- چرا ما باید همچنان قصهنویس تربیت کنیم؟
در دنیای امروز بهخاطر اختلاف نسل زیاد بین بچهها و پدرومادرهایشان ارتباط زیادی با آنها نمیگیرند. معمولا پدرومادرها شاغل هستند و بچهها در کنار پدربزرگ و مادربزرگ یا در مهدکودک بزرگ میشوند. به این دلیل آنها نمیتوانند خیلی مسائل و مشکلاتشان را با پدرومادر درمیان بگذارند. داستاننویسی و قصهنویسی به بچهها کمک میکند که در قالب قصه مشکلاتشان را بیان کنند و پدرومادر، رواندرمانگر یا هر کسی که در این زمینه به او نیاز پیدا میکنیم میتواند با مطالعه آنها به مشکل پی ببرد و به حل آن کمک کند؛ در این صورت میتوانیم بچهها را زودتر از مشکلات نجات دهیم. این از بُعد داستاننویسی کودکان است؛ اما همین کودکان وقتی بزرگتر شوند میتوانند داستانهای جدیدتری خلق کنند که نیاز ما را به ادبیات خارج از کشور خیلی کمتر میکند و ما میتوانیم در قالب داستان، نمایشنامه و سینما فعالیتهای جدیدتر و خلاقانهتری را ارائه دهیم.
- اولویتهای قصهنویسی کودکان دبستانی چیست؟
قصه و داستان دو شاخه متفاوت هستند. قصهها در زمان و مکان نامشخص با شخصیتی مجهول و فرم «یکی بود یکی نبود» و «روزی بود روزگاری بود» شروع میشوند و با «قصه ما به سر رسید کلاغه به خونهاش نرسید» تمام میشوند؛ یعنی شخصیت داستان اجازه تغییر شکل و شخصیت ندارد و قصه صرفا همانی است که مطرح میشود.
اما در بُعد داستان ما باید فضاسازی و مکان و زمان را مشخص کنیم، خصوصیت فردی شخص را بگوییم، او را وارد ماجرایی کنیم و راهکارهای برونرفت از آن را هم از کودک بخواهیم. این باعث رشد شخصیت کودک دبستانی میشود. کودک در بازه زمانی ۷ تا ۱۳ سال، فرصت میکند اولینبار داستانهای خیلی خوبی ننویسد و صرفا آنها را بگوید؛ اما این مسئله باعث میشود دایره لغاتش افزایش پیدا کند، دیکته و املایش تقویت شود، کتابهای بیشتری بخواند و با چالشهای زندگیاش راهکارهای مختلفی را امتحان کند تا به نتیجه برسد.
- یکی از مسائل مهم در قصهنویسی برای کودکان سنین پایین بخصوص دبستانیها این است که کلمات به شکل درست در قصه بیاید تا کودک نیز با شکل درست آن آشنا شود. این موضوع در آموزش قصهنویسی به کودکان چطور مطرح میشود؟
ما مسئله سادهسازی را داریم که در آن موظفایم در کنار هر کلمه که به کار میبریم طرح سادهترشدهاش را هم بیاوریم. یواشِیواش آن کلمه سادهشده حذف میشود و کلمه اصلیای میماند که ما میخواهیم به دایره لغات کودک اضافه کنیم. بنابراین اینطور نیست که بچه یک صفحه بخواند و برود آخر کتاب تا ببیند آن کلمه چیست. باز هم برمیگردد به اینکه بچهها را به کتابخوانی تشویق کنیم. بچهها هر چه بیشتر کتاب بخوانند با کلمات بیشتر و ژانرهای مختلف ادبی آشنا میشوند و میتوانند داستانهای بهتری بنویسد و گویندههای بهتری شوند. درنتیجه میتوانند تأثیر قصهنویسی را در همه زمینهها ببینند.
- اولویتهای دانش یک قصهنویس برای کودکان و ویژه کودکان چیست؟
کودکان داستاننویس با چالشهای متفاوتی نسبتبه داستاننویسان کودک مواجه هستند. داستاننویس کودک باید بر اساس زمان و مکان و اینکه بچههای امروز سلیقهشان چیست و چه کارتنهایی را میبینند و چه داستانهایی را میخوانند پیش بروند. در عصر امروز چون هیجان بچهها خیلی کم شده است و به آپارتمان، اتاق خود و صفحه گوشی و تلویزیون و تبلت محدود شدهاند بیشتر به سمت داستانهای ترسناک و تخیلی گرایش دارند؛ یعنی چیزی که دستکم فکرشان در آن چهاردیواری بسته نماند و بتواند پرواز کند. داستاننویس کودک باید اینها را در نظر بگیرد؛ ولی کودک قصهنویس ناخواسته از درونش داستان مینویسد. آن چیزهایی را که اذیتش میکند، دوست دارد تقویت شود، دوست دارد دیگر نبیند یا خیلی ببیند به زبان میآورد و در قالب داستان بیان میکند. داستاننویسی بیشتر به درد روانشناسان میخورد که بتوانند درون بچهها را از طریق داستانها، نقاشیها و تصویرگریهایشان ببینند.
- وظیفه مربیها در تخیلورزی کودکان قصهنویس دبستانی چیست؟
برای شروع کودکان هر چه دلشان میخواهد میتوانند بنویسند؛ بعد ما آن چیزهایی را که نوشتهاند در یک راستا تدوین و ویراستاری میکنیم. مثلا میگوییم خیلی خوب است که این را توضیح دادی ولی کوتاهتر توضیح بده، خیلی خوب است که این فضا را شرح دادی ولی این را بگذار بعد از رخ دادن فلان اتفاق. در وهله اول کودک قلم را به دست میگیرد. این مسئله خیلی اهمیت دارد که کودک جسارت نوشتن را به خود بدهد؛ یعنی مهم است که قیدوبندی برای او درنظر نگیریم. اول باید اجازه دهیم بچه بنویسد، بعد بیاییم به همان نوشتههای خودش جهت و تغییرشان دهیم. سلیقه بچهها را نباید نادیده گرفت؛ زیرا ما میخواهیم درون آنها را ببینیم. یکوقتهایی درون بچهها آنقدر قشنگ است که به داستانهای قشنگی هم تبدیل و ایدهای نیز برای بقیه داستاننویسان میشود.
- بازخورد کودکانی که میخواهند قصهنویسی را یاد بگیرند چطور بوده است؟ چقدر از قصهنوشتن و به کار گرفتن تخیلشان در این زمینه خوشحال هستند؟
ما در جلسه اول فقط نمایی کلی از داستان گفتیم و بچهها را ملزم به این کردیم که فکر، شخصیتسازی و به دنیای اطرافشان رجوع کنند. شروع اولیه زمانی اتفاق میافتد که کودکان از تمام احساساتشان کمک بگیرند؛ بوی چه میآید، صدای چیست، صدای شرشر آب است، رطوبت و سرما و گرما چقدر است. براساس مشاهداتم بچهها علاقهمند و مصمم بودهاند؛ اما به صورت کلی تا زمانیکه قلم به دست نگرفته و آن جسارت را پیدا نکردهاند نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم.
- «آینده خواندنی است» شعار نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ است. شما آینده کودکان قصهنویس امروز را چطور میبینید؟
قطعا خیلی زیباتر از امروز خواهد بود؛ چون بچههای ما فوقالعاده خلاق و باهوشاند. آن چیزی که بچه امروز در کلاس پنجم دبستان میخواند بچههای قدیم در زمان دیپلم میخواندند. کودکان امروز خیلی میدانند، دایره لغاتشان فراتر از ماست و با دنیای جهانی در ارتباط هستند. وقتی اینترنت در دسترس آنهاست دیگر به خاله و عمو و معلم و مدرس محدود نیستند و فراتر را میبینند و وقتی فراتر را میبینند قطعا دنیای بهتری را در زمینه داستان خلق میکنند.
- آیا آینده کتاب و کتابخوانی ما خواندنی است؟
میل بچهها به کتابخواندن بیشتر شده است. چیزی که من در نمایشگاه میبینم این است که بچههای خیلی کوچک در بغل پدرومادر کتابهایی در قالبهای جدید را به دست میگیرند. اتفاقا این کتابهای جدید و خلاقیتداشتن در نوع کتابهای کودکان حالت فرهنگی و اقتصادی پیدا کرده است و بچهها هنگام مطالعه آنها از مهارتهای ریز و درشت خود استفاده میکنند. این علاقه خداراشکر بیشتر شده است و پدرومادرها نیز بهخاطر تعداد کم فرزندان تمام وقت و انرژی خود را در زمینه یادگیری آنها صرف میکنند. نظر من این است که بچههای بهتری در آینده خواهیم داشت.
نظر شما