عبدالله كوثري در نشست «آسیبشناسی داستانهای ایرانی» که در دومین روز از «جشنواره داستانهای ایرانی»، امروز در مشهد برگزار شد، گفت: ما بايد به استفاده از عناصر داستاني و نحوه ارتباط آنها با اعتقادات و باورهايمان نگاهی ديگرگونه داشته باشيم._
به گفته وی، عبدالله كوثري در نشست «آسيبشناسي داستانهاي ايراني» كه ظهر امروز با حضور اعضاي هيات داوران اين جشنواره برگزار شد، گفت: رگههايي از رئاليزم جادويي در داستانهاي شركتكننده در جشنواره ميبينيم. ما بايد با توجه به اين مساله به فرم و نحوه استفاده از عناصر و اعتقادات و باورهايمان نگاهي ديگرگونه داشته باشيم.
داور اين جشنواره در ادامه توضيح داد: در آمريكاي لاتين چيزي به نام رئاليزم جادويي به سبك مشخصي تبديل شده كه دستمايههاي آن باورهاي قومي، قصهها و افسانههاي عاميانه و اتفاقاتي است كه در جامعه رخ میدهد.
وي كه به وجود دستمايههای بومي و ملي زيادي برای استفاده در ادبیات كشور اشاره داشت، خاطرنشان كرد: با وجود دستمايههاي فراواني كه در كشور داريم، نيازي نيست كه رئاليزم جادويي آمريكاي لاتين را تكرار كنيم.
مترجم «آئورا» تاكيد كرد: اگر آمريكاي لاتين توانست موفق شود، به این دلیل بود که نويسندگان آنجا نگاه تازهاي به دستمایههای قومی داشتند.
«حسين آتشپرور» نيز در ادامه به تكنيك و محتواي داستانهاي شركتكننده در جشنواره اشاره كرد و گفت: در داستانهاي رسيده به جشنواره، بحث تكنيكي پر رنگ است و در غالب آنها تكنيك و محتوا قوي است و تعداد داستانهاي خوب واقعا قابل توجه است.
«حسين سناپور» نيز در ادامه اين بحث، به يكي از امتیازهای مهم این جشنواره اشاره كرد و گفت: ما همه داستانهاي ايراني مينويسيم؛ ولي وقتي وارد گود میشويم، خيلي از نكات را نميدانيم. يك حسن جشنواره اين است كه بحثي را به نام ايراني بودن مطرح ميكند.
سوال ديگري كه در اين جلسه در ارتباط با موضوع داستانهاي ايراني مطرح شد، اين بود كه آيا ميتوانيم به چيزي به نام تكنيك ايراني در داستاننويسي دست يابيم؟
سناپور در پاسخ به اين سوال اين گونه توضيح داد: البته ميتوانيم. ولي هنوز اين اتفاق نيفتاده. ما ميتوانيم دريچهاي را براي آن باز كنيم.
سپس قيصري با بيان اينكه موضوع هويت و اخلاق هميشه در داستاننويسي مطرح بوده است، گفت: كسي كه داستان مينويسد، همواره يك چيزي درباره اخلاق يا هويت را مد نظر دارد.
خالق «گوساله سرگردان» افزود: ما با يك سري هنجارها در زندگي روبرو هستيم كه خاص جامعه ايراني نيست. تعريف هويت و اخلاق و برخي نمادهاي ما طور ديگري شده و نويسنده ما بايد بداند كه چگونه بايد با اين تعاريف روبرو شود.
وي اضافه كرد: در برخي داستانها ما نميفهميم كه اين داستان يك ترجمه است يا يك داستان ايراني.
كوثري، داور ديگر جشنواره كه زبان داستاننويسي داستاننويسان جوان شركتكننده در جشنواره را به طور نسبي پخته و داستاني دانست، تصريح كرد: قبل از داوري اين داستانها فكر میكردم با داستاننويسان جواني مواجهم كه قلمشان ژورناليستي است؛ ولي برايم جالب بود كه زبان بيشتر كارها پخته و قابل ارايه است و بسياري از داستانها زبان خود را پيدا كرده بودند.
كوثري توضيح داد: زبان وسيله نيست؛ بلكه به رساندن مقصود نويسنده كمك ميكند. توجه به زبان از اين نظر كه تكليف ادبيات را روشن ميكند، بسيار مهم است.
اين مترجم كه از اتفاق نظر همه داوران در ارزيابي داستانها سخن گفت، تاكيد كرد: چيزي كه همه داورها برآن اتفاق نظر داشتند، اين بود كه داستانها همگي مستقل بودند و متوجه شديم كه در هيچ كدام از اين نويسندگان متاثر از نويسندگان حرفهاي نيستند.
وی شركت نويسندگان حرفهاي را در جشنوارههاي متعدد، امري غير ضروري دانست و تاكيد كرد: بهتر است كه ميدان براي جوانترها باز شود. واقعا دليلي ندارد كه يك نويسنده شناختهشده با يك داستان در چند جشنواره شركت كند.
سناپور نيز در ادامه به وجوه ديگر داستانهاي داوري شده اين جشنواره اشاره كرد و گفت: دربرخي داستانها شاهديم كه نويسندگان از اندازه داستان كوتاه خارج میشوند و در آثار آنان با تعدد شخصيت و حادثه مواجه ميشويم.
سناپور به اين داستاننويسان اين گونه توصيه كرد: برخي داستانهای کوتاه ارایه شده در این جشنواره قابليت تبديل به داستان بلند را داشت. نويسندگان آنها نبايد از رماننويسي واهمه اي داشته باشند؛ بهتر است آن را تجربه كنند.
نظر شما