سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۸
چرا شهید مطهری معتقد بود جامعه ایران حرکت را دوست ندارد؟/ استاد مطهری را بازتولید کنیم!

میری گفت: چیزی که در روایت‌های رسمی درباب مطهری، باب شده است، بازتولید مطهری قرن پیش است. اما آنچه که می‌تواند از خلال بازخوانی مطهری، به ما در آینده، اکنون و اینجا کمک کند بازتولید او نیست بلکه بازسازی او یا به نوعی بازسازی اندیشه‌های اوست.

سید جواد میری جامعه شناس ایرانی و استاد تمام جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره کارنامه علمی استاد مطهری بیان کرد: یک سری متون از استاد مطهری برایمان باقی مانده  و مطالعاتی که تاکنون درباره استاد مطهری و این متون انجام شده با تمام نقاط قوتی که دارد، از یک نقطه ضعف بنیادین رنج می‌برد و آن نقطه ضعف این است که ما اساسا این متون را مورد استنطاق قرار نداده‌ایم.

او افزود: مقصودم این است که هرکسی تلاش کرده از منظری افکار و اندیشه‌های شهید مطهری را منطبق بر آن چشم‌اندازی که خودش داشته نقد و‌بررسی کند. اما هیچوقت این پرسش مطرح نشده‌ است که استاد مطهری که بحث‌های مهم درباره حرکت و زمان، مدرنیته و فیلسوفان غرب و متفکران شرق مطرح می‌کند و همین مطهری که حماسه حسینی و داستان راستان می‌نویسد و نقدهایی به خوانش‌های عوامانه و قشری درباب حرکت عاشورا و سیدالشهدا را مطرح می‌کند دغدغه بنیادینش چه بوده است؟
 
 میری اظهار کرد: یعنی مطهری‌ای که در قرن 14 شمسی خورشیدی و 20 میلادی پس از انقلاب مشروطه در ایران متولد می‌شود و اواخر دوران قاجار، دوران رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی را تجربه می‌کند و قریب به یکسال از انقلاب تا تاسیس جمهوری اسلامی را هم تجربه می‌کند و در باب جمهوری اسلامی، اقتصاد اسلامی و نقد مارکسیسم و لنینیزم می‌اندیشد، آثاری را تالیف می‌کند و با همراهی استادش علامه طباطبایی اصول فلسفه و‌ روش رئالیسم را می‌نویسد؛ دغدغه بنیادینش چه بوده است؟
 
او افزود: اگر بخواهیم یک دغدغه کلیدی برای چهارچوب نظری و مفهومی استاد مطهری بجوییم شاید یک مفهوم بنیادین و کلیدی بتواند ما را یاری کند تا بتوانیم از آن طریق آثار، افکار، آراء و اندیشه‌های مطهری را بازسازی کنیم و در نسبت اکنون و اینجای انسان ایرانی، انسانی که در جهان اسلام زیست می‌کند، بشریت و آینده بشریت را مورد نقد قرار دهیم. به عبارت دیگر یک رویکرد می‌تواند این باشد که ما دوباره مطهری را درقرن 15میلادی و قرن 21 میلادی دقیقا همانطور که در قرن 14شمسی بوده است بازتولید کنیم.
 
او ادامه داد: اتفاقا چیزی که در روایت‌های رسمی درباب مطهری، باب شده است، بازتولید مطهری قرن پیش است. اما آنچه که می‌تواند از خلال بازخوانی مطهری، به ما در آینده، اکنون و اینجا کمک کند بازتولید او نیست بلکه بازسازی اوست. یا به نوعی بازسازی اندیشه‌های مطهری مبتنی بر نوعی از خوانش هرمنوتیکی یا تفسیر انتقادی آراء و آثار مطهری است.
 
میری در پاسخ به این سوال که ایده بنیادی مطهری چیست؟ اظهار کرد: در مجموعه آثار مطهری، او روایتی را تقریر می‌کند و در آن داستان استعاره‌ای را به نام «منطق ماشین دودی» به کار می‌برد. این استعاره را او به نحوی روایت می‌کند که خود هنر روایت‌گری مطهری در نوع خود قابل تامل است.

او بیان کرد: مطهری در مجموعه آثاری که درباره منطق ماشین دودی حرف می‌زند یک داستانی می‌گوید: «یکی از دوستان فاضل من از قم به تهران می‌آمده است و مدتی بود که مومنین و کسانی که علقه‌های معنوی داشتند و درباب تجدد، سنت، تضاد، تعامل و تضارب بین این دو می‌اندیشند از این دوست فاضل من درخواست می‌کنند که چرا فقط در قم نشسته‌اید و می‌اندیشید و می‌نویسید؟ بیاید ببینید که جامعه دارد از دست می‌رود! او به دعوت این بچه‌های مذهبی به تهران می‌آید و در آنجا بحث و درس زیادی در باب فلسفه و عرفان‌ و درباب نقادی، عرفان نظری و ایده‌هایی که ذیل پارادایم تجدد شکل می‌گرفت انجام می‌داده است بعد از مدتی در بین همین بچه‌های مذهبی آرام آرام زمزمه‌هایی شکل می‌گیرد و شروع می‌کنند به نقد و لعن و تهمت به این دوست فاضل من. او تعجب می‌کند که چه اتفاقی افتاد، اینها که خودشان من را دعوت کردند پس چرا الان من را مورد لعن و نفرین قرار می‌دهند؟»

او داستان را از زبان مطهری ادامه داد و گفت: «او عزم بازگشت می‌کند و نزدیک شهر ری ایستاده بود که به سمت شهرستان خود، قم برود، دید لوکوموتیوی تازه به ایستگاه راه‌آهن‌آورده بودند و مردم ایستاده بودند و به این ماشین دودی نگاه می‌کردند و تعریف و تمجید می‌کردند. همینکه لوکوموتیوران شروع کرد به حرکت، همین مردم شروع کردند به پرتاب سنگ، تا آن را از حرکت بازدارند. دوست فاضل من به فکر فرو رفت و ایده‌ای به ذهنش آمد. اکتشافی برایش پیدا شد و شهودی بر او آشکار شد که شما به مثابه یک فرد و جریان و انسان متفکر، مادامی‌که در حالت سکون هستید و حرکت نمی‌کنید، مورد استقبال و مورد اقبال و احترام جامعه ایران هستید. اما به محض اینکه شروع به حرکت می‌کنید و ایده‌هایتان را بیان می‌کنید و از منظر خودت شروع به تحلیل مسائل می‌کنید، از چپ و راست مورد حمله و اصابت سنگ قرار می‌گیرید.»
 
این استاد جامعه شناسی افزود: به عقیده من این دوست فاضل کسی نیست جز خود مطهری و او معتقد است ما در یک وضعیتی با منطق ماشین دودی زندگی می‌کنیم. امروز هم این وضعیت صادق است و به محض اینکه می‌خواهیم کارآفرینی کنیم و در حوزه‌ای کاری کنیم، از چپ و راست می‌خواهند ما را زمین بزنند.
 
او در ادامه عنوان کرد: این ایده مطهری که چرا جامعه ما با حرکت مشکل دارد یکی از نقاط حساس و اساسی مطهری است که تلاش می‌کرد از آن منظر به جهان بنگرد و این ایده وامدار فلسفه صدرایی است که از مفهومی به نام حرکت جوهری شکل گرفته است. بر اساس ایده حرکت جوهری، جهان و کل مافیها، انسان و جامعه‌ای که خلق انسان است، دائما در حال تحول و دگرگونی است و هرجا تحول و دگرگونی نیست آنجا اشکالی وارد است. به عقیده من، تداوم این وضعیت – عدم حرکت و مقاومت دربرابر حرکت- که در جامعه ما وجود دارد و در جهان اسلام و حتی به یک معنا در جهان بشری وجود دارد، آن نقطه کانونی است که وقتی ما می‌خواهیم آثار و افکار مطهری را مورد نقد و بررسی قرار دهیم این نقطه کانونی و مرکزی را نباید فراموش کنیم.
 
 میری در انتها گفت: حال از این روایت و داستان می‌توان نتیجه گرفت که این عدم حرکت و مقاومت در برابر تحول و دگرگونی فقط مختص پیرمرد، پیرزن، کودک و بزرگسالی نبود که لوکوموتیو و ماشین دودی را می‌زدند. بلکه این به نوعی وضع تاریخی ما است که به کسانی که اهل تفکر و اندیشه بودند و هستند سنگ می‌زنند و در این وضع یک آثار و عوارضی بر ما مترتب شده است که بر خوانش ما از دین،  امر اجتماعی، وضع زندگی اجتماعی ما، اقتصاد و سیاست ما مترتب شده است و آن وضع، وضعیت سکون است. وضعیت جمود و انجماد فکری است که نیازمند یک تحول و بازبینی است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها