلات عدیده، مجبور شدم او را در خانه سالمندان بگذارم. برایم داستانش جذاب بود چون در آن محیط می‌گذشت و اتفاق‌هایش را کاملا حس می‌کردم. احساس کردم که لازم است یک کتاب درباره خانه سالمندان که متاسفانه در فرهنگ ما به تابو تبدیل شده است، ترجمه، نوشته و به‌طور کلی مطرح شود. راستش من خودم هم چنین دیدی داشتم که فکر می‌کردم خانه سالمندان جای وحشتناکی است و آدم‌ها به آن‌جا می‌روند تا بمیرند و غیره؛ بعد که خودم به آن‌جا رفتم و آشنا شدم، دیدم که جای خوبی است و به آدم‌ها کمک می‌کند؛ به‌شرطی که درست و مناسب انتخاب شود. در خیلی از شرایط این انتخاب، نجات‌دهنده است. در کنار آن، کتاب‌های دیگر این نویسنده را هم خواندم و خوشم آمد. کتابی که در ابتدا ترجمه کردم «کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین» بود و بعد این کتاب یعنی«هنوز هر چیزی ممکن است» بود.
 
اگر مخاطبی از شما بخواهد که یک دلیل برای مطالعه این داستان به او ارائه دهید، چه دلیلی می‌گویید؟
می‌توانم بگویم این کتاب را بخوان؛ چون جالب است و مسائلی را در آن مطرح کرده که مطمئنم یک روزی به دردت می‌خورد. یک روزی این دیدی که نویسنده نسبت‌ به این مساله داشته است می‌تواند برایت چاره‌ساز باشد؛ یعنی در حین لذت‌بردن از قصه می‌توانی چیزی هم یاد بگیری. «هنوز هر چیزی ممکن است» خیلی دید انسان را نسبت‌ به تفاوت‌ها تغییر می‌دهد؛ این‌که ما بپذیریم و منعطف باشیم و آدم‌ها را همان‌طور که هستند قبول داشته باشیم. این خیلی مهم است که بپذیریم هرکسی شخصیت خاص خود را دارد و متفاوت است و آدم‌ها را نمی‌شود در یک قوطی قرار داد و طبقه‌بندی کرد. گریمالدی این موضوع را در رمانش به خوبی نشان داده است.


کتاب «هنوز هر چیزی ممکن است» داستانی از ویرژینی گریمالدی، رمان‌نویس زن فرانسوی است که با ترجمه فرزانه مهری در 295 صفحه و بهای 110 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها