یک مترجم به مناسبت سالروز تشکیل جایزه نوبل در گفتوگو با ایبنا:
نبود معیارهای مشخص، نویسندگان را نسبت به دریافت جایزه نوبل بیانگیزه کرده است
مریم طباطباییها، مترجم آثار اورهان پاموک، الیف شافاک و پاشا کمال گفت: بارزترین معضل جایزه ادبی نوبل، پایین آمدن میل رقابت بین نویسندگان است که به دلیل نبودن معیارهای مشخص داوری ایجاد شده است.
مريم طباطبایيها، داستاننويس، منتقد و مترجمی که سابقه ترجمه آثار نویسندگان برگزیده جهان را نیز در کارنامه دارد، ضمن اشاره به مواردی که مخل اعتبار جایزه نوبل و سایر جوایز ادبی میشود، بر ضرورتهایی که جوایز ادبی، خصوصا جوایز داخلی برای جلب اعتماد و اعتبار به آن نیاز دارند، دارد.
«درخت انار» (نازان بكراوغلو، نشر پوينده)، «موزه معصوميت» (اورهان پاموك، نشر پوينده)، «خانه سكوت» (اورهان پاموك، نشر پوينده)، «قطار يتيمان» (كريستينا بيكر كلاين، نشر نفير)، «تمام نورهايي كه نميتوانيم ببينيم» (آنتوني دوئر، نشر كولهپشتي)، «ما همه بايد فمينيست باشيم» (چيمامندا انگوزي آديشي، كوله پشتي)، «پرندهاي با يك بال» (پاشار كمال، نشر پوينده)، «نترس قلب من» (احمت باتمان، نشر پوينده)، «سه دختر حوا» (اليف شافاك، نشر نون)، «مجموعه داستان با شرم به الياس گفتم» (نشر پوينده) از جمله ترجمههای طباطباییها بهشمار میآید.
آنچه در ادامه میخوانید، مشرح گفتوگو با این نویسنده و مترجم پرکار کشورمان است:
امسال جایزه نوبل ادبیات ۱۲۲ ساله شد. در وهله نخست، درباره این رویداد فرهنگی و اهمیت آن، بگویید.
جایزه نوبل، جایزهای است که هر ساله به یاد آلفرد نوبل شیمیدان و مهندس سوئدی به چندین رشته در زمینهها مختلف اعطا میشود. نوبل با اختراع دینامیت و استفادههای نابهجایی که بعدها از آن شد تصمیم گرفت تا بیشترین قسمت از ثروت خود را برای جبران چنین اتفاقی به جایزه نوبل اعطا کند. نوبل ادبیات هم یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان است که هر ساله به افراد مختلف اعطا میشود. این جایزه اولینبار در ابتدای قرن بیستم و در سال ۱۹۰۱ به سولی پرودوم از فرانسه اعطا شد. طبق وصیت آلفرد نوبل، جایزه نوبل ادبیات باید به فردی اهدا شود که مجموعه آثار وی در ایدهآلترین حالت ممکن باشند. نکته حایز اهمیت در مورد جایزه نوبل این است که تا به حال این جایزه به هیچکس بیش از یکبار اعطا نشده است. از بین برندگان این جایزه ادبی ارزشمند، مردان بیشتری نسبت به زنان به چشم میخورند. سلما لاگرلوف نویسنده سوئدی اولین برنده زن در جایزه نوبل بود که در سال ۱۹۰۹ موفق به کسب این عنوان شد. افراد مشهور و معروف زیادی تا به امروز موفق به دریافت جایزه نوبل شدهاند که خیلی از آنها میان ما بسیار محبوب هستند. افرادی مثل گابریل گارسیا مارکز(1982) ، تونی موریسون(1993) ، برتراند راسل (1950)، ویلیام فاکنر(1949) ، ژوزه ساراماگو(1998) و... در تمام سالهایی که نوبل به نویسندگان و افراد تاثیرگذار در ادبیات اعطا شده است، تنها یک ایرانی به نام ابولقاسم اعتصامزاده روزنامهنگار، مترجم، نویسنده و شاعر است که یکبار در سال ۱۹۴۴ به خاطر ترجمهی رباعیات خیام به زبان فرانسه نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد که در نهایت جایزه در آن سال به یوهانس ویلهلم ینس دانمارکی اعطا شد. البته جایزه نوبل همیشه هم بدون حاشیه نبوده است، مثلا در سال ۱۹۶۲ و پس از انتخاب جان اشتاینبک به عنوان برنده نوبل ادبیات، سیلی از انتقاد روانه آکادمی نوبل شد. بسیاری از مطبوعات اعتقاد داشتند این جایزه حق اشتاینبک نبوده است. البته این تنها باری نبود که نسبت به برنده این جایزه اعتراض شد. در سال ۱۹۷۴ هم ولادیمیر ناباکوف، گراهام گرین و سال بلو به انتخاب داوران اعتراض کردند. هر سه آنها خود را مستحق دریافت جایزه میدانستند. البته بر خلاف ناباکوف و گرین، سال بلو توانست در سال ۱۹۷۶ جایزه نوبل ادبیات را کسب کند. در سالهای ۱۹۱۴، ۱۹۱۸، ۱۹۳۵ و ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ این جایزه به هیچکس اختصاص نیافت. دلیلش هم این بود که آکادمی نوبل تشخیص داد فرد یا اثری وجود ندارد که با معیارهای گفته شده توسط آلفرد نوبل همخوانی داشته باشد. البته به طور کلی در طول هر دو جنگ جهانی جایزه نوبل کمتر به برندگان اهدا شد.
جایزه نوبل ادبیات _همچون اغلب جوایز ادبی مهم_ ضمن تجلیل و اهدای جوایزی که از نظر مالی نیز قابلتوجه هستند، نویسندگان برگزیدهاش را به مخاطبان جهانی کتاب معرفی میکند. از این منظر نقش حمایتی جوایز ادبی و تاثیر آن بر زندگی حرفهای اهالی قلم را چگونه ارزیابی میکنید؟
همان طور که میدانیم جوایز بزرگی چون جایزه نوبل علاوه بر اعتبار و ارزشی که برای نویسنده به ارمغان دارد، از لحاظ مالی هم برای افراد ارزشمند است و میتواند آنها را از لحاظ اقتصادی تا حدودی تامین کند. جایزه نقدی اولین نوبل ادبیات چیزی حدود ۱۵۰ هزار کرون بود. این درحالی است که این جایزه در سال ۲۰۱۸ به چیزی بیش از هشت میلیون کرون رسید که این میزان قطعا میتواند از دغدغه خاطر نویسنده کاسته و تمام تمرکز و توان او را معطوف به نوشتن و خلق آثاری بکند که درخورتر و شایستهتر باشد.
با توجه به اینکه جوایز ادبی با سلیقه و معیارهای برگزارکنندگانش آثار را بررسی و ارزیابی کرده و براساس اهداف تعیینشده منتخبانش را معرفی میکند، این مسئله چه آسیبهایی را به همراه دارد؟
شاید یکی از بارزترین و قابل لمسترین معضلاتی که در پی این داوری اتفاق میافتد، کم شدن میل نویسندگان و البته پژوهشگران حوزه ادبی به رقابت با یکدیگر در این زمینه باشد و به زعم من کم شدن رقابت به کم شدن آثار خوب و شایسته دامن زده است. نبودن چارت و اشل تعریف شده برای انتخاب آثار نویسندگان، همیشه به عنوان علامت سوال بزرگی میان نویسندگان باقی میماند و هیچوقت تصویر درستی از یک کار استاندارد و واجد شرایط در این زمینه به آنها نمیدهد. نبودن این کادر استاندارد و البته نبود تعریف شاخصی از یک اثر فاخر میتواند در دراز مدت به کم و کمتر شدن آثار خوب و شاهکار دامن بزند.
اساسا نتایج جوایز ادبی تا چه میزان میتواند به عنوان ملاکی برای انتخاب و مطالعه آثار قابل اتکا باشد؟
با انتخاب درست و حساب شده و البته داوریِ قانونمند همیشه میتوان آثار خوب را از بد تشخیص داد و اگر در یک انتخاب مناسب تمام المانهای برجسته یک اثر ادبی فاخر در نظر گرفته شود، مطمئنا برای خواننده قابل استناد است و میشود برای مطالعه به آن اتکا کرد.
در این میان جوایز ادبی داخلی_مستقل و غیرمستقل_ را چگونه میبینید؟
در سالهای اخیر تلاش زیادی برای بهبود شرایط جوایز ادبی داخلی شده است و من فکر میکنم که با حمایت بیشتر و البته تلاش نویسندگان و همکاری ناشران میتوان کیفیت این جوایز را بالا برد. استفاده از استانداردهای تعریف شده در آثار انتخابی، داشتن داوریهای اصولی و صد البته نگرش علمی به حوزه ادبیات داستانی و استفاده از این نگرش در انتخاب آثار معرفی شده میشود کیفیت جوایز ادبی را بالاتر برد.
به نظر شما جوایز ادبی داخلی تا چه میزان بر استقبال و جذب مخاطبان تاثیرگذار است؟
معمولا هر اثری که موفق به کسب جایزه و یا نگاه مثبت منتقدین، پژوهشگران و داوران میشود، میتواند در میان مخاطبان هم از اقبال خوبی برخوردار شود. خوانندگان با تکیه بر انتخاب آن اثر به عنوان یک انتخاب برجسته، در پی خواندن آن میشوند که گاهی هم ممکن است این انتخاب با معیارهای درصد زیادی خوانندگان همخوانی نداشته باشد. اما این موضوع نمیتواند به زعم من مانع از توجه ناگهانی مخاطب به اثری بشود که عنوان برجسته بودن و را با خود دارد. از همین منظر باید انتخاب آثار ادبی بسیار دقیق و حساب شده باشند تا همیشه جایگاه آثار برجسته و منتخب برای خواننده به عنوان یک موضوع قابل استناد محفوظ بماند.
نظر شما