دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۲
چراغ قرمز برای ادبیات دینی کودک روشن شده است/ توجه ویژه «ماجرای دشت مرموز» به موضوع استکبارستیزی

حجت‌الاسلام محمدرضا جوان‌آراسته، نویسنده و کارشناس فرهنگی معتقد است که ادبیات دینی در حوزه کودکان وضعیت مناسبی ندارد و چراغ قرمز برای این حوزه روشن شده است؛ درواقع خلل و نقصان آن آشکار است. ادبیات ضددینی در فضای کودک خیلی زیاد نوشته شده و می‌شود که در زیرلایه‌ها تأثیر عجیبی در نظام فکری و سازمان عقیدتی کودکان می‌گذارند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «ماجرای دشت مرموز» به قلم محمد میرکیانی، نویسنده آثار کودک و نوجوان نوشته شده و شامل کتاب‌های «جشن خرگوش‌ها»، «ملکه موش‌ها» و «بازی بازها» است. این آثار به ارتباط و درک نوجوانان درباره مسائل جهان، آگاهی‌بخشی و شناخت آنها از مسائل گوناگونی می‌پردازد که در اطراف ما اتفاق می‌افتند. این مجموعه را به‌نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) برای نوجوانان منتشر کرده است. استقبال خوب مخاطبان از کتاب در سطح ملی بهانه‌ای شد تا با حجت‌الاسلام محمدرضا جوان‌آراسته، نویسنده و کارشناس فرهنگی درخصوص شخصیت، آثار و قلم محمد میرکیانی به گفت‌وگو بنشینیم که در ادامه آن را می‌خوانید:

مهم‌ترین ویژگی محمد میرکیانی در نویسندگی برای کودک و نوجوان را در چه می‌دانید؟
مهم‌ترین ویژگی در نویسندگی برای مخاطب کودک و نوجوان در ارتباط بودن با این قشر از جامعه است؛ چراکه اگر این ارتباط وجود نداشته باشد، اساسا خلل به وجود می‌آورد، فضای داستانی به خوبی شکل نمی‌گیرد. نویسنده در یک فضا و جغرافیا قلم می‌زند و خواننده در یک جای دیگر. این فاصله سبب می‌شود ارتباطی بین مخاطب و نویسنده صورت نگیرد؛ اما با توجه به شناختی که من از میرکیانی دارم، تعامل و ارتباط رفت‌وآمدی خوبی با کودکان و نوجوان دارد که این امر برگ برنده برای ایشان محسوب می‌شود. جدا از این موضوع، روان‌بودن قلم و خوش‌خوان‌بودن آثار ایشان از دیگر نقاط قوت آثار میرکیانی به شمار می‌رود. مجموع آثار وی با دغدغه تربیتی نوشته می‌شوند که این هم نقطه قوت و ارزشمند آثار ایشان است که باعث می‌شود افراد بتوانند راحت‌تر آثار این نویسنده را به مخاطب کودک و هم مخاطب بزرگسال که می‌خواهد برای کودک قصه‌خوانی کند، توصیه کند.

گویا آثار او به زبان‌های دیگر هم ترجمه می‌شود. دلیل این چه می‌تواند باشد؟
آن چیزی که مخاطب را از هر جای جهان به خود جذب می‌کند، قصه‌گویی است. قصه‌گویی میان تمامی افراد جامعه از محبوبیت بالایی برخوردار است؛ یکی این که هنری است که بر اساس گفتار شکل می‌گیرد و دلیل دوم هم عنصر پیگیری است که از ویژگی‌های اصلی آن به شمار می‌رود. کتاب‌های محمد میرکیانی از این ویژگی مهم برخوردار هستند.

مجموعه سه‌جلدی «ماجرای دشت مرموز» در قالب فابل نوشته شده است. به نظر شما تا چه میزان نیاز است که ما داستان و رمان در قالب فابل بنویسیم؟
فابل یا ادبیات تمثیلی یک فرم قدرتمند و نزدیک به سنت ایرانی است که نمونه‌های شاهکار این آثار را در کتاب‌هایی همچون «کلیله و دمنه»، «مثنوی معنوی»، «منطق‌الطیر» و غیره می‌بینیم. اینکه آثاری در این قالب در سنت ادبی و دینی ما از گذشته‌های دور تا به امروز تولید شده‌اند، نشانه کارآمدی قالب فابل یا ادبیات تمثیلی است. این قالب ادبی در حوزه تربیت و ارتباط‌گیری با مخاطب همچنان قالب قدرتمندی است که اگر به آن توجه شود، می‌توان آثار خوبی را تولید کرد که البته دقت‌ها و ظرافت خاص خود را می‌طلبد. الزاما هر اثری در این قالب نوشته شود، اثر خوب و درجه یک نیست؛ اما یک فرم قدرتمند است که اگر آثار با در نظر گرفتن ویژگی‌های فرمی و بایدها و نبایدهای این گونه از داستان‌سرایی نوشته شوند، حتما می‌توانند اثرگذار باشند. هم در ایران و هم در جهان از این دست داستان‌ها و قصه‌های تمثیلی تولید می‌شود که حاکی از اهمیت این قالب ادبی است.
 

محمد میرکیانی در مجموعه «ماجرای دشت مرموز» به بیان موضوع  استکبارستیزی و لزوم آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی می‌پردازد که به صورت غیرمستقیم و ناملموس برای مخاطب نوجوان مطرح می‌شود. به نظر شما چه عوامل دیگری در نگارش این اثر، مخاطب را به خود جذب می‌کند؟
محمد میرکیانی در این اثر جنگلی خیالی خلق کرده که هر روز آن ماجرای تازه‌ای دارد؛ ماجراهایی که در عین وفاداری به کهن‌الگوهای باستانی ادبیات ایران تلاش دارد به کودکان امروز ما درس تازه‌ای بیاموزد و آنها را با واقعیت‌های بزرگ جهان روبه‌رو سازد. نکته مثبت این اثر انتخاب سوژه‌ خوب و شخصیت‌پردازی‌های متعدد است. خلق یک جهان با بایدها و نبایدهای آن، الزامات خودش را دارد و بعد قصه‌پردازی در آن جهان کار ساده‌ای نیست به‌خصوص وقتی بخواهد داستان‌ها دنباله‌دار باشند و در چند جلد تکرار شوند، این کار خیلی سختی است که محمد میرکیانی به خوبی از عهده آن برآمده است.
نکته حائز اهمیت دیگر در این اثر پرداختن به موضوع استکبارستیزی است. در حال حاضر به واسطه رونق و توسعه ادبیات ترجمه در کشور زمینه نفوذ استکبارستیزی وجود دارد. بین مخاطبان ادبیات خواسته یا ناخواسته تمایل به زیست‌بوم غربی وجود دارد که این امر ناشی از تأثیر ناخودآگاه خواندن آثار ترجمه غربی است. به همین جهت ما باید در مسیر توسعه ادبیات، از فرهنگ غربی و آثار ترجمه جلوتر باشیم. ما نیاز به تولیداتی متمرکز بر مسئله استکبارستیزی داریم که خنثی‌کننده آثار ادبیات ترجمه و در تقابل با آنها باشند. این اثر برخی جاها، در منطق روایی دچار ضعف‌هایی است. ما وقتی کتابی را برای مخاطب نوجوان می‌نویسیم این‌طور نیست که بتوانیم منطق روایت را نادیده بگیریم؛ منطق روایت یا قصه باید منطق محکمی باشد. از قضا مخاطب نوجوان و کودک امروز تیزهوش و تیزبین است و سیر منطقی‌ای را که در داستان بیان می‌شود دنبال می‌کند. در نتیجه وقتی قصه‌گویی انجام می‌شود یک قراردادی در این قصه با خواننده بسته شده است؛ از این جهت مختصات جهان داستانی و قوانین حاکم بر آن جهان اگر رعایت نشود منطق روایی داستان را دچار ضعف می‌کند.

از سه‌گانه «ماجرای دشت مرموز» مسابقه‌ای در جریان است، تأثیر برگزاری مسابقات کتابخوانی را در ترغیب کودکان به مطالعه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
برگزاری مسابقه یک ابزار انگیزشی برای مخاطب است. به نظر من هر اتفاقی که به رونق کتابخوانی منجر شود مبارک است. با توجه به دایره سنی مخاطبان کتاب، مسابقه یکی از عوامل انگیزه‌بخش و دعوت‌کننده به مطالعه است. کتاب «ماجرای دشت مرموز» روان و خوش‌خوان است و کتاب سختی نیست. اگر مخاطب دست بگیرد تا انتها می‌تواند آن را بخواند.

چشم‌انداز ادبیات دینی به خصوص در حوزه کودکان را چطور می‌بینید؟
وضعیت مناسبی ندارد. چراغ قرمز برای این حوزه روشن شده است؛ در واقع خلل و نقصان آن آشکار است. ادبیات ضددینی در فضای کودک خیلی زیاد نوشته شده و می‌شود و بعضا مخاطبان نیز به آنها توجه می‌کنند که در زیرلایه‌ها تأثیر عجیبی در نظام فکری و سازمان عقیدتی کودکان می‌گذارند. من ضعف‌های فراوانی در این حوزه می‌بینم که باید برای برطرف‌کردن این ضعف‌ها، تلاش‌های بسیاری صورت گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها