احمد شاکری گفت: در مسئله ژانر دفاع مقدس لازم است نویسنده ضوابط و قواعد و الزامات انواع قوالب ژانرهای مختلف ادبی را بشناسد.
وی افزود: یک حوزه دیگر حوزه نقد است. یعنی این حوزهها بر هم مینشینند و بر هم تاثیر دارند. اینکه ما انتظار داریم گونهها حرکت صحیح رو به رشدی داشته باشند. حتما جریان تولید باید با جریان نقد همراه باشد. حتما نقد باید نسبت به گونهها و روابطش حساس باشد. حتما نقد برای اینکه بر گونهها و ضوابطش حساس باشد. باید مبانی را بداند. حتما برای اینکه جریان نقد ما جریان مبانی را بداند باید آثار پژوهش را تولید کرده باشد. اینها کاملا با هم مرتبط است. حتما در حوزه تبلیغ و جوایز ادبی همه معیارهای گونهای باید در انتخاب آثار لحاظ شود. چون اگر پژوهش تولید میکند نقد هم انجام دهید جایزه آن هم معیار خودش را دارد.
شاکری اضافه کرد: نکته دیگری که وجود دارد این است که باید حتما انتظاراتمان را متناسب با پیشینه و داراییها و ظرفیتهای ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هماهنگ کنیم. از این جهت قابل مقایسه با غرب نیست. غرب که میگوییم دهها کشور در آن هستند و تاریخی طولانی دارد. پایگاههای پژوهشی و مکاتب فکری دارد. جریانهای نقد دارد. حوزههای مطالعاتی دارد. خیلی پیچیده است. مقایسه نکنیم. یعنی ببینیم آیا انتظار ما در اینکه ادبیات این گونه باشد یا چنین گونهای را داشته باشد متناسب با علوم ادبیات پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؟
این نویسنده بیان کرد: نکته دیگر این است که ادبیات در حال حرکت است. ادبیات موجودی است که ذوالحیات است. زیستمند است. فرازوفرود دارد. دائما از جهات مختلف دائما تاثیر میگیرد. دائما از هم تاثیر میگیرند. حتی خود یک نویسنده هم در حال حرکت است و ثبات در او نیست. لذا این نکته مهم است که اگر ما میگوییم گونهای هست یا نه لوازم ش را که حرکت است بتوانیم بسنجیم و آن را مطالعه کنیم.
شاکری گفت: نکته دیگر این است که وقتی شما میگویید گونههای ادبی، گونه تعبیری است که ملاکهای بسیار متنوعی برایش لحاظ میشود؛ یعنی از یک جهت گونهها میتوانند موضوعی باشند. انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مدافعان حرم، مهاجرت، همه اینها از جهت دیگر گونهها میتوانند گونهها مضمونی باشند: ادبیات دینی، ادبیات سکولار از جهتی میتوانند. ژانرها قالبی باشند: داستان کوتاه و بلند، نوعی باشند: ژانر خاطره.
نویسنده «عریان در برابر باد» توضیح داد: وقتی میگوییم ادبیات دفاع مقدس، این ژانر تنها به این تعبیر بیان نمیشود. مثلا شما میبینید که این ژانر در حرکت است. مثل دو تا دایره متداخل است. با ژانر ادبیات مهاجرت گاهی به هم میخورند و با هم اشتراک دارند. با ژانر ادبیات زنانه به هم میخورند و با هم تلاقی دارند. با ژانر ادبیات سورئالیستی به هم میخورند. با ژانر ادبیات جادویی به هم میخورند. با ژانر مکتب ادبی رئال به هم میخورند. یعنی باز پیچیدگیهایش خیلی بیشتر از این است که مثلا یک ساحت موضوعی، ساحت متداخل بسیاری دارد. مثلا در ساحت ادبیات مستندنگار دفاع مقدس این یک تلاقی کاملا چشمگیری با ادبیات زنانه دارد.
وی ادامه داد: برای اینکه شما بتوانی سوال کنی در ادبیات دفاع مقدس ژانرها جایگاه خودشان را پیدا کردند یا نه باید مبنا داشته باشیم. در ادبیات زنانه باید مبنا داشته باشیم. در تلاقی اینها باید مبنا داشته باشیم. تا بتوانیم ارزیابی کاملی کنیم چه از آب درآمده است صحت دارد یا نه. این به راحتی قابل مطالعه نیست. ولی ادبیات ذوالحیات است. آن چیزی که محل تامل است این است که این جریان را چه عواملی هدایت میکنند؟ جریان ادبیات دفاع مقدس توسط چه هدایت میشود؟ عوامل تعیینکننده و تاثیرگذارش چیست و چه مجموعههایی چه ذهنیتهایی مشرفانه از این آگاه هستند؟ یعنی پاسخ به سئوال شما یک اشرافی میخواهد. نکته من این است جنس پاسخ شما و دیگر سوالات را چه کسی باید انجام دهد؟ چه کسی باید اشراف گونهای موسعی از ادبیات داشته باشد که در پاسخ شما بگوید گونهها در چه موقعیتی نسبت به هم قرار دارند؟ حرکتشان درستاند یا نه؟ چنین مطالعاتی نیست. متاسفانه ما نمیدانیم ادبیات دفاع مقدس دقیقا کجاست؟ دقیقا چه اتفاقی میافتد؟ دقیقا چه عواملی در آن موثرند؟ دقیقا به کجا میرود؟ حداقل من نمیدانم. در پژوهشهایم ندیدم.
نظر شما