شیفتگی ژان دو لافونتن، حکایتپرداز پرآوازه فرانسوی؛
حکایتهای کلیله و دمنه به روایت لافونتن/ بازتاب فرهنگ و اندیشه ایرانی بر ادبیات فرانسوی
نویسنده کتاب «حکایتهای کلیله و دمنه به روایت لافونتن» با موشکافی و پژوهش در دیدگاه و نوع نگاه لافونتن به این اثر ادبی، در حقیقت بازتاب فرهنگ و اندیشه ایرانی بر ادبیات فرانسوی را بازنمایی میکند.
در کتاب «حکایتهای کلیله و دمنه به روایت لافونتن» نویسنده اثر با موشکافی و پژوهش در دیدگاه و نوع نگاه لافونتن به این اثر اادبی، در حقیقت بازتاب فرهنگ و اندیشه ایرانی بر ادبیات فرانسوی را بازنمایی میکند. نویسنده اثر، عظمی عدلنفیسی، زاده 1297خ، نخستین زن مترجم ایرانی به شمار میرود. او تحصیلات فارسی و فرانسه خود را از مدرسه ژاندارک تهران آغاز کرد و پس از اتمام آن به مطالعه ادبیات ایران و آثار نویسندگان فرانسه پرداخت. از دیگر آثار او میتوان به «ترس از زندگی» و ترجمههای «داستانهای دوشنبه»، «سرخ و سیاه» و «جامه پشمین» اشاره کرد.
حامد فولادوند در بخش اشاره کتاب «حکایتهای کلیله و دمنه به روایت لافونتن» مینویسد: «عظمی عدل رساله دکتری خود را زیر نظر متخصص مشهور ادبیات تطبیقی و استاد دانشگاه سوربن پاریس، رنه اتیامبل، پیش از انقلاب تدوین کرد ولی رویدادهای زمانه و کسالت مانع شد که وی عازم فرانسه شود و از رساله خود دفاع کند. متن حاضر را از روی نسخهای (قدیمی، ناموزون و گاه ناخوانا) که در اختیار داشتم به فارسی برگرداندم.»
در مقدمه این کتاب به قلم عظمی عدل نفیسی میخوانیم: «زمانی که به بررسی آثار نویسنده بزرگی دست میزنیم، اغلب به عصر یا دورانی خاص از زندگیاش مراجعه میکنیم و دلمان میخواهد او را در چنین زمان و فضایی قرار دهیم تا نوشتههایش را بهتر بسنجیم، خاطره ما از او به هیچ وجه بر مبنای اسطورهای تدوین شده یا آوازه دیرینی که از او شنیدهایم قرار ندارد، بلکه بر مبنای چند نکته و تصویر کوچک شکل گرفته و واضح است که این تصاویر باقی مانده از نخستین قرائتی که از متن کردیم بر رویکرد کلی ما نسبت به اثر زودتر ذهن ما را مشغول میکند. از منظر ما، لافونتن باید بارها و بارها خوانده شود تا جایی که تاثیرات کارش در ذهن و وجود ما کاملا روشن شود، یعنی در بررسی حاضر میکوشیم تاثیرش را که مربوطه به مضامین حکمت و خرد شرقی است، آشکار کنیم.»
در ادامه نسخه ابنمقفع از کلیله و دمنه و نسخه ابوالمعالی از کلیله و دمنه بررسی میشود و در بخش «کتاب روشناییها یا آداب پادشاهان» میخوانیم: «این کتاب چگونه و توسط چه کسی نوشته شده است؟ در سرحدات چین، پادشاه قدرتمندی بود که مردمان سرزمینش بسیار خوشبخت بودند. این پادشاه همایونفال نام داشت. وزیر این پادشاه به نام کویسترای(مشاور خوب) بسیار به وی کمک میکرد. روزی پادشاه از دیدن زنبورهای عسل و نظم جامعه آنها شگفتزده شد. وزیر به او گفت: «دلیل این نظم آن است که در این جامعه مشاورههای خوبی به شاه داده میشود. ما هم باید از دابشلیم شاه، پادشاه هندوستان یاد بگیریم که از پندهای بیدپای فرزانه بهره میجست». در ادامه به داستان دابشلیم و بیدپای اشاره میشود.
در ادامه در زیربخش «چگونه میتوان از احوال دشمنان آگاه شد و همواره مراقب فریبکاری آنان بود؟» میخوانیم: بیدپای حکیم چنین ادامه داد:«هیچگاه نباید از دشمن، انتظار دوستی داشت و نباید گول فریبهای آنان را خورد. همواره باید از آنان دوری کرد». در اینجا داستان جغدها و کلاغها آغاز میشود: جغدها به خانه کلاغها حمله کردند [و آنها را شکست دادند]. پس از این شکست، شاه پیروز در پی مشاوره و چارهجویی بر میآید؛ برخی تمایل به فرار دارند و برخی مصمم به انتقامگیری هستند. پس پیروز باوفاترین مشاور خود، هشیار را فرا میخواند. وی سخنرانی طولانی در باب احتیاط میکند: «من نه جنگ را دوست دارم و نه از دردسر خوشم میآید. برای فرد شرافتمند، زندگانی طولانی باید تنها به منظور این باشد که از خود نامی نیک به جای گذارد. این زندگی باارزش، فقط باید در راه شرافت صرف شود و اگر قرار باشد مثل حیوان زندگی کنیم، بهتر است چنین زندگیای نباشد... لازم است که در اختفا به این موضوع رسیدگی شود تا دشمن از آن بویی نبرد.»
در حکایت شاعرانه: داستانهای هزار و یک شب از قول «ژان ژیرودو» آمده است: «من این را یافته بودم! حکایتهای لافونتن، همان حکایتهای هزار و یک شب ما بودند» و در ادامه آثار لافونتن و بیدپای از نظر ریختشناسی، سبکشناسی و سیاست مورد بررسی قرار میگیرد و مقایسهای بین یکی از حکایتهای لافونتن با یکی از حکایات سهیلی انجام میگیرد و سرانجام به «نتیجهگیری کلی: یونان به سمت شرق مینگرد» میرسد. در این بخش از کتاب میخوانیم: «کوشیدیم بعد شرقی لافونتن را بررسی کنیم و نیز نشان دادیم نمود عقل سلیم در آثارش او را به شرق برمیگرداند. در ابتدا، حکایتگر قصد دارد تا پاسخگوی گرایش باب آن دوره باش که کموبیش انوار سهیلی را به عنوان اثری کلاسیک ردهبندی میکند و به شناخت مشرقزمین تمایل نشان میدهد، اما گرایش شرق به غرب نیز کمتر نیست. شرق نیز به تکنیکهای غربی روی میآورد و فرهنگ شرقی و دانش غربی در تقابل با یکدیگر نیستند. فقط با یکدیگر متفاوتند. به زبان دیگر، اغلب نقطه آغازین یک گفتوگو یا یک تفسیرند.
نشر تاریخ ایران کتاب «حکایتهای کلیله و دمنه به روایت لافونتن» اثر عظمی عدل نفیسی با ترجمه حامد فولادوند و گلنار گلناریان را در 254 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با قیمت 300 هزار تومان راهی بازار نشر کرد.
نظر شما