در مراسم رونمایی از مجموعه پنججلدی «گزیده ادبیات مقاومت علمای شیعه در پنج قرن» مطرح شد:
پژوهش رجبی کلید شکستن نگاه غربگرا به علمای شیعه است/ نگارش نخستین قانون اساسی اسلامی در دوره ناصرالدینشاه
حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی گفت: کتاب «گزیده ادبیات مقاومت علمای شیعه در پنج قرن» میتواند طلسم نگاه غربگرا و گسسته از هویت ملی و ایرانی طبق این تحلیل تاریخی و حرکت علما را در چند زمینه بشکند و از چند نگاه نجات دهد.
محمدصادق ابوالحسنی گفت: نقطه عزیمت تحقیقات محمدحسن رجبی در تاریخ اسلام بینش و کُنش علمای شیعه است؛ یعنی تاریخنگاری او تکیه بر تحقیق و پژوهش درباره علما دارد. این موضوع نکته بارزی در کارنامه استاد است.
او افزود: ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور ویژه هر چند رگههایش از قبل بود اما نقش امام خمینی(ره) ویژه بود و همت تاریخنگاران مستقل (نه وابسته به غرب نه شرق) باعث تدوین مکتب تاریخنگاری انقلاب اسلامی شد که در این زمینه پژوهشکده تاریخ معاصر ایران و موسی حقانی چهره بارز آن است که با پژوهشها و تحقیقات سیدمصطفی تقویمقدم، قاسم تبریزی، محمدحسن رجبیدوانی، علی ابوالحسنی (منذر) و چهرههای دیگر سبک خاصی به طور مستقل و علمی پیاده کردند که در واقع با این رویکرد خواستند به برداشتهای تاریخی برگردانند. زیرا دین و روحانیت و علما در مکتب تاریخنگاری مشروطه به حاشیه رانده و به نوعی تحریف و حذف شده بود.
این پژوهشگر عنوان کرد: متأسفانه رهیافتها و رویکردها به تاریخ معاصر ایران پیش از دهههای اخیر عمدتا با جریانهای سکولار و بعضا دینستیز بوده و گاهی در این قالب سیاسی و ایدئولوژیکی معرفی علما و مذهب شیعه صورت گرفته است و برخی کاملا با تکیه بر مبانی برونمرزی و در حال گسستگی از فرهنگ شیعه و هویت ایرانی با مذهب شیعه به محوریت علما به ستیز افتادند.
محمدصادق ابوالحسنی گفت: این ایدئولوژیزدگی ما را از فرهنگ شیعی دور کرده است که من به چند جریان اشاره میکنم. هر چند کتاب حاضر میتواند طلسم این نگاه غربگرا و گسسته از هویت ملی و ایرانی طبق این تحلیل تاریخی و حرکت علما را در چند زمینه بشکند و از چند نگاه نجات دهد؛ نخست، تاریخنگاری لیبرالیستی غربگرا، دوم، تاریخنگاری کمونیستی و مارکسیستی، سوم تاریخنگاری ناسیونالیستی، چهار نگرش ایرانشهری (موسوم به ایرانشهری) و پنجم، سکولاریزم درون حوزوی و روحانینمایان سکولاریستی که دغدغهشان جدایی حوزه از سیاست است.
او ادامه داد: در نگاه نخست لیبرالها و روشنفکرنماهای ایران هستند که معتقدند ایران ذیل تاریخ غرب با محوریت تجدد دیده میشود و بزرگترین مانع غربیسازی و مدرنیزاسیون، علما به شمار میآیند. در واقع این نگاه در تاریخنگاری لیبرال هر چند که تصریح نمیکند؛ اما بیشتر ایران را برای غرب میخواهد تا غرب را برای ایران. از طرف دیگر روحیه استبدادستیزی را در علما انکار میکند و اگر احیانا میپذیرد فلان عالم یا روحانی استبدادستیز بوده است تحت تأثیر غرب بوده که از خارج وارد شده و بزرگانی مانند آخوند خراسانی و میرزای نائینی به ادعای غربیها اگر به دنبال پیشرفت و ترقی بودند علت آن را در متن هویت شیعه و هویت ملی ایران جستوجو نمیکنند بلکه تحت تأثیر غرب بودند کانه آنها در فضای غرب نفس میکشیدند. لذا مشاهده میکنید که هویت مستقلی برای استبدادستیزی و ترقیخواهی علمای شیعه قائل نیستند.
این پژوهشگر تاریخ اندیشه علمای شیعه عنوان کرد: خلاصه اینکه منکر یک هویت مستقل برای علمای شیعه در مواجه با استبداد و دنبال کردن قانونخواهی و زمینهسازی برای طرحها، نهادها و ابزارهای جدید هستند و ثانیا روحیه استبدادستیزی و ضداستمعاری را مورخان معاصر این جریان حاصل تندروی و توهم توطئه و مارکسیستیزدگی تحلیل میکنند.
محمدصادق ابوالحسنی گفت: یکی از کارهایی که رجبیدوانی در این رابطه انجام میدهد مواضع فقها و علمای شیعه در حمایت از پیشرفت کشور و به روزآمد کردن امکانات و طرحریزی، فنون و بومی، ایرانیزه و اسلامی کردن دانشهای سودمند و نوپدید در علما را برای رفع وابستگی به بیگانگان به ما ارائه میکند. در این موضوع میتوان به نمونههایی استناد کرد از جمله فتاوای علما در رسائل جهادی و موضوع دیگر که یک دغدغه جدی در جنگهای ایران و روس برای علما بوده که در بعضی از نگارهها به آن اشاره شده است.
حذف فتاوای علما از تاریخ ایران!
محمدحسن رجبی گفت: علاقه به بررسی و پژوهش در تاریخ علمای شیعه را مرهون پدر بزرگوارم میدانم که عشق به مکتب تشیع و علما را در ما (فرزندان) نهادینه کرد. وقتی جوان بودم درباره داستان جدا شدن ایران از افغانستان مطالعه و بررسی داشتم اما مطلبی نیافتم تا دریابم واکنش علما به این مساله چه بود؟! سالهای بعد که روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر شد در جمادی الثانی 1322 ه.ق در شمارههای مخصوصی متن فتاوای علمای تبریز و کرمان نیز منتشر شد.
او افزود: همچنین فتاوای علمای شهرهایی علیه انگلیسیها که به بوشهر حمله کردند؛ تقریبا تمام شهرهای بزرگ و کوچک ایران، علمای مجتهد فتوا دادند که به دو نمونه اشاره کرده و متذکر شده که به دلیل کثرت فتاوا به همین دو نمونه بسنده شده است، اما در هیچ سندی ندیدم که به متن این فتاوا اشاره شده باشد. همچنین این اسناد در هیچ کتابخانهای نبود و در هیچ فهرستی هم ذکری از آنها نبود!
این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: اگرچه متن فتاوای علما درباره جنگ نخست ایران و روس در کتابخانه ملک و کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است اما در این زمان که چاپ سنگی رونق داشت متن فتاوای علمای شیعه درباره نکوهش و هشدار به انگلیس در حمله به بوشهر به چاپ نرسیده بود. من هر چه جستوجو کردم به این متون دست پیدا نکردم. به نظرم این موضوع امری تصادفی نیست و این متون آن موقع چاپ سنگی شده به دربار برده شده است.
محمدحسن رجبی دوانی گفت: در دهه نود در رزوهای آخر حیات دوست پژوهشگر و تاریخدانم حجتالاسلام علی ابوالحسنی(منذر) به دیدارش رفتم. او اشاره کرد به قانون اساسی که 24 سال قبل از قانون اساسی مشروطه نوشته شده بود و به اجمال اشاره کرد که ما قانون اساسی داشتیم. این قانون که به دستور ناصرالدینشاه نوشته شد و نامش قانون مقدس اسلامی بود که توسط علمای اسلامی نوشته شد. بعدها که شروع به تحقیق و جستوجو کردم تنها توانستم به بخشی از مقدمه این قانون که از سوی مرحوم استرآبادی نوشته شده بود، دست پیدا کنم. او متذکر شده که از این قانون سه ویرایش صورت گرفته بود، اما هیچ اثری از این قانون اساسی نیست!
نظر شما