در نشست «ماجرای فکر آوینی» مطرح شد:
مؤمنی شریف: آوینی میتوانست طرز فکرهای متفاوت را دور هم جمع کند/ یامینپور: آوینی اسوه متعهد بودن نسبت به مسائل روز است
وحید یامینپور نویسنده کتاب «ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سید مرتضی آوینی» عنوان کرد: این بسیار شگفت انگیز است که فردی با کمتر از 50 سال سن به این دستاورد برسد. نکته اول این است که آوینی از یک راه طی شده سخن میگوید یعنی بخشی از طاغوت که در ساحت فکر و فرهنگ به ما تهاجم کرده، قدرت این طاغوت به حدی است که بسیاری را زمین گیر میکند.
برای آشنایی با سید مرتضی آوینی باید ابتدا بدانیم او در چه مختصات تاریخی و فکری نقش آفرینی کرده است. او و بسیاری از متفکران معاصر ما از مسیر مطالعات مشهور به «سنت و تجدد» یا «غرب شناسی» شناخته میشوند. یعنی کسانی که تلاش داشتهاند برای انبوهی از پرسشهای معاصر درباره هویت ایران و اسلام در مواجهه با غرب پاسخی بیابند. هر کدام از این متفکرین به راهی رفتهاند و بعضا بنیانگزاران سنتهای فکری و جریانهای فرهنگی هم شدهاند. آوینی هم در این میان سنجیده میشود. با این وصف که او متفکر دوران پس از انقلاب است و مسائل انقلاب اسلامی برای او اولویت پیدا میکند.
بازخوانی نظرات افراد مختلف از جمله نویسنده این کتاب میتواند قابل توجه باشد. در همین راستا خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) برای اولین بار متن کامل نشست رونمایی این کتاب را که به همت مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شده است؛ منتشر میکند. آنچه در ادامه میخوانید بحث شکلگرفته در نشست رونمایی این کتاب است.
گفتنی است این کتاب مجموعه درس گفتارهای وحید یامینپور است که به همت نشر «معارف» چاپ شده است.
این کتاب ارزشمند ماجرای فکر شهید آوینی را به رشته تحریر درآورده
مسعود پیرمعادیان مدیر نشر معارف قم در آغاز این جلسه توضیح داد: به نظر من این جلسه مقدس است، زیرا این جلسه درباره فکر سید شهیدان اهل قلم است. عنوان این کتاب قطعا تصادفی انتخاب نشده است. وحید یامینپور قائل به این است که همانند اسم این کتاب، زندگی شهید آوینی هم ماجرای زیبایی دارد که ما در نشر معارف ماجرای زندگی شهید آوینی را تحت عنوان «زندگی زیباست» به قلم «سید عباس سیدابراهیمی» با ادبیاتی داستانی منتشر کردهایم. برای من بسیار جالب بود که در کتاب اول، ماجرای زندگی شهید آوینی روایت شده و در این کتاب ارزشمند ماجرای فکر شهید آوینی به رشته تحریر درآمده است.
وی افزود: نکته ارزشمند دیگری که مورد توجه است این است که شهید آوینی از متفکرین انقلاب اسلامی هستند و تقابل و تضاد و تعارض ایشان با فرهنگ مدرن و استعماری مورد توجه است و این فکر و اندیشه این فرد والامقام توسط یک انسان خوشفکر و اندیشمند جوان دهه شصتی در دهه 90 منتشر میشود که این تقارن بسیار زیباست، یامینپور یک نویسنده و استاد ارزشمند و همچون شهید آوینی یک فرد انقلابی است. این تقارنها، تقارنهای زیبایی است که انشالله نویدبخش اتفاقات زیباتری باشد.
آقا مرتضی آوینی بعد از شهادت نامدار شد
محسن مومنی شریف رئیس سازمان حوزه هنری وقت عنوان کرد: «خاطرهای درباره نمایشگاه کتاب و شهید آوینی یادم آمد که حیف است بازگو نکنم. در نمایشگاه بینالمللی تهران نمایشگاه کتاب برگزار میشد. روز قبل مرحوم صابری سخنرانی کردند و جلسه بسیار شلوغی شد، آنروز نوبت سخنرانی شهید آوینی بود و تصور این بود جلسه بسیار خلوتی بود و ما در حوزه هنری برای آبروداری سعی کردیم همه در آن جلسه شرکت کنیم حتی محمدرضا سرشار که در هیچ جلسهای شرکت نمیکرد هم در این جلسه شرکت کرد و مجموع افراد به 20 نفر هم نرسید و این بسیار جالب است که امروز برای کتابی درباره شهید آوینی چنین جمعیتی در این جلسه حاضر شده و بسیاری از افراد سرپا هستند. ولی واقعیت این است که در زمان حیات و سالهای پایان عمر وی این گونه بود و او بعد از شهادت درخشید.
مومنی شریف گفت: امروز در کل کشور درباره شهید آوینی صحبت است و تلقیهای بسیاری وجود دارد. یک تلقی این است که شخصیتی بود در تاریخ و بعد از شهادت به پایان رسیدند و کارایی آوینی فقط مخصوص زمان خود بود، مثل سایر شخصیتهای تاریخی که پس از مرگ تمام شدند و سالگرد فقط برای تکریم او است. ولی شهید آوینی را باید در امتداد شهید مطهری دید، افرادی که پس از مرگ تا سالها تاثیرگذارند، تلقی دیگری که در بین جوانان است این است که آوینی را سهل الوصول میبینیم و آوینی شدن را راحت میبینیم. همانگونه که من در شوخی همیشه میگویم ما همه میخواهیم آوینی شویم و سر از نوریزاد در میآوریم.
وی افزود: مرتضی آوینی محصول 40 سال مجاهده و تربیت است، آوینی دارای 3 بعد است یک بعد از شخصیت وی، اعتقادات و ایمان اوست که انسانی معتقد به تمامی چیزهایی که باید به آن اعتقاد داشت به اضافه ایمان به انقلاب اسلامی و آرمانها و آینده انقلاب اسلامی. او از کسانی بودند که به ایجاد تمدن نوین اسلامی ایمان داشتند و در افق انقلاب اسلامی چنین چیزی را میدیدند که منتهی میشود به حکومت حضرت مهدی عج. دیگری در حوزه اخلاق بود، آوینی انسانی خودساخته بودند و متعهد به اخلاق بودند. اما بخش سوم که در این کتاب به خوبی به آن پرداخته شده دانش و عالم بودن آوینی است.
این فرد دانشمندی در حوزه علوم انسانی و ادبیات هنر بود و نسبت به فرهنگ و تمدن غرب اطلاعات بروزی داشت، در تحلیلها و نوشتههایی که نوشته است، این کاملا مشهود است. او همچنین درباره فرهنگ و تمدن اسلامی هم اطلاعات بسیاری داشتند به ویژه در عرفات اسلامی. در حوزه ادبیات هنر در اغلب رشتههای هنری اگر نگویم متخصص بودند یک آشنایی اجمالی داشتند از موسیقی و هنرهای تجسمی تا تاریخ هنر. آوینی یک انسان جامع الابعاد بودند. فضای بعد از جنگ و مسائلی که مطرح شد باعث شد تا آقای آوینی به میدان بیاید و جایی که در آن درخشید مجله سوره بوده است.
مومنی تصریح کرد: «من ادعا نمیکنم که از دوستان شهید آوینی بودم زیرا ادعای بزرگی است، اما توفیق داشتم که مدتی ایشان را از نزدیک میدیدیم. زمانی که میخواست سردبیر مجله سوره شوند اول از من خواست که مدیر داخلی باشم که قسمت نشد. مجله سوره با امیدی ایجاد شد، در آن زمان به تعداد امروز مجلهای نبود؛ جز سروش که مقالات را در قالب مجله منتشر میکرد، تا اینکه مجله سوره به سردبیری شهید آوینی تشکیل شد. آوینی را من اولین بار در حوزه هنری با کلاه مشکی و اورکت دیدم. ولی نمیدانستم که او سید مرتضی آوینی است. اولین مطلبی که آوینی نوشت در شرح پیام امام به هنرمندان بود.
او افزود: دوستان ما پس از مدتی به خاطر مشکلات همگی استعفا دادند اما آوینی برعکس همه آنها ایستاد و نگذاشت مجلهای که با هزاران امید تاسیس شده از بین برود. ما گاهی به دلیل رودربایستی حق را فراموش میکنیم ولی آوینی اینگونه نبود. یکی از قدرتهای این شهید این بود که میتوانست افراد مختلف را با طرز فکرهای متفاوت را دور هم جمع کند و مدیریت کند. آوینی از جمله افرادی بود که به آزاداندیشی اعتقاد داشت و در مجله سوره افراد متفاوتی با طرز فکرهای مختلف دور هم بودند ولی تولید پایانی چیز دیگری بود. نخستین بار که آوینی را شناختم زمانی بود که فیلمی در حوزه هنری اکرانی خصوصی شد؛ در این فیلم بخشی بیاحترامی به حضرت زهرا میشد، ناگهان آوینی در حین فیلم گفت: «خدا لعنتت کند، خدا لعنتت کند، چه کار به حضرت زهرا داری؟» همه در این اتفاق ساکت بودند و از نظر دادن هراس داشتند اما آوینی بدون هراس و تعارف حرف خود را زد»
اندیشه مرتضی آوینی پاسخگوی مسائل روز ماست
وحید یامینپور نویسنده کتاب درباره ضرورت نوشتن این کتاب توضیح داد:«12 اردیبهشت سالگرد شهادت معلم بزرگ انقلاب اسلامی مرتضی مطهری است که بیشک نقش او در آموختن مبانی دین و انقلاب به نسلهای پیاپی پیش و پس از انقلاب غیر قابل انکار است و همچنان هم میتوان گفت جایگزینی ندارد، کاش میشد به ایشان هم ادای دین کرد. در واقع خود من همزمان با شهید آوینی و شهید مطهری آشنا شدم یعنی تقریبا در یک زمان، در دوره جوانی، خیلی هر دو بزرگوار برای من جدی بودند، هرکدام از زاویهای.
یامین پور گفت: آنچه که آوینی را برای من جذاب کرد این بود که مسائلی که با آن سروکار داشت به مسائل زمان ما نزدیکتر بود، یعنی در واقع مسائلی که شهید مطهری به آن پاسخ داده بود به نوعی بخش زیادی از آن سالبه به انتفاع موضوع بود مثلا بحث گرایش ماتریالیستی الحادی چپ و ... دیگر در زمان ما موضوعیت نداشت.
وحید یامینپور عنوان کرد: بسیاری از کتب شهید مطهری مربوط به قبل انقلاب بود و مسائل بغرنج بعد انقلاب نیازمند یک معلم جدید داشت. استاد مطهری را خیلی زود از انقلاب گرفتند و نگذاشتند ما از او بیاموزیم، بسیاری از مسائل بعد شهادت او اتفاق افتاد و ما ساحت آن را نداشتیم که از او بیاموزیم. خصلتی که آوینی را متمایز میکند این است که چقدر در مسئلهشناسی دقیق است و چقدر نسبت به پاسخ به مسائل متعهد است. به واقع من هرچه فکر میکنم میبینم اسوه این واکنش سریع بودن و متعهد بودن نسبت به مسائل روز شهید آوینی است و او مثل یک نیروی رزمنده است که در خط مقدم مقابل جبهه مهاجمین است و هر جا میبیند باید در سنگری دفاع کند در همانجا حاضر است. یک روز در بانک، یک روز در سینما، یک روز در مارکسیسم و ... شاید بگویید کسی که در تمامی این موضوعات باشد باید آدم کم عمقی باشد ولی جالب آن است که از روی نوشتهها و تحلیلها پاسخ او هنوز که هنوز است بهترین پاسخ است.
او افزود: این بسیار شگفت انگیز است که فردی با کمتر از 50 سال سن به این دستاورد برسد. نکته اول این است که آوینی از یک راه طی شده سخن میگوید یعنی بخشی از طاغوت که در ساحت فکر و فرهنگ به ما تهاجم کرده، قدرت این طاغوت به حدی است که بسیاری را زمین گیر میکند. آوینی کفر به این طاغوت پیدا کرده است و خود این را میگوید. من این آیه را بارها درباره آوینی استفاده کردم که میگوید «و من یکفر بطاغوت و یومن بالله ...» خیلی از افراد هستند که ایمان به خدا دارند ولی کفر به طاغوت ندارند، میشوند مومنین تکنوکرات، مسلمان سوسیالیم، مسلمان لیبرال و .... آوینی مثل یک سیاوش که به آتش زده وارد شده و سالم بیرون آمده، او فریب نمیخورد، اغوا نمیشود، جا نمیزند. در این دوران بسیاری جا زدند ولی آوینی به جلو تاخت و رقیبش عقب میکشد. نکته بعد، تمسک او به مبانی اصیل دینی است که این هم اعجابآور است، ما نمیدانیم آوینی کی وقت کرد که فلسفه اسلامی بفهمد و کی وقت کرده است تا این میزان به آیات و روایات تقرب پیدا کند. ولی عجیب است به خاطر مجاهدتی که او در این ساحات دارد و واکنش سریع نشان میدهد انگار خداوند برکتی به فکر و قلم و عقل و دانش او داده که این دانش را به عمیقترین وجه دریافت میکند و از آن استفاده می کند. او از علامه طباطبایی، استاد مطهری و حتی امام خمینی و جریانات داخلی و خارجی به بهترین شکل استفاده میکند بدون آنکه در جریانهای انحرافی بغلتد.
یامین پور عنوان کرد: آوینی یک منظومه فکری دارد بسیاری هستند که در بسیاری از حوزهها فکر و حرف داشته باشند ولی منظومه فکری ندارند. آنکس که منظومه فکری دارد حتی در موضوعات جدید هم میتوان حدس زد که چه موضعی در آینده خواهد گرفت. به همین دلیل آوینی صاحب یک لحن و زبان میشود که میتواند بر آیندگان تاثیر بگذارد. بسیاری از ما بدون آنکه بدانیم به زبان آوینی سخن میگوییم، من بسیار علاقه به نقد سینما دارم و تمام منتقدین سینما به زبان آوینی سخن میگویند، بسیاری از سیاستمداران به زبان آوینی سخن میگویند و این تاثیری است که آوینی بر این زبان و مکتب میگذارد. به هر حال مثل کسی که شگفتزدگی از اتفاقی دارد و دوست دارد به بقیه بگوید، من هم میخواستم لذت و شگفتیای که از آوینی داشتم را در اختیار دیگران بگذارم، در شروع جلسات و حلقههای مطالعه آثار آوینی برگزار کردم و پس از آن تبدیل به درس گفتارهایی شد که در موسسه طلوع و پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی تدریس شد که به همت دوستان پیادهسازی و ویراستاری شد.
او افزود: همانگونه که در پیشگفتار نوشتم این کتاب برای کسانی مناسب است که مشتاق به ورود به ورطه فرهنگ و تحلیل سیاسی و تمدنی هستند و در آغاز راه هستند. سعی کردیم به زبان ساده این موضوعات را ناظر به مخاطبی که در کلاسها داشتیم بیان کنیم. این مجموعه با این نگاه که فرد را به کل منظومه فکری آوینی متصل کند نگاشته شده است. کاش فرصت میبود و میشد کارهای جدیتر و وسیعتری کرد و همچنان کتب خود شهید آوینی بهترین منبع هستند، سکویی است که میتوان با اعتماد به نفس بر آن ایستاد، آن سکو فروریختنی نیست به قولی جایی که آوینی بر آن پرچم زده افق گشا و راهگشا برای آینده است.»
در پایان یامینپور بیان کرد: «بنظرم یکی از مصادیق روایت مشهور «العالم بالزمانه لا تهجم باللوابس» شهید آوینی است، علم به زمان و وقتشناسی از حکمتهایست که خداوند در اختیار فرد قرار میدهد و این بزرگترین ویژگی آوینی است که هرکسی آن را ندارد. فردی که این ویژگی را ندارد بسیار ساده در برابر هجمهها شکست میخورد و به آلودگی مبتلا میشود. امیدوارم ما نیز ذیل ولایت الهی به این مسیر بیفتیم و از این نوع لطف خاص خداوند بهرهمند شویم همانگونه که خداوند میفرماید حکمت خیر کثیر است و امیدوارم خداوند این خیر کثیر را به همه ما اعطا کند.»
کتاب «ماجرای تفکر آوینی» از 7 بخش تشکیل شده و هر بخش به موضوعاتی پرداخته، بخش پایانی کتاب مصاحبههایی است که یامینپور با انتشارات و خبرگزاریها درباره اندیشه آوینی داشته است. یامینپور در این کتاب ابعاد جدیدی از شهید آوینی را در اختیار دانشجویان و مطالعهکنندگان قرار داده است.
در بازبینی جریان فکری متفکران انقلاب باید به عدم تحریف توجه کرد
حجتالسلام مصطفی رستمی درباره اهمیت اندیشه آوینی برای دانشجویان توضیح داد: «شاید شهید آوینی یکی از مصادیق آیه «یخرج الحی من المیت» و از اعجازهای خداوند در قالب یکی از معجزاتش که انقلاب اسلامی ایران بود باشد. شهیدی که همه عرصههایی که یک انسان مدعی روشنفکری طی کرده را دیده باشد و در آن حرکت کرده باشد و در بین این حرکتها مسیر ارزشمند و نورانی انقلاب اسلامی را انتخاب کند و با اشراف و شناختی که به مکاتب دیگر داشته به معرفی مسیر بپردازد. این وجود کمنظیر است در مجموعه افراد اهل قلم ما، از آن حیث که حیطههای خارج از جبهه انقلاب را نه تنها میشناسد بلکه در آن حضور داشته و حرکت کرده.
رستمی افزود: شاید تعبیر زیبای روایتی که میفرماید «که بداند از کجا آمده؟ در کجاست؟ و به کدام سو حرکت میکند؟» شهید آوینی باشد. کاری هم که یامینپور انجام داده از این جهت نیز کار ارزشمندی است، ما مجموعه ذخایر و آثاری از بزرگان در قالبهای مختلف داریم. اینکه بنا بر احساس وظیفه یک نویسنده جایی در قالب مقاله یا مصاحبه یا کتاب در موضوعی تولید محتوا انجام داده باشد و مراجعه مجدد به این محتوا و چینش بر اساس نیازهای مخاطبین جدید یک کار ضروری است که یامینپور این اقدام را انجام داده و این کاری است که باید در بسیاری از موضوعات انجام بشود. امروزه ما متفکرینی مثل شهید مطهری، بهشتی و ... داریم که به ازای زمانی که در آن بودند محتواهایی را بیان کردند ولی آیا این محتوا نیاز به بازبینی و بازچینی دارد؟ قطعا! البته این بازبینی باید با توجه به عدم تحریف راه اصلی باشد که یامینپور در این کتاب همینگونه عمل کرده است.»
آوینی قبل از انقلاب را میشناخت و دنیای غرب را دیده بود
حجت الاسلام و المسلمین قائم مقامی در این جلسه گفت: «از آنجایی که توفیق داشتم در سالهای اوایل انقلاب مجالسی با شهید آوینی داشته باشم چند کلمه درباره ویژگی او و جایگاهش در انقلاب عرض میکنم. به تعبیری شهید آوینی کسی بود که واقعه شگفتآور عصر انقلاب اسلامی بود که به نحوی حکیمانه، عارفانه، روشنفکرانه و هنرمندانه شرایط را درک کرد، من اصلیترین ویژگی شهید آوینی را این موضوع میدانم. شهید آوینی انقلاب را از منظر فکری دریافت کرد، او قبل از انقلاب میشناخت و دنیای غرب را دیده بود. برای دیدن دنیای غرب هم نیازی نیست به طور فیزیکی وارد دنیای غرب شویم، مهم از جهات فکری، پژوهشی و معرفتی است.
قائم مقامی گفت: برداشت من از شهید آوینی این است که از جمله کسانی بوده که به دنبال حقیقت، زیبایی، فضیلت و عدالت میگشته، که بعضی آن را غرب میدانستند آنها این را ادعا میکردند که اگر به دنبال این چیزها میگردید تمامی آنها در غرب پیدا میشود. شهید آوینی در حالی که تمام وجودش تعلق خاطر به مصادیق حقیقی این واژهها بود، بعد از انقلاب با تمام وجود به این درک رسید که این انقلاب مصداق همان چیزیست که به دنبال آن بوده، انقلاب مصداق اصلی همه این کلمات است. این موضوع مهمی است و ما هنوز که هنوز است به آن نیاز داریم. اگر قرار بود ما از دنیای مدرن که آن را دیدیم و چشیدیم و تجربه کردیم باید عبور کرد؟ این نیست. بلکه این بود که انسان غرب را در تمام ارکان سیاسی، اقتصادی، هنری و ... بشناسد تا بعدها حس کند که مصداق واقعی غرب نیست و نبوده. اگر قرار است عبور کنیم سوال اصلی این است که مقصد بعدی کجاست؟ یادم هست که در مکاتب و محافل روشنفکری زمزمههایی درباره پست مدرنیسم میشد. اکثر روشنفکران که میگفتند از تجدد و مدرنیته خسته شدهاند؛ پس از انقلاب نپذیرفتند انقلاب همان راه درستی است که به دنبال آن هستند.
وی افزود: سید احمد فردید که از بزرگان روشنفکری بود پس از انقلاب امام و بسیج و سپاه و ... را تایید کرد و از سمت روشنفکران طرد شد. به طور خلاصه انقلاب اسلامی همان چیزی بود که روشنفکران میخواستند اما اگر روشنفکر میبودند! اگر آوینیها میبودند! من آوینی را همیشه روشنفکر میدانم و هیچ ترسی از گفتن این ندارم. خط آوینی با خط روشنفکران افراطی و غربزده مانند سروش متفاوت است. این که بعدها میبینیم آوینی روی شهود تاکید داشت از برخواستههای انقلاب اسلامی است. انقلابی که با ارتباط به دین و امام حسین ماهیت شهودی دارد، این انقلاب را میتوان دید و فهمید و فکر کرد، و آوینی آن فردی بود که میدید. وقتی که جنگ شروع شد شهید آوینی کسی بود که تمامی حقایق و حوادث را میدید. واقعه انقلاب اسلامی واقعهای است که آزادی حقیقی را به جهان هدیه آورده، اگر قرار باشد آزادی به دنیا پخش شود منشا آن همین انقلاب اسلامی است. از نظر شهید آوینی انقلاب اسلامی تحولی باطنی بود، نه تحولی که در حد یک جرقه روشن شود و خاموش شود تا جریانات باطل برگردند، آوینی میدانست انقلاب اسلامی متصل به جریان بزرگتری است. او میدانست این انقلاب وصل به ظهور امام زمان عج است.
حجت الاسلام و المسلمین قائم مقامی گفت: آوینی هنر را بسیار خوب و زیبا فهمید، چیزی که ما همین الان هم به آن نیاز داریم که افراد هنر غرب را ببیند و بتواند آن را درک کند و در خدمت دین قرار دهد. آن هم نه ظاهری و فریبکارانه بلکه همچون شهید آوینی به طور ذاتی، مضمونی و ساختاری در خدمت دین و حقیقت و اسلام قرار داد. شهید آوینی معتقد بر این بود که ما اگر بخواهیم وارد حوزه سینمای داستانی شویم باید با احتیاط ورود کنیم، او میگفت ما نباید داستان با خیالات و فرم غربی را بگیریم و رنگ و لعاب اسلامی بدهیم. او میدانست خیال از منظر دین با خیال از منظر غرب متفاوت است. درام از منظر اسلام با دران از منظر غرب تفاوت ساختاری و هویتی دارد. در سال 61 مطلبی در حکمت هنر نوشته بودیم که شهید آوینی این را مطالعه کردند و بسیار لذت بردند. آوینی نامهای به من نوشتند و درنامه پس از تعریف و تمجید دو ایراد گرفتند، گفتند این سخن شما با سخن مشهور منطبق نیست. ما نیز در جواب به آنها گفتیم «خب نباشد».
نظر شما