یاسر قزوینی در بررسی و نقد کتاب «زمامداری توحش» بیان کرد
مؤلف اتفاقات شرق را ذیل شرقشناسی وارونه میبیند/ تسلط پژوهشگران اهل سنت به مساله داعش
یاسر قزوینی با اشاره به کتاب «زمامداری توحش» گفت: به نظرم مولف کتاب خیلی با این مفاهیم آشنا نیست و هر آنچه در شرق اتفاق میافتد کاملا ذیل تاریخ غرب میبیند. چون وقتی وارد بحثهای مربوط به آمریکا میشود خیلی جزئی همه نکات را رصد میکند و حتی لحنها را خیلی قشنگ درمیآورد اما وقتی به سوریه میرسد، هیچ تفکیکی را در موضوعات رعایت نمیکند.
یاسر قزوینی گفت: خوب بود در کتاب اشارهای به شخصیت ابوبکر ناجی میشد؛ این شخصی است که کتابی درباره داعش نوشته و به نگاه بسیاری از پژوهشگران کتابش قابل بحث است، هر چند نام ابوبکر ناجی، اسم مستعار است و چنین شخصی وجود خارجی ندارد و افراد زیادی را مصداق ابوبکر ناجی میدانند.
او افزود: اما درباره کتاب «عدالت و التوحش» یک اشتباه شایع است که برخی فکر میکنند این کتاب مانیفست داعش است اما در مجله (دابق) از زبان ابومصعب زرقاوی کتاب نقد شده است. هر چند «عدالت و التوحش» معلول داعش است نه علت آن. دولت اسلامی عراق که سال 2006 شکل گرفت یکسری فعالیتهایی دارد که ابوبکر ناجی این فعالیتها را مستند و تئوریزه کرده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: پس از اینکه ابوبکر ناجی چنین کتابی نوشت، ابومصعب زرقاوی از او تمجید میکند که خوب توانسته بگوید که ما چه کار میکنیم، اما کتاب اشتباهاتی هم دارد.
یاسر قزوینی گفت: بنابراین خوب بود که به این نکته اشاره کنم که برخی که کتاب «عدالت و التوحش» را به عنوان مانیفست داعش معرفی میکنند از منظر عملی درست است اما به لحاظ اسمی درست نیست، چون خود داعشیها منتقد شخص ابوبکر ناجی هستند و به بخشهایی از کتاب نقد دارند، یعنی به این شکل نیست که به کتاب ارجاع بدهند و آن را کتاب مقدس خودشان نمیدانند.
او ادامه داد: درباره ترجمه کتاب یک نکته که بسیار شایع است هم باید اضافه کنم، معمولا کتابهایی که از زبان انگلیسی یا غیر عربی درباره جهان عرب یا جهان اسلام نوشته شده است بعد به فارسی ترجمه میشود معمولا پر از اشتباه است. خیلی استثناء است که اشتباه نداشته باشد. معمولا اشتباهها هم بیشتر در ترجمه اعلام(اسامی) است و این کتاب هم از این امر مستثنی نیست.
این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: مولف در جمله آخر مقدمه به شکلی خواسته است که نگاه خودش را به اثبات برساند، یعنی توحشانه بازگشت، ترامپ، القاعده و داعش را یک کاسه کند و یک سایه یا لولو هم درست کند؛ شبه دولت یا هرچه که در پس تمام ماجراهاست و در نهایت ماجرا به خود آمریکا بازگشته است. برای باز کردن نگاه مولف باید بگویم وقتی من کتاب را میخوانم یاد این نکته میافتم که به آن شرقشناسی وارونه میگویند یا دیدن تاریخ شرق ذیل تاریخ غرب.
یاسر قزوینی گفت: به عبارتی پدیدههایی که ریشه آنها در شرق است مثل داعش، القلاعده و ... که به نظر من عمده ریشه این گروهها در جهان اسلام است نشأت گرفته از گروهی مثل خوارج در صدر اسلام. در واقع یک ظرفیت منفی در جهان اسلام وجود دارد مثل نفاق، بنابراین یک ویژگی در تاریخ اسلام هست که ظرفیتی ایجاد میکند که گروههایی نزدیک به خوارج یا عقاید نزدیک به آن از دل سنتهای اسلامی بیرون بیاید. لذا به نظر میرسد که داعش و القاعده هم از این امر مستثنی نیستند و پژوهشگران اهل سنت خیلی بهتر و بیشتر به این مسئله پرداختند و مفهوم خوارج را شرح دادند که در هر عصری خوارجی دارد که خوارج عصر ما را القاعده و داعش تلقی میکنند.
او افزود: به نظرم مؤلف کتاب خیلی با این مفاهیم آشنا نیست و هر آنچه در شرق اتفاق میافتد کاملا ذیل تاریخ غرب میبیند. چون وقتی وارد بحثهای مربوط به آمریکا میشود خیلی جزئی همه نکات را رصد میکند و حتی لحنها را خیلی قشنگ درمیآورد اما وقتی به سوریه میرسد، هیچ تفکیکی را در موضوعات رعایت نمیکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه عنوان کرد: زمانی شرقشناسان همه اتفاقات شرق را ذیل محور غرب تفسیر میکنند. حال شرقشناسی وارونه چگونه است؟ به این صورت است که شما همان محورها را قبول میکنید اما به صورت منفی؛ یعنی باز هم لولوی به اسم غرب را علم میکنید که همه امور به دست غرب است، انگار که خالق و فعال مایشاء غرب و آمریکاست و آن را میپذیرید اما به صورت منفی!
یاسر قزوینی گفت: نمیتوانم بگویم که مؤلف چهقدر خودآگاهانه این نگاه را دارد، من احساس میکنم این نگاه در کتاب وجود دارد و نخست برای اثبات فرضیه خودش و دیگری شرقشناسی وارونه (به نگاه من) که باعث شده هر آنچه در شرق اتفاق میافتد ذیل غرب میبیند که البته در کشور ما هم این نگاه محبوب است؛ جایی که توحش را در برابر تمدن قرار میدهد و در اینجا میتوان گفت این نگاه به صورت خودآگاه شکل میگیرد.
نظر شما