روند توسعهطلبی رژیم صهیونیستی در کتاب «امام موسی صدر و مسئله رژیم صهیونیستی» چگونه تبیین شده است؟
روند توسعهطلبی رژیم صهیونیستی یک روند چند بعدی و چند وضعیتی بوده است. در ابتدا رژیم صهیونیستی در قالب یهودیسازی بعضی از مناطق غیرمسکونی بر اساس ایدئولوژی توسعهطلبی صهیونیستی از تمام مناطق یهودیان را با تفکر چپگرایانه و تشکیل جوامع اشتراکی با عنوان «بازگشت به خانه» جمع کرد. این روند مهاجرت از اواخر قرن 19 آغاز شد و تقریبا تا ابتدای جنگ جهانی دوم ادامه داشت و ما شاهد بودیم که در بسیاری از مناطق با شیوههای مختلفی و به خصوص با حمایت و قیمومیت انگلیس این روند ادامه یافت. بیانیه 1917 بالفور هم این روند را تشدید کرد ولی آن روند سابق ادامه داشت و به نوعی به وسیله مهاجرتهایی که به این منطقه انجام میشد و به نوعی یهودیسازی مناطق مختلف به خصوص در سواحل و نزدیکی بیتالمقدس غربی این وضعیت همچنان ادامه یافت. در زمان جنگ جهانی دوم با توجه به مباحثی همچون هولوکاست و اینکه بسیاری از صهیونیستها به بهانه ناامنی در مناطق اشغالی خود و تبلیغاتی که جنبش صهیونیست میکرد، این روند تشدید شد و در اینجا بر اساس همان ایده اولیه فکر جدی تشکیل یک واحد سیاسی به نام رژیم صهیونیستی جدیتر دنبال شد و پروژه به جایی رسید که در سال 1947 رژیم صهیونیستی تشکیل شد. در آن زمان اعلام استقلال شد. با توجه به اینکه منطقه فلسطین در آن زمان تحت قیمومیت انگلستان بود و تخلیه انگلستان در این زمان که یهودیان ادعایی برحکومت داشتند به نوعی مجوزی برای این توسعهطلبی بود. در 1948 و 1949 که جنگهای اعراب و اسرائیل اول شروع شد، به نوعی در یک توسعهطلبی نظامی بودیم و این توسعهطلبی تا سال 1973 هم ادامه داشت و 1982 جنوب لبنان را دربرگرفت. رژیم صهیونیستی به غیر از توسعهطلبی ارضی به دنبال توسعهطلبی امنیتی هم بود و به دور خودش یک کمربند امنیتی را با استفاده از کشورهای اطراف شکل داد و وضعیت به گونهای بود که قدرتهای بزرگ به این رژیم کمک میکردند. با پیروزی انقلاب اسلامی این روند به نوعی متوقف شد.
با توجه به اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی روند توسعهطلبی رژیم صهیونیستی متوقف شد، برخورد امام موسی صدر با این توسعهطلبی چگونه بود و چه نقشی در توقف این روند داشت؟
در سال 2000 برای اولین بار مقاومت لبنانی توانست رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینی کند و به تدریج روند توسعهطلبی متوقف شد و رژیم صهیونیستی اگرچه مجبور به عقبنشینی در توسعهطلبی ارضی شد، اما به سمت افزایش حوزه نفوذ خود در پیرامون پیش رفت. در این وضعیت ما در طول تاریخ مقاومت فلسطینی افرادی را داشتیم که در این حوزه تاثیرگذار بودند و کسی که به راحتی نمیتوانیم از تاثیر او بگذریم، شخصیتی مثل امام موسی صدر است. پایه اینکه مقاومت لبنان توانست در سال 2000 جنوب لبنان را آزاد کند یک مقاومت لبنانی بود، اگرچه در تقویت این مقاومت عناصری همچون انقلاب اسلامی تاثیرگذار بود ولی پایهگذار این مقاومت امام موسی صدر بود و وی اولین مقاومت غیرفلسطینی را در جهان اسلام شکل داد، یعنی این مقاومت را به غیرسازی با مقاومت فلسطینی نپرداخت بلکه به نوعی همکار مقاومت فلسطینی کرد هم برای دفاع از جنوب لبنان و هم برای اینکه مانع شود تا رژیم از توسعهطلبی در حوزه امنیتی در لبنان دست بردارد.
بازتاب چنین شخصیتی را امروز در حزبالله لبنان و تحولات بعد از آن میبینیم. امام موسی صدر مبدا حرکتی بود که امروز به قدرتمندترین بخشهای لبنان یعنی حزبالله مرتبط است. از سوی دیگر یکی از اقدامات دیگری که انجام داد و بسیار موثر بود، اینکه امام موسی صدر توانست با ایجاد یک راهبرد و یک اتحاد استراتژیک بین سوریه به عنوان یکی از اضلاع مقاومت در آن زمان و شرایط کنونی ارتباط برقرار کند و با این کار یک همکاری متقابل بین دو کشوری که میخواستند مقابل توسعهطلبی رژیم بایستند، ایجاد کند. از سوی دیگر اقدام دیگر امام موسی صدر ایجاد جامعه مقاوم بود. در چنین جامعهای همه بسترساز مقاومت بودند و هر صنف در جای خود به مقاومت کمک میکردند. در واقع بستر مناسبی برای مقاومت بود. چون یکی از اقدامات صهیونیستها این بود که روحیه مقاومت را در مردم میشکستند و بعد توسعهطلبی انجام میدادند که بعدها این قضیه را امام موسی صدر برعکس کرد. بعدها این روحیه مقاومت را در بخشهای مختلف شاهد بودیم. مساله بعدی تشکیل مقاومت به صورت پیشدستانه بود، در سال 1982 بیروت تا لبنان اشغال شد و بیشتر اشغال رژیم صهیونیستی به صورت ضرباتی بود که به مقاومت وارد شد. ولی امام موسی صدر در 1975 بنیانگذار مقاومتی با نام مقاومت «جنبش امل» بود که این حرکت را به عنوان یک اقدام پیشدستانه انجام داده بود.
قضیه فلسطین بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی و روند شکلگیری گروههای مقاومت فلسطینی چگونه بود؟
شاید ما شکلگیری هسته اولیه گروه مقاومت را در ابتدای قرن بیستم داریم. در زمانی که مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شد، در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 آنچنان احساس تهدیدی وجود نداشت. ولی به تدریج برخی از افراد این تهدید را احساس کردند، به خصوص با حمایتهای انگلیس و به نوعی دیدند که برخی از یهودیان در قالب شبهنظامیان صهیونیست تندرو مشغول یکسری عملکرد مشکوک هستند که در این زمان برخی از فلسطینیها مثل شیخ عزالدین قسام و بعدها سیدالحسینی مفتی بیتالمقدس متوجه این عملکرد مشکوک شدند که به دنبال آن اولین هسته مقاومت را شکل دادند و به نوعی مقاومت فلسطین شکل گرفت. ولی این هستهها ضعیف بودند و توسط انگلیسیها سرکوب شدند. تا در زمان تشکیل رژیم صهیونیستی امید فلسطینی به کشورهای برادرشان، کشورهای عربی بود. اگرچه این کشورها اقداماتی انجام دادند ولی به تدریج مردم فلسطین به این نتیجه رسیدند که آن چیزی که فلسطین را نجات خواهد داد، مقاومت فلسطینی است.
به همین دلیل هستههای جدی مقاومت فلسطینی در سال 1968 به نوعی ظهور و بروز جدیتری گرفت. اما تقریبا میتوانیم بگوییم قبل از آن سازمان آزادیبخش فلسطین شکل گرفته بود و آقای یاسر عرفات هم به عنوان رییس آن انتخاب شده بود. ولی به طور جدی از بعد از سال 1973 مقاومت هویت گرفت. در سال 1975 از آنجایی که لبنان هم در معرض خطر بود، مقاومت لبنانی هم در کنار آنها شکل گرفت و امام موسی صدر هم اینها را تشویق کردند و با پیروزی انقلاب اسلامی این مقاومت از نظر تشکیلاتی هم وضعیت بهتری پیدا کرد. بیشتر در آن زمان مقاومتها بر اساس ایدئولوژیهای چپگرا، ملیگرا و قومیگرا بود که با پیروزی انقلاب اسلامی مقاومتها به سمت مقاومت اسلامی پیش رفت. در دهه 80 میلادی شاهد این هستیم که حزبالله رویش پیدا میکند و در سالهای 1982 و 1985 رسمی میشود و بعد از آن جهاد اسلامی در سال 1981 شکل میگیرد و حماس1987 شکل میگیرد و اینها تبدیل به مرکز مقاومت میشوند. این در حالی بود که بیشتر گروه چپ هم یا همچنان مقاومت میکردند و بخش عمدهای به خصوص رهبری آن در دهه نود سرخورده شدند و این سرخوردگی باعث شد که این مقاومتها تضعیف شوند و در مقابل مقاومت اسلامی تبدیل به مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی شد که همچنان هم این روند ادامه دارد.
افکار و اندیشههای امام موسی صدر و در کل دیدگاه وی در مورد رژیم صهیونیستی چگونه بود و این اندیشه در کتاب «امام موسی صدر و رژیم صهیونیستی» چگونه تبیین شده است؟
واقعیت اینکه امام موسی صدر به مباحث زیادی اشاره کرد که من در کتاب «امام موسی صدر و رژیم صهیونیستی» به اینها پرداختهام، اما مهمترین ویژگی که امام موسی صدر از رژیم صهیونیستی ذکر میکند، شر بودن و شیطانی بودن اسرائیل است. اسرائیل را شر منطقه میداند. شری که زیادهخواهی میکند، کشورها را به هم میریزد، وحدت اسلامی را به هم میریزد، باعث کشت و کشتار میشود که آن جمله معروف از ایشان است که «اسرائیل شر مطلق است».
دومین ویژگی که امام موسی صدر برای رژیم صهیونیستی ذکر میکند، این بود که رژیم صهیونیستی را مخل وحدت اسلامی و انسانی که باید در منطقه شکل بگیرد، میداند. به نوعی این رژیم را یک کشور تفرقهانداز میداند که باعث تفرقه میان کشورهای اسلامی شده است. ویژگی بعدی رژیم صهیونیستی نژادپرستی این رژیم بود که سعی میکرد با این نژادپرستی به اهداف خویش دست یابد. مساله دیگری که امام موسی صدر بر آن تاکید داشت، این بود که رژیم صهیونیستی با حمایت خارجی به وجود آمده و مبنای مشروعیت داخلی نداشته است و دائم تاکید داشت که این حمایتها به رژیم صهیونیستی این اجازه را داده که به فلسطینیها ستم کند. به همین دلیل از نظر وی رژیم صهیونیستی شری بود که ابعاد مختلف را در بر داشت.
با توجه به اندیشههای ضد صهیونیستی که داشت، امام موسی صدر چه سیاستی اتخاذ کرد و چه اقداماتی انجام داد؟
امام موسی صدر اعتقاد بارز داشت که فلسطین فقط و فقط با مقاومت آزاد میشود و این مقاومت هم فقط به دست انسانهای شریف اتفاق میافتد، یعنی اگر افرادی بخواهند از این توبره مقاومت برای خودشان باری بچینند و جامهای برای خود ببافند، اتفاق نمیافتد. از نظر وی تنها راه از بین بردن این شر فقط مقاومت است. اما در حوزه اقدام ابتدا امام موسی صدر سعی میکرد با گروههای فلسطینی تعامل کند و از گروههایی که در مقاومت تشکیل شده بودند، حمایت کند اما پس از مدتی دریافت که این کشورها اسیر اختلافات درونی و مشکلاتی هستند و به خصوص اینکه به قدرتهای منطقهای از جمله عراق و لیبی وابستگی دارند که این وابستگیها به نوعی زمینه وجهالمصالحه قرار گرفتن اصل موضوع یعنی مقاومت میشد که به همین دلیل اقدام به تشکیل اولین مقاومت لبنانی کرد و جوانان و خصوصا شیعیان را انسجام بخشید تا از سرزمین خودشان حمایت کردند که به نظر من این مهمترین اقدامی بود که امام موسی صدر در حوزه مقاومت و بسترسازی انجام داد. اقدام دومی که ایشان انجام داد تشکیل جامعه مقاوم بود، امام موسی صدر با بسترسازی از یک جامعه مقاوم با این گروهی که ساخته بود از این جامعه مقاوم با بازتولیدی از داراییهای استراتژیک از نیروی انسانی تا تجهیزات و اموال حمایت میکرد و به نوعی حمایتها را برای این جامعه مقاوم شکل میداد.
آثار مقاومت ضداسرائیلی امام موسی صدر دارای چه آثاری است؟
مهمترین آثاری که مقاومت امام موسی صدر داشت این بود که به الگویی برتر در نهضت مقاومت تبدیل شد. اولین بحثی که همچنان ادامه دارد، بحث جامعه مقاوم است که در یک جامعه مقاوم همه اقشار جامعه در آن دخیل هستند. ارتباط بیرونی دارد، خودکفا است و به نوعی یک جامعه مقاوم پویایی شکل داده میشود که همچنان ادامه دارد. در مقابل سختیها مقاومت میکند و به نوعی حزبالله تاکید دارند که این جامعه مقاوم را امام موسی صدر شکل داده است. آن جامعه مقاومی که در زمان امام موسی صدر تشکیل شد، زمینهساز حضور کسانی مانند سیدحسن نصرالله است که از او به عنوان امام مقاومت نام میبرند، به نوعی این افراد تربیت شده همان مکتب امام موسی صدر هستند که امروز تبدیل شدهاند به فرماندهانی که مقاومت به آنها نیاز دارد. دومین آثار امام موسی صدر که همچنان ادامه دارد این بود که برای آزادی جنوب لبنان باید مقاومت لبنانی اقدام کند، از آثار آن تفکر است که همین مقاومت لبنانی توانست آزادی را فراهم کند. در حوزههای دیگری هم که داشت ایجاد میکرد بحث این بود که امام موسی صدر تاکید زیادی داشت که مقاومت برای پیروزی نیاز به پشتوانههای سیاسی دولتی و مردمی دارد. به همین دلیل در سطح مردمی جامعه مقاوم پیش میآید و در سطح دولتی تاکید داشت به بحث اتحادسازی با کشورهای دیگر از جمله سوریه و کشورهای مختلف. امام موسی صدر تلاش میکرد که این اتحادسازی ارگانیک بین دولتها شکل بگیرد و در مقابل به شدت از اقدامات ضدوحدت در این حوزه پرهیز میکردند. بخشی از این موفقیت نیروهای مقاومت را ما امروز میبینیم که در این راستا جمهوری اسلامی و سوریه وارد این روند شدند و توانستند پشتوانه مقاومت لبنان شوند و این آثار شکل بگیرد.
در بخشی از کتاب «امام موسی صدر و رژیم صهیونیستی» به شرحی از زندگی امام موسی صدر و نقش وی در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است، این نقش چگونه تبیین شده است؟
در مورد نقش امام موسی صدر در انقلاب اسلامی با توجه به خاطرات گسترده نیروهایی که انقلابی بودند، به نوعی نقش حمایتی امام موسی صدر در بحث انقلاب بر کسی پوشیده نیست. تقریبا ایشان بسیاری از نیروهای انقلاب را که بعدها آمدند از اجزای مختلف سپاه پاسداران و کمیتههای انقلاب اسلامی که بعد تشکیل دادند و مشهورترین این افراد شهید چمران بود که تقریبا در لبنان و در کنار امام موسی صدر حضور داشت و در کنار وی آموزش دید و امام موسی صدر یک نقش حمایتی داشت. حمایتش به حدی بود که رژیم شاه تابعیت ایرانی را از شناسنامه وی سلب کرد. غیر از آن هم همواره او را در مقابل رقبایش تخریب میکردند. در حوزه اقدام هم وقتی که امام موسی صدر مجلس اهل شیعه را تشکیل داد، به نوعی در جنوب لبنان یک تشکیلات شیعی که قادر به حکومتداری بود، ایجاد کرد و به نوعی الگوی اولیه از موفقیت علمای شیعه برای شکلدهی یک نظام سیاسی کلانتر را به نمایش گذاشت که حتی منصوب است که از حضرت امام (ره) پرسیده بودند که شما اگر یک نظام تشکیل بدهید، چه کسی را میخواهید بگذارید، میفرمایند کسی مثل امام موسی صدر. که این را بزرگان نقل میکنند. فیالواقع این یک نمونه کوچک در لبنان بود که میتوانست الگویی باشد برای انقلاب اسلامی در ابعاد بسیار کوچک. بحث دیگری که امام موسی صدر در این زمینه داشت، این است که امام موسی صدر در حوزه فکری هم به تشکیل انقلاب اسلامی کمک کرد. او به نوعی سعی کرد با تلفیق تفکرات اصیل اسلامی و دنیای مدرن و تجربیات حکومتداری مدرن به نوعی الگویی را ارائه بدهد که انقلاب اسلامی در این زمینه پیشرو است و این پیشرویی از بخشی از این تفکرات گرفته شده است. در واقع با تلفیق ارزشهای اصیل انقلابی و دستاوردهایی که در حوزه سیاسی و امنیتی که در دنیای جدید شکل گرفته میتوان یک حکومت روزآمد را تشکیل داد.
در مجموع کتاب «امام موسی صدر و مسئله رژیم صهیونیستی» در مورد ناپدید شدن امام موسی صدر به چه نتیجهای رسیده است؟
من در این کتاب خیلی به ناپدید شدن امام موسی صدر نپرداختهام، به نظر من میرسد که امام موسی صدر آنچنان شخصیت بزرگوار، والا و بزرگی هستند که این بحث ناپدید شدن که مساله بسیار مهمی است و در ابعاد مختلفی باید پیگیری شود، اگر وارد آن بحث شویم اقدامات امام موسی صدر را تحتالشعاع قرار میدهد. از زمان ناپدید شدن امام موسی صدر اکنون 44 سال میگذرد ولی او در همان تقریبا عمر نیم قرن خود خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه داد، امام موسی صدر آنچنان منشا خدمت بود که ما میتوانیم در حوزه مقاومت و در حوزه اتحاد میان ادیان و همزیستی مسالمتآمیز بحث و تحلیل کنیم ولی نظر شخصی من این است که بخش عمده دلیل ناپدید شدن امام موسی صدر به اقدامات وی چه در عرصه داخلی لبنان و چه در عرصه بینالمللی ربط داشته است. وی به قدری پیشرو و اثرگذار شده بود که برخی بدخواهان مثل معمرقذافی و سران لیبی که به دنبال رهبری بودند، نتوانستند این وضعیت را تحمل کنند و خسارت بزرگی به جهان اسلام وارد کردند و به نوعی آن امام موسی صدری را که باید منشا خدمات میشد، از جهان اسلام دریغ کردند.
در راستای پژوهشهایی که انجام میدهید، چه کار جدیدی در دست تحقیق و بررسی دارید؟
بنده با توجه به تخصصی که در حوزه امنیت بینالملل دارم بیشتر تمرکز من معطوف به کشورهای حوزه مقاومت است و با توجه به مسوولیتی که دارم و مدیر گروه غرب آسیا و شمال آفریقا موسسه تحقیقات بینالملل ابرار معاصر هستم بیشتر کارهای پژوهشی من در حوزه مقاومت و بیشتر در مورد غرب آسیا است. پژوهشهای جدید من به بررسی روندهای امنیتزا در منطقه اختصاص دارد و بررسی عوامل بیثباتی امنیتی در منطقه غرب آسیا را بررسی میکنم.
بخشی دیگر از پژوهشهای من بر روی حوزه دیپلماسی دفاعی، امنیتی و سیاسی تمرکز دارد تا بتوانم ریشه تفکر امام (ره)، امام موسی صدر و مقام معظم رهبری را در مورد بحث ایجاد وحدت اسلامی بیان کنم. چون به نظر میرسد مهمترین مسالهای که میتواند جهان اسلام را در مقابل این آفت حفظ کند، بحث وحدت اسلامی است که باید این اقدام انجام بگیرد.
نظر شما