نمایشنامه نوجوان در فرم و محتوا چه تفاوتی با نمایشنامه بزرگسال دارد؟ نویسنده برای نگارش نمایشنامه ویژه نوجوانان چه اصولی را باید رعایت کند؟
نمایشنامه برای کودکان و نوجوانان در مقایسه با آثاری که برای بزرگسالان تولید میشود یک تفاوت اساسی دارد؛ اینکه وقتی برای بزرگسالان مینویسیم دقیقا مشخص نمیکنیم که چه قشری از جامعه، جامعه هدف ماست. متن به صورت عمومی خوانده یا روی صحنه اجرا میشود و مخاطب خود را مییابد؛ اما در زمان نوشتن برای مخاطب کودک یا خردسال نویسنده از آغاز دقیقا باید مشخص کند که برای کدام گروه سنی مینویسد؛ چراکه مضامین موردنیاز، دایره واژگان ملموس و نیازهای هر کدام از گروههای سنی با یکدیگر تفاوت دارد. نمیشود متنی نوشت و بعد منتظر ماند تا مثلا خردسالان یا کودکان از آن استفاده کنند.
در ایران ناشر تخصصی نمایشنامه بزرگسال وجود دارد؛ اما آیا نمایشنامه کودک و نوجوان هم به حدی منتشر میشود که ناشری به طور ویژه بر آن سرمایهگذاری کند؟
ناشرانی هستند که به صورت تخصصی فقط برای مخاطب کودک و نوجوان کتاب تولید میکنند. طبیعی است که بخشی از این تولیدات، نمایشنامه هستند؛ اما اینکه فقط نمایشنامه تولید کنند، نداریم. همانطوری که برای هیچ قالب ادبی دیگری مانند شعر یا داستان نداریم.
آیا کتاب نمایشنامه کودک و نوجوان مخاطب خودش را در جامعه پیدا کرده است؟
جامعه موردنظر کتاب نمایشنامه برای کودکان چند دسته هستند؛ اول خودِ کودکاناند که مانند هر کتاب دیگری مثل شعر یا تاریخ میتوانند از آن استفاده کنند؛ اما نمایشنامه مخاطب بزرگسالی هم دارد که با کودکان سروکار دارند از جمله؛ اولیای بچهها، مربیان و معلمانی که کار هنری یا تئاتر انجام میدهند و حتی روانشناسان کودک هم میتوانند از متون نمایشی در تئاتردرمانی استفاده کنند. این دوگانهبودن مخاطب نمایشنامه باعث شده است بسیاری از ناشران تکلیفشان با انتشار نمایشنامه مشخص نباشد. بسیاری از آنها معتقدند نمایشنامه مانند شعر و داستان بازار ندارد؛ چراکه متن نمایشنامه را به عنوان یک اثر ادبی مستقل در نظر نمیگیرند، بلکه آن را مقدمهای بر تولید آن و اجرا روی صحنه فرض میکنند. بنابراین فکر میکنند که یک نمایشنامه هر چقدر هم خوب باشد در زمان اجرا از آن استقبال خواهد شد، نه به عنوان صرفا یک متن خواندنی. از آنجایی که گفتیم بازار کتاب نمایشنامه، معلمان و مربیان را هم در بر میگیرد، این نظر که متاسفانه خیلی هم رایج است منتفی میشود؛ یعنی خریدار بسیاری از کتابهای نمایشنامههای ما نه کودکان یا نوجوانان بلکه کسانیاند که میخواهند این متون را برای بچهها مانند قصه بخوانند یا آن را به نمایش تبدیل کنند.
نکته دیگر این است که خواندن نمایشنامه با خواندن قصه کمی تفاوت دارد. درواقع به مهارت نیاز دارد. از آنجایی که به شکل طبیعی اولیا یا بسیاری از مربیان این مهارت را ندارند، خواندن نمایشنامه برای بچهها توسط آنها سختتر به نظر میرسد. طبیعی است که ترجیح میدهند قصه بخوانند تا نمایشنامه. برای حل این مشکل من و چند نمایشنامهنویس دیگر مثل آقای سیدحسین فداییحسین تصمیم گرفتهایم بخشی از نمایشنامههایمان را که مخصوصا در مجلات کودک و نوجوان منتشر میشوند به صورت «قصهنمایش» بنویسیم. «قصهنمایش» به این صورت است که هم میشود آن را مانند قصه برای بچهها قصهگویی کرد و هم بهعنوان نمایشنامه آن را با بچهها یا توسط بزرگترها برای بچهها به نمایش و اجرا تبدیل کرد.
یکی از تکنیکهای تئائر بزرگسال استفاده از مونولوگ یا تکگویی است که بار احساسی و تأملبرانگیزیِ نمایش را بیشتر میکند. در تئاتر نوجوان چقدر میتوانیم از این تکنیک استفاده کنیم؟
این یک تکنیک است که مانند هر تکنیک یا شگرد دیگری بنا به تشخیص نمایشنامهنویس میشود از آن بهره برد یا آن را کنار گذاشت. خودِ من چند مونولوگ کودک دارم. معمولا ترجیح داده میشود که از این شگرد استفاده نشود؛ چراکه معمولا توقع میرود نمایش کودک از همهنظر متنوع باشد. یکی از آنها همین تنوع شخصیت و رفتوآمد روی صحنه است. طبیعی است که در مونولوگ فقط یک شخص وجود دارد یا شخصیتهای دیگر به صورت بازی در بازی یا روایت در روایت مطرح میشوند که درنتیجه اجرا از تنوع محروم خواهد شد؛ بنابراین ترجیح میدهند از آن استفاده نکنند.
از چه ابزاری در تئاتر کودک و نوجوان باید بیشتر استفاده کرد؟ طراحی صحنه، موسیقی، تعداد بازیگر بیشتر و غیره.
پاسخ این سوال از حوزه نمایشنامه خارج است؛ یعنی نمایشنامهنویس موظف است شخصیت، رویداد و مضمون تولید کند. اینکه این شخصیت و ماجراهایش در چه صحنهای، با چه ترکیبی و با استفاده از چه نور یا موسیقی به اجرا دربیاید به کارگردان محول میشود. بنابراین ما اجرای خوبی داریم که از دکور یا موسیقی کمتری استفاده کرده است و برعکس، آثاری داریم که در آنها به شکل حجیمی از دکور یا انواع موسیقی استفاده شده است. توصیه میشود نمایشنامهنویس به اینگونه چیزها فکر نکند و این موارد را برعهده کارگردان و همکارانش در موقع اجرا بگذارد.
خانوادهها و کودکان و نوجوانان بین ژانرها از کدام نمایشنامهها بیشتر استقبال کردهاند؟
این قاعده ثابتی ندارد. اگر داشت به نوعی جزو فرمول موفقیت نمایشنامه محسوب میشد و درنتیجه همه به آن سو گرایش پیدا میکردند. بدیهی است که فرمول موفقیت کاملی در هنر و ادبیات ،از جمله در تئاتر و نمایشنامه وجود ندارد؛ اما اولویتها و اصولی وجود دارد که به نویسنده و بعد به کارگردان کمک میکند که متن یا اجرایش به موفقیت نزدیکتر باشد. مانند اینکه نمایش کودک چه در متن و چه اجرا باید حتما مفرح و تا حد امکان شاد باشد؛ این شادی میتواند ایجاد خنده در تمام طول داستان آن متن یا نمایش باشد یا فقط شوروشعف و هیجان ایجاد کند. البته در مجموع باید گفت که حرف اصلی را در موفقیت، متنی میزند که مضمونش جزو دغدغههای گروه سنی هدف باشد؛ یعنی برای خردسالان، کودکان یا نوجوانان در مقطع زمانی کنونی چه مسائلی مطرح است و نویسنده ترجیحا باید به آنها بپردازد. اگر در یک جامعه یا منطقه جغرافیایی حضور مهاجران زیاد است و بچهها در خانه، مدرسه و محیط زندگی دائما در مواجهه با مهاجران با تنش روبهرو هستند، قطعا به متن و اجرایی که به این مسئله بپردازد به صورت نسبی بیشتر توجه خواهد شد. اما اگر در بخشی از جامعه یا یک شهر این مسئله رایج نباشد طبیعتا مخاطب آن را پیگیری نخواهد کرد؛ چراکه اساسا در زندگی بیرونی مسئله او نیست و با آن سروکار ندارد. این موضوع مخصوصا موقع اقتباس از افسانههای قدیمی و فرهنگ عامه بسیار مهم میشود که نویسنده باید از خود سوال کند: «آیا این مضمون مناسب کودکان امروز است یا خیر؟ و اگر نه چه تغییری باید داده شود تا متناسب با زمانه خود شود؟».
در هر حوزهای وقتی کسی که بیشتر کار بزرگسال انجام داده است به سراغ حیطه کودک و نوجوان میآید نقد میشود؛ چون دنیای کودکان و نوجوانان حساس و پیچیده است و باید تخصصی در آن داشت. آیا در حوزه نمایشنامه و تئاتر کودک و نوجوان هم این حساسیتها وجود دارد؟
قطعا این قضیه وجود دارد. انجام هر کاری از مصاحبهای که شما دارید انجام میدهید تا نوشتن نمایشنامه به مهارت نیاز دارد. این مهارت با استمرار و تجربهاندوزی، مطالعه کتاب آموزشی و گذراندن دورههای آزاد یا دانشگاهی ایجاد میشود؛ بنابراین نمایشنامهنویسی کودک هم استثنا نیست و باید با تجربهاندوزی، شرکت در دوره آموزشی و استفاده از تجربههای دیگران و خواندن کتابهای مربوطه و البته همزمان با تجربه عملی به صورت نسبی به مهارت لازمش رسید. این مهارت به این دلیل به وجود میآید که گفتیم نوشتن برای کودکان تفاوتهایی با نوشتن برای بزرگسالان دارد. شناخت این تفاوت، درواقع کسب مهارت آن است؛ یعنی رسیدن به این توانایی که من تشخیص بدهم خردسال یا نوجوان چه نیازهایی دارند، به چه چیزهایی میاندیشند، به چه چیزهایی علاقه دارند، به چه چیزهایی نیاز دارند و چگونه میتوان آنها را سرگرم کرد.
در ایران، نهاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داریم که از طریق آن، از کودکی میشود با مقوله نمایش و تئاتر آشنا شد. شما فعالیت سالهای اخیر کانون در تولید نمایشنامه، تربیت بازیگران و برگزاری نمایش و تئاتر کودکان و نوجوانان را چطور ارزیابی میکنید؟
تا پیش از انقلاب، تنها جای جدی تولید و آموزش تئاتر کودک بدون شک کانون پرورش فکری بود؛ اما پس از انقلاب و بویژه در چند دهه اخیر این جایگاه را از دست داده است و مراکز آموزشی و نهادهای دیگر مانند فرهنگسراها، کانون صنفی تئاتر کودک خانه تئاتر، بنیاد نمایش کودک و غیره، جایگزین جایگاه کانون شدهاند. البته در دورههایی در امر آموزش به مربیان کتابخانههای کانون بسیار گسترده و حرفهای عمل شده است. همچنین در دورههایی تعدادی نمایشنامه کودک از سوی کانون منتشر شده است؛ اما در مقطع کنونی و سالهای اخیر، تئاتر در کانون منحصر شده است به تولید تئاتر در دو سالن پارک لاله. مانند هر سالن دیگری مثل تالار هنر که وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد است. به عبارت دیگر کانون فعالیت پررنگی در زمینه آموزش و همچنین انتشار مستمر نمایشنامه ندارد. یک وظیفه مهمی بر دوش کانون بوده است که متاسفانه در یکیدو دهه اخیر فراموش شده است و آن، تولید آثار الگوست و پیشنهادهای جدید در زمینه متن و اجرا به نمایشگران حرفهای تئاتر کودک. به عنوان مثال، در دورههایی که مدیریت مرکز تئاتر با بهروز غریبپور یا داوود کیانیان یا حسن دادشکر بود، توسط خودِ این افراد و همکارانشان آثاری تولید شده است که حتی پس از گذشت چنددهه شاخص هستند و بهعنوان نمونههای بسیار خوب تئاتر کودک از آنها یاد میشود. یکی از تأثیرات اینگونه آثار این بوده است که چون همراه با آموزش بودهاند هنرمندان جدیدی به عرصه تئاتر کودک معرفی کردهاند؛ مانند نمایش «خروسک پریشان» اثر داوود کیانیان. این نقش الگوسازی و تولید الگو متاسفانه بخش مهم و فراموششدهی کانون در زمینه تئاتر است.
لطفا برای مطالعه در تعطیلات عید، کتاب نمایشنامه کودک و نوجوان هم به مخاطبان علاقهمند نمایش و تئاتر معرفی کنید.
دو مجموعه نمایشنامه به قلم خودم را معرفی میکنم؛ یکی هفتجلدی است و دیگری پنججلدی. مجموعه هفتجلدی سال گذشته از سوی انتشارات آماره منتشر شد و شامل نمایشنامههای مختلف برای گروههای سنی مختلف (کودک، نوجوان و جوان) است. چند عنوان از این مجموعه عبارتاند از: «ماجرای دختری که شاید شاهزادهخانم بود»، «بچههای دریا»، «استخوان ماهی جادویی» و «راز پروانهها».
مجموعه پنججلدی «بچهها بیایید نمایش» هم، برای خردسالان و کودکان است که معمولا در مراکز پیشدبستانی از آن استقبال میشود. در هر جلد این مجموعه، حدود 10 نمایشنامه کوتاه ارائه شده است که در مجموع مخاطب 50 نمایشنامه در اختیار دارد. تمام نمایشنامهها تصویرگری شده است و هر متن، یک تصویرگر جدا و کتاب تصاویر متنوعی دارد. این اثر را انتشارات سروش منتشر کرده است.
نظر شما