از آنجایی که جنگ پدیدهای ناشی از نگاه امنیتی طرفین منازعه نسبت به اقدامات طرف مقابل در ارتباط با خود است، روزشمارنویس برای درک علل و عوامل جنگ، ناخودآگاه در چهارچوب امنیتی و با روش همدلی با طرفین جنگ به مقولات سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نگریسته است، عاملی که وی را در گزینش دادههای انبوه هر روز و گزارش آنها کمک میکند. در این مسیر نگارنده با رویکرد توصیفی تحلیلی با بهرهگیری از منابع دست اول گام برمیدارد تا بهترین ارایه را بدون تحمیل دیدگاههای شخصی بر عوامل ایجاد کننده، جنگ داشته باشد. مطالب هر روز این کتاب مجموعهای از چند گزارش است که با یک شماره ردیف مشخص شده و از گزارش دیگر متمایز میشوند.
هر شماره در هر روز نشانگر یک یا چند خبر با یک موضوع مشترک و با ارتباطی معنیدار است که به شکل یک گزارش تنظیم شده است.
روزشمار انقلاب دوم مقطعی 28 روزه از 13 آبان 1358 (روز تسخیر سفارت امریکا در تهران) تا 10 آذر 1358 (روز قبل همهپرسی قانون اساسی) را در برمیگیرد که در طول آن نوع رابطه نظام جدید ایران با دنیای خارج و جزئیات ساختاری این نظام تحت عنوان قانون اساسی در آستانه همهپرسی قرار گرفت.
در این دوره زمانی وقایع جدید مهمی به ظهور پیوستند که هر کدام نقطه عطفی در روند حیات نظام جدید و برخی به طور مستقیم یا غیرمستقیم زمینهساز آغاز جنگ عراق علیه ایران بودند از جمله: تسخیر سفارت آمریکا در تهران و آغاز کشمکش علنی جهانی ایران با آمریکا و متحدانش، وجود تنش در مناسبات و روابط ایران و عراق، کشمکش در مناطق کردنشین غرب ایران بین حکومت مرکزی و گروههای مخالف و کشمشهای داخلی گروههای سیاسی بر سر ماهیت قانون اساسی.
در یک چشم انداز، در دوره زمانی این کتاب، ایران در معرض تنشهای گوناگون داخلی و خارجی قرار گرفت که این فضا، فضایی مساعد برای ضعیف نشان دادن عوامل دفاعی-امنیتی ایران بوده که تحت عنوان عوامل تشویقگر از دیدگاه دولت بعث عراق فرصتی مناسب برای تجاوز به خاک ایران برای تحقق بخشیدن به اهداف ادعایی منطقهایاش محسوب شد.
از دیگر سو دولت عراق که تاب یک نظام انقلابی پویا و اسلامی در همجواری خود را نداشت فعالیتهایی علیه این نظام جدید را بر خلاف اصول حسن همجواری در قالب تبلیغات رسانه ای و اقداممات ایذایی در نوحی مرزیاش با ایران در پیش گرفت. این عوامل در ادامه تشریح میگردند.
بنابراین این دوره زمانی را میتوان یکی از دورههایی دانست که زمینه ساز جنگ ایران و عراق است.
1- عوامل تشویقکننده عراق برای جنگ با نظام جدید ایران
1-1- تسخیر سفارت امریکا، چالش در روابط ایران و آمریکا و جبههگیری بینالمللی علیه ایران
با تسخیر سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن کارمندان آن در 13 آبان 1358، تنشی آشکار و جدی بین ایران و امریکا آغاز شد، تنشی که با عنوان بحران گروگانگیری در عرصه بینالمللی معروف گشت. این تسخیر و گروگانگیری، بهوسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با انگیزه اعتراض به عملکرد دولت آمریکا نسبت جمهوری اسلامی ایران و با درخواست مبادله شاه مخلوع و اموالش با گروگانهای آمریکایی و پشتیبانی گسترده نیروهای سیاسی نظام جدید ایران با این اقدام آغاز شد در مقابل دولت آمریکا از آغاز بحران، پذیرش شاه و نگهداری وی را به عنوان یک امر بشردوستانه توصیف کرد و برای حفظ وجهه داخلی و بینالمللی خود حاضر نشد به خواسته ایران که به نظرش صورتی باجگیرانه از دولت آمریکا در صحنه جهانی داشت، تن دردهد.
این دولت در طول این دوره به منظور متقاعدسازی نظام جدید ایران برای آزادی گروگانها، راههای گوناگون سیاسی و اقتصادی (توسل به شورای امنیت سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه مبنی بر آزادی فوری گروگانها، شکایت به دیوان بینالمللی لاهه، توسل به میانجیگری دیگر دولتها، اخراج دانشجویان ایرانی، برنامه خارج کردن شاه مخلوع از خاک خود، تهدید نظامی، ممنوعیت مراوده نظامی و اقتصادی با ایران، تحریم خرید نفت از ایران، مسدود کردن داراییهای ایران در کلیه شعب بانکهای خود و توقیف سهام ایران در دیگر کشورها) را آزمود و در مقابل نظام نوپای ایران با بیتوجهی به قطعنامه شورای امنیت و حضور نیافتن در جلسات این شورا درباره بحران گروگانگیری و درخواست همراهی از رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد با خود، تلاشهای دیپلماتیک برای همراهسازی دیگر کشورها با خود علیه امریکا، نپذیرفتن میانجیگریها، تلاش برای ایجاد فشار داخلی علیه دولت امریکا در جهت استرداد شاه مخلوع، اعلام آمادگی دفاعی نظامی و ارتقای توان دفاع عمومی، تحریم صدور نفت به امریکا، کنار گذاشتن دلار از معاملات نفتی و مبادلات ارزی خود و پیگیری قضایی برای بازگرداندن داراییهای توقیف شدهاش در بانکهای آمریکایی همچنان بر خواستهاش پافشاری کرد.
در جریان بحران مذکور و مناقشه طرفین در صفبندی جهانی اردوگاه غرب و شرق، متحدان اردوگاه غرب با تأکید بر قانون بینالمللی مصونیت دیپلماتها از آمریکا حمایت کرده و همزمان با آن برخی از مخالفان اردوگاهی آمریکا بدون تأیید گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی از ایران در برابر آمریکا جانبداری کردند.
در یک مقایسه در این موضوع، قابل مشاهده است که کفه حامیان بینالمللی آمریکا بر ایران سنگینی میکند. هفت دولت (سوریه، ویتنام، جمهوری دمکراتیک کره (کره شمالی)، الجزایر، تونس، لیبی و هند)، چندین حزب با گرایش مارکسیستی و چندین جنبش و سازمان مبارز علیه اردوگاه غرب در سطح جهان در مناقشه ایران و آمریکا از ایران جانبداری کردند.
البته این حمایت شامل تأیید «گروگانگیری» دیپلماتهای آمریکایی در تهران نشد و به واسطه رویارویی ایران با آمریکا به عنوان دشمن مشترک اردوگاهی و ایدئولوژیکی اتخاذ گردید. در متن مواضع این حامیان، موضوع اشغال سفارت آمریکا در تهران مسکوت ماند و تنها به تایید و حمایت از انقلاب اسلامی و نظام جدید ایران در برابر اقدام احتمالی نظامی و عملکرد اقتصادی امریالیسم آمریکا علیه ایران بسنده شد.
در مقابل از روز سوم بحران گروگانگیری، مخالفت رسمی بینالمللی با اشغال سفارت آمریکا در تهران آغاز شد. از این روز تا پایان این دوره، 33 دولت، چندین اتحادیه، سازمان بین المللی و شخصیت مذهبی و سیاسی گروگانگیری در تهران را لغو قانون مصونیت دیپلماتها دانستند و آن را محکوم کرده و خواستار آزادی گروگانهای آمریکایی شدند.
دولت بعث عراق که نظاره گر این جبهه گیری گسترده بین المللی علیه ایران بود در این دوره، آرام آرام به این برداشت میرسید که تهاجمش به ایران با چراغ سبز و پشتیبانی دولت امریکا و جامعه جهانی همراه خواهد بود. به علاوه محاسبه دولت عراق درباره انزوای سیاسی و اقتصادی ایران و فشارهای اقتصادی و نفتی آتی جهانی به این نظام نوپا، بیشتر این دولت را برای یورش به خاک همسایهاش ترغیب میکرد.
2-1- چالشهای داخلی ایران
1-2-1- تنش در مناطق کردنشین غرب ایران (بحران کردستان)
در این دوره بین حکومت مرکزی ایران و گروههای مخالف آن در مناطق کردنشین غرب با هدف حل بحران موجود در مناطق کردنشین روندی از مذاکرات گذشت که نتیجه قطعی و مشخصی در پی نداشت. این مذاکرات نه نقاط اختلاف را رفع کرد، نه حصول نتیجهای رضایتبخش را در پی داشت و نه اعلام شکست کرد. در واقع این مذاکرات بدون این که نتیجهای قطعی در برداشته باشد، در سه مرحله در قالب سفرهای هیأت ویژه دولت (به عنوان نماینده حکومت مرکزی) از تهران به برخی از شهرهای مهم کردنشین غرب و ملاقات با رهبران برخی از گروههای مخالف و بازگشت به تهران، انتشار گفتوگوهای خبری هر دو گروه، صدور اطلاعیه و اعلام صرف آتشبس بروز یافت. مهمتر این که کیفیت روند این مذاکرات از مرحله اول تا سوم به واسطه بروز اختلافات بین دو طرف مذاکره و وجود عواملی تأثیر گذار بر محیط مذاکره، نهتنها چهره امیدوار کنندهتری به خود نگرفت بلکه پیچیدهتر هم شد.
روز پایانی این دوره در حالی به پایان میرسد که از یک سو در هیئت نمایندگی کردستان به عنوان طرف مورد مذاکره هیئت ویژه دولت به عنوان نماینده حکومت مرکزی دو کومهله و سازمان چریکهای فدایی خلق شاخه کردستان دو سازمان سیاسی – نظامی که مورد تأیید حکومت مرکزی نیستند عضویت دارند و رئیس و سخنگوی این هیئت بر حفظ این ترکیب پافشاری میکنند، خواستههای این جناح خودمختاری کردستان و گنجانده شدن آن در متن قانون اساسی نظام جدید پیش از همهپرسی آن و خروج پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی امنیتی- انتظامی از نواحی کردنشین است و در مقابل حکومت مرکزی با هر سه خواسته مخالف است.
2-2-1- تنش در صحنه سیاسی ایران
در این دوره دو تغییر مهم در طیف هیئت حاکمه ایران، استعفا و کنارهگیری دولت موقت و استعفای ابوالحسن بنیصدر از سمت سرپرستی وزارت امور خارجه است که اولی ناشی از اختلاف دولت موقت با جناح انقلابی در روش و منش و دومی نتیجه اختلاف سرپرست مذکور با هیئت حاکمه بر سر برخورد با بحران گروگانگیری است.
موضوع چالش برانگیز دیگر که در سطح دو جناح حکومتی و غیرحکومتی نمود یافت و موجی از اعلام موضع و اختلافنظر را در پی داشت قانون اساسی مصوب مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و همهپرسی این قانون بود. دولت عراق به این صحنه تنش، چنان چه در رسانههایش نیز منعکس میشد از دید پراکندگی و نبود همبستگی و بین هیئت حاکمه و نیروهای سیاسی و نبود عزم و اراده ملی برای پاسداشت از وطن نمود مییافت که به نوبه خود ترغیب کننده خوی تجاوزگرانه دولت عراق بود.
2. تنش در روابط ایران و عراق
در این دوره فضایی تنشآمیز در روابط ایران و عراق حکمفرما است. گویی دولت عراق تحمل همسایه را ندارد. این دولت نمیتواند کشوری تازه انقلاب کرده و دارای نظامی جدید و نوپا و با یک ایدئولوژی شیعی پویا را در کنار خود تاب آورد و درصدد ضربه به این نظام جدید است. عراق امکانات نرم افزاری و سخت افزاری خود را علیه نظام جدید ایران به کار گرفته است و از این اقدامات پیداست برنامهای برای آینده در سر میپروراند: برنامهای برای دفاع در برابر امواج خروشان انقلاب اسلامی علیه خود و یا بر عکس برنامهای تهاجمی تجاوزگرانهای به این نظام نوپا در آیندهای نزدیک.
رسانه یکی از عرصههای عمده ستیزهجویی عراق با ایران بود. تبلیغات رسانهای از روز دوم این دوره تا پایان با شدت ادامه یافت. در 16 روز از 28 روز یعنی در بیش از 57 درصد از روزهای این دوره رسانهها و روزنامههای دولتی این کشور بر کوس تبلیغات علیه ایران کوبیدند. نکته قابل ملاحظه اینجا است که به دنبال بیشتر شدن ستیز بین ایران و آمریکا این تبلیغات نیز بیشتر و جدیتر شد.
این تبلیغات، با ارایه تصویری نامساعد از اقتصاد و سیاست ایران از یک سو به دنبال دور ساختن مردم عراق از انقلاب اسلامی ایران به سبب هراس رژیم حاکم عراق از نفوذ این انقلاب در عراق است و از سوی دیگر با هدف شوراندن مردم ایران علیه حکومت مرکزی و شکننده کردن ثبات سیاسی ایران انجام میگرفت.
دولت عراق همزمان با تبلیغات رسانهای علیه ایران، عملیات نظامند خرابکارانهای را در استان خوزستان و برخی از مناطق کردنشین در چارچوب حمایت مالی و تسلیحاتی از افراد و گروهای معارض نظام جدید ایران در استان خوزستان و برخی از مناطق کردنشین ایران، آموزش نظامی چریکی و خرابکاری این گروهها و برخی از ایرانیان دارای شناسنامه ایرانی در پادگانهای نظامی خود و اعزام آنها به مناطق مذکور، ارسال نیرویهای نظامی به خاک ایران برای خرابکاری، ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی در مناطق کردنشین و با پذیرش نیروهای طرفدار رژیم سابق ایران در خاک خود و ایجاد تسهیلات برای بهرهگیری از خاک عراق برای طرح و اجرای عملیات نظامی علیه حکومت ایران برای آنها، بمبگذاری در جادههای مواصلاتی، بمبگذاری شهری، حمله به پادگانهای نظامی ارتش جمهوری اسلامی و پاسگاههای مرزی، انفجار در لولههای انتقالدهنده نفت در استان خوزستان و مینگذاری در جاده نظامی مرزی خوزستان پیاده کرد و یا در برنامه داشت.
این موارد در اغلب روزهای دوره مورد مطالعه کتاب حاضر به چشم میخورد. هدف دولت عراق از این عملیات در یک دید کلی ضعیف کردن بنیاد امنیتی نظام جدید در کرانه غربی و در دید جزئیتر برهم زدن فضای مذاکرات کردستان بود.
رژیم عراق در امتداد این عملیات خرابکارانه در ایران به تقویت تسلیحاتی و انسانی واحدهای ارتش خود در نوار مرزی با ایران دست زد و عملیات شناسایی از مرز آبی و مرز خشکی کرانه غربی ایران برای اهداف آینده خود را انجام داد و درصدد برآمد برای صادرات نفت ایران مشکل آفرین شود.
همچنین رژیم بعث عراق که از نفوذ انقلاب اسلامی ایران در بین سکنه شیعی خود در هراس است در تلاش برآمد علاوه بر مخدوش ساختن چهره جمهوری اسلامی در تبلیغات رسانهای خود، ضمن اخراج ایرانیان ساکن عراق، برای مهار شیعیان عراقی متأثر از انقلاب اسلامی در مراسم سوگواری محرم، انقلابی که قیام امام سوم شیعیان از مبانی ایدئولوژیک آن است، این انقلاب و نظام حاصل از آن را دور و منحرف از راه و روش امام حسین(ع) نشان دهد.
با این وجود در روز بیست و هفتم کتاب حاضر دولت عراق در مراسم سوگواری عاشورا در شهر کربلا با یک آشوب داخلی علیه خود تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران مواجه شد که برای مهار آن دست به اسلحه برد که به قتل و جراحت تعدادی از سکنه شیعی عراق انجامید.
دیگر اقدامات دولت عراق علیه ایران از جمله تعطیل کردن کنسولگری ایران در بصره، استفاده از مراکز دیپلماتیکش در غرب ایران برای ارتباطگیری و فعالسازی عناصر مزدور خود در ایران به منظور خرابکاری در خوزستان و مناطق کردنشین ایران، دخالت در بحران قومی غرب ایران و برنامه سیادت بر منطقه خلیج فارس با تقویت نیروی دریایی، موضعگیری ایران را به دنبال داشت.
دولت عراق به دنبال بهرهبرداری از بحرانهای قومی ایران در کرانه غربی برای ایجاد تشنج و ناآرامی در مناطق مرزی نیز هست. برخی از رسانههای دولتی این کشور خوزستان را عربستان نامیدند و برخی از مقامات این دولت در صحبتهای رسمی خود خواهان استقلال اقلیتهای قومی ایران هستند.
همچنین این دولت در راستای اهداف منطقهای خود در حال تقویت نیروی دریایی خود برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران در پهنه آبی خلیج فارس است. خبرگزاری رویتر به فعالیت دولت عراق برای تقویت موقعیت سیاسی و نظامی خود در منطقه خلیجفارس پرداخت و از تلاشهای گسترده این کشور برای تقویت نیروی دریاییاش پرده برداشت.
نظر شما