دیپلماسی رژیم بعث در مقطع منتهی به جنگ
صدام نمایندگانی به چند کشور عرب فرستاد و بهواسطه این نمایندگان، گوشهای از نقشهها و اهدافش را برای سران حکومتهای عرب تشریح کرد. چند کشور عربی دور و نزدیک، حداقل در آغاز و به حرف، ادعاهای او را پذیرفتند و از شعارهایی که بعثیها سر میدادند حمایت کردند. مثلاً ملک حسین شاه اردن 27 شهریور با صدام تماس تلفنی داشت و به او قول همکاری داد. طبق خبری که آن روز منتشر شد «ملک حسین پادشاه اردن در یک تماس تلفنی با رئیسجمهور عراق قول داده است که از او در مبارزهاش علیه جمهوری اسلامی ایران حمایت کند. در این پیام، وی موضع اردن را در پشتیبانی از عراق اعلام کرده است.» تا جایی که میدانیم گویا حبیب بورقیبه، رئیسجمهور تونس نیز همان روز به فرستاده عراق گفت از هر اقدامی برای دفاع از «حقوق اعراب و استرداد هر وجب از سرزمینهای اشغالی اعراب» حمایت میکند و حتی گفت ملت تونس در جنگ با ایران پشت عراق میایستد.
البته روزنامه انگلیسی تایمز در تحلیل خبر پشتیبانی برخی دولتهای عرب از صدام نوشت آنچه این دولتها اعلام کردهاند، احتمالاً از حد حرف فراتر نمیرود و بعثیها نمیتوانند روی این حمایتهای زبانی حساب کنند. چون اولاً به خود صدام اعتماد نداشتند و دوماً شعار عربی ـ ایرانی بودن جنگ را باور نمیکردند. بسیاری از آنان میدانستند که در عمق ناسیونالیسم عربی خبری نیست و این شعارها، مثل شعارهای سوسیالیستی حزب بعث اعتباری بیشتر از لفاظیها و تبلیغات حکومتی تمامیتخواه – که جاهطلبیهای خطرناکی هم دارد - ندارند. اما بسیاری از حکومتهای عربی به دلایلی متفاوت از ایران انقلابی هم میترسیدند و تحقق شعارهای جمهوری اسلامی را در تضاد با ماهیت و فلسفه وجودی خودشان میدیدند. از اینرو برخلاف تفسیر و گمانهزنی روزنامه تایمز، چند کشور عربی در جنگ صدام ضد ایران به حمایت از رژیم بعث رفتند و به شکلهای مختلف، با آتشافروزیهای این حکومت متجاوز همراه شدند.
جنگ و سیاست، معرفی چند عنوان کتاب
برای رسیدن به پاسخ پرسشهای مثل این پرسش که کدام کشورهای عربی در جنگ متحد صدام بودند و کدامشان موضعی بیطرفانه اتخاذ کردند و چه کشورهایی کمتر با بیشتر با ایران همدلی و همکاری داشتند و این دوستیها و دشمنیها چگونه بود، کتابهایی وجود دارد. از میانشان میتوان به «درسهایی از راهبرد، حقوق و دیپلماسی در جنگ ایران و عراق» که مجموعهای از مقالات در این زمینه است اشاره کرد. این کتاب با ترجمه داود علمایی، از سوی انتشارات مرز و بوم منتشر شده است. این کتاب مجموعهای است از مقالاتی که نویسندگان مختلف با دیدگاههای متفاوت از یکدیگر درباره دیپلماسی ایران و عراق در سالهای جنگ نوشتهاند. کتاب پس از ختم جنگ در سال ۱۹۹۰ میلادی تدوین شده و بر موضوعاتی مثل فراز و نشیب راهبردهای جنگ از دیدگاه ایران و عراق و نقش کشورهای منطقه و فرامنطقه آن سالها متمرکز است. همچنین به موضوعاتی مثل اسکورت نفتکشها و قوانین دریایی موجود، نقش سازمان ملل در جنگ، تفاوت قطعنامه ۵۹۸ با قطعنامههای دیگر شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق میپردازد.
کتاب مشهور «سوداگری مرگ» نوشته کنت آر. تیمرمن که عنوان فرعی «ناگفتههای جنگ ایران و عراق» روی جلد آن به چشم میخورد نیز تصویر ما از کشمکشهای سیاسی در جنگ تحمیلی را روشنتر میکند. این کتاب با ترجمه احمد تدین و به همت نشر رسا منتشر شده است و در موضوع خود، یکی از بهترین آثار به شمار میرود. نویسنده میکوشد در کنار مباحث مختلفی که طرح میکند، با تکیه بر اسناد و مدارک، نقش پشتوانههای سیاسی و اقتصادی صدام برای جنگافروزی و ارتکاب جنایتهای جنگی را بیابد و متحدان و حامیان او – و دلایلی که آنان برای اتحاد و حمایت از او داشتند – فهرست کند. همچنین کتاب سیودوم از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «رکود در جبهه؛ تحرک در دیپلماسی»، کاری از یعقوب نعمتی و حجتالله کریمی (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) نیز اطلاعات ارزشمندی درباره سیاستهای ما و دشمنان ما در سالهای جنگ ارائه میدهد. ناگفته نماند که کتاب نهم این مجموعه، کتاب «تصمیم صدام به جنگ علیه ایران» (نعمتالله سلیمانیخواه) نیز صحبتها و کنش و واکنشهای کشورهای منطقه به شروع جنگ را در خود دارد و مستندات جالبی از نقش هر کدام از دولتهای عرب در تابستان 1359 عرضه میدارد.
نظر شما