«اربعین طوبی» روایت زیستن است؛ زیست در مکانی که دختری به نام طوبی تبدیل به زنی میشود تا در کشور عراق امورات زندگی خود را در سالهای پر فراز و نشیب بگذراند. دختر قناد که شیرینی باقلوا در دهانش تبدیل به زعتر عراقی میشود. نگاه روایتی کتاب اگرچه در میزان ناپختگی قلم به داستانسرایی نمیرسد؛ اما تبدیل به روایتی میشود که مخاطب را به مکانها و روایتهایی سوق میدهد که نوعی تجربه زیستی را در «اربعین طوبی» بیان میکند. اربعینی که علامت حرکت مخفیانه زائرین در دوران رژیم بعث را دارد تا مادری به جستوجوی فرزند گمشده برود و در این میان ماهیت عشق شکل میگیرد. عشقی که مادرانگی طوبی او را به سمت رفتن و جستوجوی حقیقت میبرد. عشقی که عاشق باید خودش را در بیابان و ورطه بلای عشق نشان بدهد تا از عمودی به عمود دیگر و از باغی به موکبی برود تا حقیقت را بجوید. طوبی در این عشق پیر طریقت است؛ پیری که راه عشق را زیسته، از کوچه پس کوچههای تهران تا بصره اسیری را سامان داده و زمینی را برای بقا کشت داده است. او میداند بیابان عشق در مسیر خون حرکت میکند. پسر گمشده طوبی چریک گمشده در راه خداست که نشان او را گاهی در کنار فرات و گاهی از زبان دیگران میشنود. مفقودی که هر زنگ دری قلب طوبی را برای بازگشتش میلرزاند.
حس مادرانه طوبی بر تمام روایت غلبه کرده است؛ دلسوزی، شاد بودن از شادی فرزندان و غرق کردن خود برای خانواده از ویژگیهای مادرانگی طوبی است که جسارت او را در واقعه بیان میکند. زنی که در واقعه خویشتن را فراموش نمیکند؛ بلکه خویشتن را در مصائب شریک میکند تا بتواند بر آن فائق آید. آنچه که شخصیت طوبی را برای روایت زیستی در دو سرزمین ایران و عراق متمایز میکند جزئیات پرداختی در سبک غذایی و بیان آن است. غذایی که در سرزمین عراق پخت میشود نهایت مهماننوازی است. غذایی که در آن بهترین مواد و ادویه پرداخت میشود تا نوع اعلی مهمانداری به نمایش گذاشته شود.
این مهماننوازی اعرابی در سطر به سطر کتاب دیده میشود. شاید یکی از سوالهای مخاطب در برخورد با جهان زیستی عراقی این باشد که چرا باید از مهمان غریب پذیرایی کرد یا نوع اعلی پذیرایی را در اختیار زائر اربعین قرار داد. این کتاب در پیچش روایت به این سوال هم پاسخ میدهد که این سبک زیست مردم عراق در اربعین حسینی و زندگی عشیرهای در مضیف است. این نوع سبک مهماننوازی تغلیظی به شهرها و حتی روستاهای ایران نیز تسری پیدا کرده است. مضیف در زندگی اعرابی محل مهمانخانه است که از خانه مجزا یا پیوسته ساخته میشود.
داستان خردهروایتهای پیچ در پیچی دارد که گاهی به مرگ نزدیک میشود و مخاطب را به مرگ و تنهایی زیسته طوبی نزدیک و دور میکند. زائرسرای فدک نهایت داستان است؛ جایی که مادری، همه افراد را در کنار هم نگه میدارد تا سرپناهی برای زیستن در جهان تاریکی داشته باشند.
نظر شما