به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خرم‌آباد، به همت دفتر امور بانوان و خانواده استانداری لرستان به عنوان کمیته بانوان کنگره 6544 شهید استان لرستان همایش شعر استانی زن و دفاع مقدس گرامیداشت 483 شهیده زن استان لرستان صبح سه‌شنبه در تالار ماه حوزه هنری برگزار شد.
در این همایش خانم‌ها خاطره‌خاتون جلدانی، الهام منصورپور، فاطمه احمدی، فرزانه شهسواری، سارا سعادتمند، زینب نظری، فرزانه حسینی کمالوند، سیده سایه موسوی، طاهره خورشیدوند به شعرخوانی در وصف شهدای دفاع مقدس پرداختند و لیلا غلامی ونوول داستان «ننه تیام» داستانی برگرفته از واقعیت از مادر شهید را در این مراسم قرائت کرد.
گروه سرود دختران آسمان نیز به سرپرستی امیرحسین ویسکرمی نیز به اجرای سرود پرداختند، پخش کلیپ، و برپایی نمایشگاهی از پوسترهای دفاع مقدس از دیگر بخش‌های این همایش بود.
حوزه هنری و انقلاب و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان لرستان نیز در برگزاری این همایش همکاری داشتند.
در این همایش خانم‌ها خاطره‌خاتون جلدانی، الهام منصورپور، فاطمه احمدی، فرزانه شهسواری، سارا سعادتمند، زینب نظری، فرزانه حسینی کمالوند، سیده سایه موسوی، طاهره خورشیدوند به شعرخوانی در وصف شهدای دفاع مقدس پرداختند و لیلا غلامی ونوول داستان «ننه تیام» داستانی برگرفته از واقعیت از مادر شهید را در این مراسم قرائت کرد.
گروه سرود دختران آسمان نیز به سرپرستی امیرحسین ویسکرمی نیز به اجرای سرود پرداختند، پخش کلیپ، و برپایی نمایشگاهی از پوسترهای دفاع مقدس از دیگر بخش‌های این همایش بود.
حوزه هنری و انقلاب و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان لرستان نیز در برگزاری این همایش همکاری داشتند.
بخشی از داستان قرائت شده «ننه تیام» نوشته لیلا غلامی ونوول از همایش: ننه به اتاقش برگشته. روبه‌روی عکس عمو محمدحسین نشسته و بی‌صدا با او حرف می‌زند. گاهی لبخند می‌زند و گاهی بغض می‌کند. عمو محمدحسین هم با لباس مشکی غواصی‌اش آرام ایستاده و انگار دست به سینه ایستاده تا حرف‌های ننه را گوش کند.
همان جا کنار چارچوب در می‌ایستم. ننه پشت به من از جایش بلند می‌شود و قاب عکس عمو را از روی دیوار کاهگلی برمی‌دارد. برای لحظه‌ای به پشت‌سرش نگاه می‌کند و قیافه منتظر مرا می‌بیند.
_ بیا ننه. بیا ببین این پایین چی نوشته؟
سوالش تکراری است از هر کسی که نیمچه سوادی دارد و خانه‌اش می‌آید، همین سؤال را می‌پرسد.
قاب عکس را از ننه می‌گیرم. اطراف عکس با هنرمندی زرکوبی شده است. زیر آن با خط درشت و مشکی نوشته؛ جاوید اثر
می‌گویم: ننه نوشته جاوید اثر محمدحسین...
ننه به آرامی قاب عکس عمو محمدحسین را از دستم می‌گیرد. شیشه تمیزش را با پره روسری‌اش پاک می‌کند. و بعد قاب عکس را روی میخ کوچک دیوار کاهگلی آویزان می‌کند.
شعر محلی با عنوان مادر شهید که خاطره خاتون جلدانی که در این همایش قرائت کرد:
حِناسه چال تِشنیمی، دلم نذر دلت روله
گلارم بی تو چی وَشته، سی تو حونه دلم چولَه
علمداری، سپهداری، دلاورمرد میدونی
تو پاسدار گل لاله، تو د نسل شهیدونی
همه دنیا خَوَر دارن، تو دِ بَذر گُل یاسی
تو دِ بنچینه دریایی، تو پر نیرتِر دِ الماسی
مِزِلت خیر سَفر کِردَم، دلِم نَذر خوتو جونت
شیرم بوئَه نوئَه دارت، سیقه برنو ریی شونت
دِ راه میهن و دینت، سَر و جون فدا کردی
روله شیرِم حِلالِت با، روله جونم سیقه جونت
تفنگت کی زمی میلن، ها و شون برارونت
نظر شما