«قصههایی از ادبیات شفاهی ایران» عنوان مجموعهای است که از سوی انتشارات طوطی (کتاب کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) روانه بازار نشر شده است. این مجموعه بازنویسی مشهورترین افسانههای کهن ایرانی است.
هر یک از این کتابها، خود روایتگر چند داستان تاریخی و کهن کشور است. یکی از نکات قابل توجه این مجموعه تصویرسازی آن است؛ تصویرها نیز در این مجموعه بر همراهی و تکمیل قصهها تاکید دارند و تصویرگران مختلف با سبکها و تکنیکهای گوناگون برای غنا بخشیدن به متن تلاش کردهاند.
ادبیات شفاهی، بهویژه افسانههای جن و پری، از جنبههای مختلفی مورد توجه قرار میگیرد؛ مانند مردمشناسی، زبانشناسی و به طور کلی در حوزه قصهپژوهی؛ اما پدر و مادرها، مربیان و مروجان کتابخوانی بیشتر به تاثیر این افسانهها و قصهها بر کودکان علاقهمندند.
در میان تأثیرات گوناگون قصهها میتوان به نقش آنها در انتقال میراث فرهنگی ادبی اشاره کرد که به تكوين و رشد هویت ملی و قومی یاری میرساند. از طرفی کودکان امروز در عصر دیجیتال زندگی میکنند، عصری که هر انسانی خواه ناخواه شهروندی جهانی است و در چنین وضعی بحث و اهمیت هویت ملی و قومی هم بیشتر میشود؛ نکتهای که هدف این مجموعه است.
مهدی آذریزدی، نویسنده بزرگ کودکان و نوجوانان، در حوزه بازنویسی متون کهن در مقدمه کتاب قصههای تازه از کتابهای کهن مینویسد: «… اما پیدایش وسایل ارتباط، دنیا را کوچک و به هم نزدیک ساخته و همه مردم ناگزیر باید با اندیشههای گوناگون بشری آشنا باشند، اما یکی از کارهای واجب ماند همیشه این است که هر ملتی و هر قومی از مردم دنیا پیش از همه چیز خودشان را بشناسند و بیش از همه چیز قدر آنچه را خودشان دارند بدانند تا در میان فخرآوریها و خودخواهیها و برتری طلبیهای دیگران گم نشوند و ما ایرانیان که در این دنیای بزرگ تا دنیا به یاد دارد با فرهنگ و تمدن گرانمایه و ریشهدار خود سرافراز بودهایم، همچنان باید از آنچه داشتهایم و داریم با خبر باشیم.»
همچنین برونو بتلهایم از روانشناسان و روانکاوان بهنام جهان در مورد رشد روانی و هویت فردی کودکان معتقد است که هیچ چیز مهمتر از نفوذ پدر و مادر و مربیان و سپس میراث فرهنگی نیست.
لازم به ذکر است که منبع پنج عنوان از کتابهای این مجموعه، کتاب قصههای صبحی است که مشهورترین افسانههای ملی ایران را در خود دارد؛ در نتیجه اگر این مجموعه به زبانهای دیگری ترجمه شود، مخاطب غیرایرانی با افسانههای ملی ایران آشنا خواهد شد. پنج عنوان دیگر هم متعلقند به آذربایجان (از گردآوریهای صمد بهرنگی و بهروز دهقانی)، خراسان (از گردآوریهای ابراهیم شکورزاده بلوری)، کهگیلویه و بویراحمد از گردآوریهای منوچهر لمعه) و جنوب (از گردآوریهای منیرو روانی پور)، به این ترتیب مخاطب کودک از روایات نقاط مختلف ایران بهره میبرد.
عمو نوروز و پیرزن
عمو نوروز همیشه روز اول بهار شال و کلاه میکند و با ظاهری آراسته و تمیز بهسمت دروازه شهر میآید. با او هوای مطبوع بهاری در شهر میپیچد و مردم به تکاپو میافتند. هیچکس نمیداند عمو نوروز کجا زندگی میکند! مردم با ذوق و شوق در و پنجره خانههایشان را باز میکنند یا به باغ و صحرا میروند تا آمدنش را تماشا کنند. همهجا رنگی میشود و همهچیز زیبا میشود. درختها شکوفه میدهند و رودها جاری میشوند. همه منتظر عمو نوروزند، ولی یک نفر بیشتر از همه دوست دارد عمو نوروز را ببیند و او پیرزن است. پیرزن هر سال، روز اول بهار، بعد از آب و جارو کردن خانه، کنار سفره هفتسین مینشیند و منتظر عمو نوروز میشود. اما...
بازنویسی این کتاب را اسدالله شعبانی و تصویرگری آن را حمادالدین جوادزاده انجام داده است.
کچل تنبل و دیو پخمه
کچل قصهی ما همیشه خواب است و جایش توی رختخواب است. اما ننه از دست این پسر تنبل خسته شده و میخواهد او را پی کار بفرستد. پس با کلک سیب کچل را از خانه بیرون میکند تا پسر تنبلش برود و دنبال کار بگردد. اما کچل در راه به یک دیو غولآسا برمیخورد که...
بازنویسی این اثر را محمدرضا شمس و تصویرگری آن را فاطمه خسرویان انجام داده است.
خاله سوسکه
خالهسوسکه را میشناسیم. بله، قهرمان همان قصه شاد و قدیمی! در این قصه، خالهسوسکه دختر کدبانو و مستقلی است که از محدودیتهای جامعه سنتی عبور میکند تا به خواستهاش برسد. دختری باوقار که متکی به خودش است و برای داشتن یک زندگی بهتر تصمیم میگیرد و به راه میافتد.
بازنویسی این کتاب را محمدرضا شمس و تصویرگری آن را هدا حدادی انجام داده است.
ماچوچه و کلاغ
یک کبوتر به اسم ماچوچه و یک کلاغ به اسم خاله کلاغه برای خودشان لانه میسازند اما باد و باران لانه خاله کلاغه را خراب میکند. خاله کلاغه و جوجهاش در سرما و باد و باران راه میافتند و به لانه ماچوچه میرسند تا مهمان او شوند. به نظر تو ماچوچه و کلاغ میتوانند یکجا زندگی کنند؟
این کتاب با بازنویسی افسانه شعباننژاد و تصویرگری محمدحسین ماتک تهیه شده است.
خاله پیرزن
یک شب، باد سردی وزید و باران شدیدی گرفت. خاله پیرزن سریع زیر لحاف پناه گرفت و خوابید. هنوز چشمش بسته نشده بود که صدای در خانه بلند شد. آن هم نه یک بار، پشت سر هم مهمانهای ناخوانده از سرما و باد و باران به خانهی خاله پیرزن پناه آوردند. خانهی کوچک خاله پیرزن پر از حیوانهای ریز و درشت شد...
بازنویسی این اثر نیز با افسانه شعباننژاد و تصویرگری آن با مانلی منوچهری بوده است.
موش گرسنه
موش قصه ما اینقدر گرسنه است که میخواهد همهی شهر را بخورد. به هر که میرسد سریع قورتش میدهد و چاق و چاقتر میشود اما مگر میشود یک موش همه آدمهای شهر را بخورد؟ آیا هیچکس نمیتواند جلو او را بگیرد؟
بازنویسی این کتاب نیز با افسانه شعباننژاد و تصویرگری آن با غزاله بیگدلو بوده است.
دختر نارنج و ترنج
شاهزادهای نیرومند و بزگ با آرزوی پیرزنی عاشق دختر نارنج و ترنج میشود و پی یافتن این دختر سختیهای مسیر را پشت سر میگذارد. اما بعد از پیدا کردن دختر نارنج و ترنج بهخاطر طلسم یک دختر حسود رنجور و بیمار میشود. فکر میکنی آخر چه اتفاقی برای شاهزاده و دختر نارنج و ترنج میافتد؟
بازنویسی این اثر را اسدالله شعبانی و تصویرگری آن را مهکامه شعبانی عهدهدار بودهاند.
نمکی
«هفت درو بستی نمکی، یه درو نبستی نمکی»؛ این شعر را شنیدهای؟ میدانی قصهاش چیست؟
نمکی، شش خواهر داشت و خانهشان هشت در داشت. هر شب یکی از این هفت خواهر باید درهای خانه را میبست. یک شب که نوبت نمکی بود، فراموش کرد که در هشتم خانه را ببندد. ناگهان از در هشتم سر و کلهی دیوی پیدا شد و دردسرهای نمکی شروع شد.
بازنویسی این کتاب را محمدرضا شمس و تصویرگری آن را زهرا محمدنژاد انجام داده است.
نخودک و دیو کلک
پیرزن و پیرمرد بچهدار نمیشدند تا اینکه یک دختر ریزهمیزه و فسقلی به نام نخودک وارد زندگیشان شد. وقتی نخودک داشت با بچهها توی کوچه بازی میکرد ناگهان دیو کلک به سراغشان آمد و آنها را به خانهی خودش برد. فکر میکنی نخودک ریزهمیزه میتواند از دست دیو فرار کند؟
این کتاب با بازنویسی اسدالله شعبانی و تصویرگری علی بوذری تهیه شده است.
ننه ماهی
گیسگلابتون دختر زیبای ماهیگیر اسیر دست نامادری است؛ زنبابا و دخترش دور از چشم ماهیگیر گیسگلابتون را اذیت میکنند. یک روز پادشاه در میدان شهر جشنی میگیرد تا برای ازدواج پسرش، دختر مناسبی پیدا کند. اما زنبابا گیسگلابتون را با خودش به جشن نمیبرد. گیسگلابتون از غصه آنقدر گریه میکند که ننهماهی بیدار میشود و با جادویش به کمک او میآید.
بازنویسی این اثر را محمدرضا شمس و تصویرگری آن را حمیده خسرویان عهدهدار بودهاند.
نظر شما