در طول تاریخ، ادبیات در آگاهیبخشی به انسان و بالندگی ذهنی و فکری و اندیشهای مخاطب نقشی انکارناپذیر داشته و در کنار سایر کارکردهای دیگر همچون تقویت التذاذ ادبی و بالابردن سطح دانش و معلومات خوانداری و دانشافزایی و بیان مفاهیم زیبایی شناختی و اندیشههای زیبای بشر، شعور و فرهنگ و دانش بشر را هم بالا برده است. ادبیات روح انسان را لطیف و زیبا میکند تا در بازتابهایی هنرمندانه جلوه های انتزاعی زیبا را در ذات انسان نهادینه و تهنشین کند.
مجموعه داستان مینیمال «کولبران نان و رنج» در اندوهی به وسعت جغرافیای کولبران هموطن شکل گرفته، اما به اندازه این وسعت، تیراژ و گستردگی ندارد! اندوهی که آغاز دارد، اما پایانی برایش قابل تصور نیست. شاید هم در حالتی امیدبخش، پایانی برای رنج و غم نان کولبران اتفاق بیفتد.
«کولبران نان و رنج» ادامه تلاشی ادبی است برای بازتاب بخشی از دنیای همتباران کُرد که زندگی و لحظاتشان را با کولبری دنبال میکنند و میگذرانند و این اثر آینهای صاف و بدون زنگار از رنج و همت و استقامت و تلاش آنان برای بقا و زندگی شرافتمند، همراه با سختیهای جانکاه در ذهن و حافظه انسان معاصر روایت میکند.
در رویکرد جدید به ساحت ادبیات تصمیم گرفتهام که در دنیای «داستان مینیمال» بازتابنگار دنیای مخاطبان ادبیات داستانی باشم. قبلتر کتاب «کرونا،آتش بدون دود» در همین قالب منتشر شد و «سرباز سرزمین صلح» که واگویههای سربازان عزیز سرزمینمان است و به زودی با سرمایهگذاری ناشری منتشر خواهد شد، در این ساحت جدید قلم زده ام. ضمن آن که در این قالب برای نوجوانان هم کتابهایی با نامهای: «شلیک به عُقاز» و «راز جنگل بلوط» نوشته ام که در صف انتشار قرار دارند و تلاشهایی در مسیر نوشتن داستان مینیمال اند.
تعداد کتابهای صرفاً ادبی با محوریت کولبری و کولبران حتی شاید به شماره انگشتان یک دست نوشته و منتشرنشده باشند. البته به تازگی کتابهای «یک زمستان با کولبرها» (صادق امامی) و «اینجا صدای گرگها بلندتر است» (عادله خلیفی)، دیده و سفارش خرید دادهام تا با اشتیاق بخوانم و «کولبر» (سروده: رنگین گلشنآرا) و یکی دو اثر حقوقی و پژوهشی دیگر هم در قالب کتاب منتشر شده است.
و اینکه ناشران و مترجمان داخلی و اهل کردستان عراق برای ترجمه «کولبران نان و رنج» با من صحبتهایی داشته که چاپ دوم به صورت دو زبانه (کردی-فارسی) منتشر شود و یکی از دوستان اهل هنر و نقاشی،طرح و تصاویری در قالب سیاهقلم برای این کتاب زده که انشاالله در چاپ بعدی در متن کتاب استفاده خواهم کرد.
کولبران، هموطنان شریف، نجیب و زحمتکش که برای کسب نان و روزی حلال در شرایط بسیار سخت تلاش میکنند، بخش از جامعه انسانیاند که معمولاً تلاش و رفتارشان در قاب دوربینهای فیلمبرداری و گوشیهای هوشمند نقش می بندند و گاه ممکن است خوانندهای کردزبان تصنیفی برایشان بخواند و گاه ممکن است جریانهایی سیاسی از اندوه و رنجشان بهرهبرداری کنند و گاه ممکن است پژوهشهایی اجتماعی و اقتصادی در این خصوص صورت گرفته و شاید هم منتشر شده باشد، اما اینها تمام دنیای کولبران نیستند.
کولبران تصاویری گم شدهاند در سرزمین ادبیات که تاکنون کمتر به این تصاویر توجه شدهاست. کولبران و کولبری ظرفیتهایی ادبی و هنری در قالبهای مختلفی چون:رمان،مجموعهداستان، فیلمهای داستانی و مستند و پژوهشی و حتی ادبیات غنی شفاهی و فولکلور نهفته است که میتوان از این ظرفیتها برای انتقال به مخاطبان بهرههای فراوان برد.
کولبران نان و رنج، از دنیای هوطنان کولبر و سختیها و مشقتهای کاری، عشقهای دوسویه، نوعدوستی و همدردی، احترام به طبیعت عناصر موجود در آن و حرمت و تکریم سرزمین،تلاش و همت و پشتکار، وطن دوستی و عشق به آب و خاک و زادبوم، مفاهیم و ارزش های اخلاقی و انسانی، فرهنگ غنی شفاهی و… در قالب داستان مینیمال می گوید.
در این مجموعه تلاش داشتهام عواطف و احساسات و ادراکات زندگی انسان را بدون گزارش نویسی و خاطره نگاری منعکس کنم و واقعیت های دنیای شخصیت های کتاب، بر محور تخیلات کاذب و شعارزده نچرخانم.
در این کتاب، تلاش شده با واکاوی دنیای شخصیتهای محور، از هنر ادبیات و ابزار کلمه برای بازتاب لحظهها و بخشهایی از دنیای این عزیزان هموطن و همزبان بهره ببرم و با بهره گیری از قالب مینیمال، دریچه ای تازه به دنیای مخاطب با موضوع و محوریت کولبری و کولبران بازکنم.
لازم است که مخاطب امروز نوع زندگی و معیشت و تلاش برای بقا و معاش و زندگی یک کولبر که ممکن است زنی باشد و یا نوجوانی 14 ساله و دانشآموز، یا پیرمردی با مو و سبیلی سفید و زردشده و یا فارغ التحصیلی از مقاطع بالای علمی که از سر درد و نیاز و فقر به انجام این کار سخت و جانفرسا روآورده؛ آشنا شود. در این کتاب تصویر و عکس وجود ندارد و خواننده می تواند فضای داستان را خود در ذهنش ترسیم کند.
مخاطب امروز بایستی بداند که ادبیات متعهد از احوال و اقوام مخاطبانی که تریبون و رسانه ندارند،غافل نیست،زیرا یکی از کارکردهای ادبیات که معمولاً کمتر به آن توجه میشود، شأن رسانهای بودن آن است. «کولبران نان و رنج» برای نشان دادن محنت و امید و رنج و وطندوستی هموطنان کولبر در قالب یک کتاب مستقل به میان جامعه آمده است.
داستانکی از این کتاب:
جعبه مرموز
بارش خیلی سنگین بود. به سختی قدم برمی داشت و آرام آرام حرکت می کرد. کمرش کاملاً تا شده بود. همه به او شک کردیم. قیافهاش خیلی مشکوک بود. سربندی رنگ و رو رفته به سر داشت و سبیل پر پشتش از دود سیگار، زرد شده بود. وقتی بارش را گرفتیم، بی هیچ مقاومتی، گوشهای ایستاد و به دیوار پاسگاه تکیه زد و سیگاری درست کرد و آن را آتش زد و به ما خندید.
بارش را باز کردیم... با صحنه عجیبی روبه رو شدیم... جعبهای پر از درد و رنج و خون و چند تکه نان خشک کپکزده به ما نیشخند می زد!
نظر شما