سید محمدجواد شرافت، شاعر آیینی کشورمان در قطعه شعری که به مناسبت وفات حضرت معصومه (س) در اختیار ایبنا قرار داده به عرض ارادت به ساحت آن بانوی شریف پرداخته است.
چه غمهای بزرگی دیدهای در عمر کوتاهت
جهان را شعلهور کردی به آه گاه و بیگاهت
غمت: دلواپسی، چشم انتظاری، بیقراری بود
که اشک از چشمهای مانده در راه تو جاری بود
پدر خورشید عالم بود و فی قعرالسجون پنهان
تنش زیر غل و زنجیر و خاک و زخم و خون پنهان
پدر رفت و دلت در خون نشست اما برادر بود
برادر بود و از عطرش جهان تو معطر بود
برادر هم، مسافر شد سفر بی بازگشت است آه
به دنبالش دلت آواره صحرا و دشت است آه
برادر جان تو بود و سفر جان تو را میبرد
سفر در شام ظلمت نور چشمان تو را میبرد
مدینه بی برادر مثل زندان پدر تاریک
تمام روزها دلگیر و شبها سربهسر تاریک
تو هم راهی شدی سوی برادر آمدی اما
به شوق دیدن روی برادر آمدی اما
برادر را ندیدی چشمهای خسته را بستی
فقط آهی کشیدی چشمهای خسته را بستی
تو غم های بزرگی دیدهای اما اسارت نه اسارت نه،
میان کوچههای غم جسارت نه
تمام راه حرمت داشتی آری تمام راه
دلت را روضهها خون کرد و گفتی آه زینب آه
نظر شما