خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: یکی از کارکردهای مهم اقتباس در آثار هنری سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون، احیای دوباره آثار کهن و فراموش شده ادبی است.
در تاریخ ادبیات غنی ایران از شاهنامه حکیم فردوسی بگیرید تا مثنوی مولوی یا کتابهای تاریخی معتبری مانند تاریخ بیهقی و فرامرزنامه، کتابهایی دیده میشوند که امروز به دلایل متعددی توانایی ایجاد ارتباط با مخاطب را از دست دادهاند یا مخاطب جدید آنها را به همان زبان یا صورتی که دارند نمیپذیرد. اینجاست که اقتباس ادبی باعث احیای دوباره آنها میشود.
با اینکه دهها سال است مسئله اقتباس از آثار ادبی ایران دستور کار جشنوارههایی چون مقاومت، فیلمنامهنویسی کانون پرورش فکری و غیره قرار دارد اما با رویداد سینما حماسه مشهد رنگ و بوی دیگری گرفت.
فراخوان دومین رویداد سینما حماسه اسفندماه 1400 در بخشهای داستانی و مستند منتشر شد و طی دو مرحله برگزیدگان این رویداد ملی در 25مرداد 1401 معرفی شدند. بماند که آن رویداد هنوز هم جوایز برگزیدگانش را نداده است اما نوشتن فیلمنامه اقتباسی از روی شاهنامه فردوسی خود کار پر ارزشی است.
به دنبال آن دومین جشنواره ملی فیلم کرمان و جشنواره فیلم کوتاه تهران هم که چند سالی است رویداد کتاب و سینما را برگزار میکند به مسئله اقتباس و نوشتن فیلمنامه اقتباسی پرداختند.
در میان همه این اهمیت دادنها بماند که جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی را سالهاست که به کسی اهدا نکرده است.
با توجه به اهمیت اقتباس و نوشتن فیلمنامه اقتباسی و نبود جایزه سیمرغ فیلمنامه اقتباسی، سرویس هنر ایبنا از شروع سال ۱۴۰۱ و با تشکیل جشنوارههای مختلف به مقوله اقتباس فیلمنامه اقتباسی و فیلمهای اقتباسی پرداخت.
از آنجا که منبع اکثر اقتباسها کتاب است و تخصص خبرگزاری کتاب ایران نیز ورق زدن و کنکاش در حال و هوای کتاب و کتابخوانی است مقوله اقتباس ادبی و پیوند آن با سینمای ایران و جهان در دستور کار سرویس هنر قرار گرفت.
سال گذشته در تمام جشنوارهها به دنبال ردی از اقتباس و فیلمنامه اقتباسی بودیم و دیدن فیلم اقتباسی برایمان جذابیت دیگری داشت.
در هر جشنوارهای میگفتند «یافت مینشود جستهایم ما» و ما میگفتیم «آنکه یافت مینشود آنم آرزوست»
در میان جستجوهای سرویس هنر ایبنا به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از فیلمسازان ما دلشان نمیخواهد اسم اقتباس بر روی فیلمنامهشان بیاید. شاید احساس میکردند نوشتن یک کار اورجینال بر نوشتن یک کار اقتباسی ارجح است یا ارزش بیشتری دارد.
امیر مهریزدان مدیر بخش مستند سازمان سینمایی سوره در گفتوگو با ایبنا گفت:
ساخت مستند با اقتباس از کتاب جزو برنامه ما است اما اولویت ما تولید داکیو درام (مستند داستانی سینمایی) است. سعی ما بر آن است در داکیو درام ضمن وفاداری به سینمای مستند وارد تولید صرف نمایشی و نکاتی که واقعیت ندارد نشویم.
میکائیل دیانی، فیلمساز و عضو انجمن سینمای جوان در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
تاریخِ بعد از انقلاب ما پر از واقعیتهایی است که امکان اقتباس دارد. از «ماجرای نیمروز» که اتفاقات دهه ۶۰ است تا «شبی که ماه کامل شد» که ماجرای ریگی است. از فیلم «غریب» که اقتباس از اتفاقات کردستان است تا فیلم «چ» حاتمیکیا که اقتباس از برشی کوتاه از زندگی شهید چمران است.
بهروز افخمی کارگردان سینما نیز تولید اینگونه فیلمها را کار سادهتری دانست و در گفتوگو با ایبنا اشاره کرد:
اینگونه نیست که اصلاً اقتباس صورت نگیرد؛ ولی چون برخی از کارگردانان حق کپیرایت را رعایت نمیکنند و اسم کتاب یا متنی که بر اساس آن فیلم تولید کردهاند درج نمیکنند، اینگونه برداشت میشود. شاید به همین دلیل است که برای فیلمهای اقتباسی سیمرغ بلورین در جشنواره فیلم فجر وجود ندارد.
علیرضا بختیان نیز در گفتوگویی با ایبنا افزود:
اقتباس جایگاه خیلی خاصی در سینما و حتی فیلم دارد. مسئله این است که اقتباس چقدر میتواند به متن و داستان وفادار باشد. متأسفانه در ایران اقتباس ضعیف پیش میرود. زمانی که میخواهند داستانی را نعلبهنعل به فیلمنامه تبدیل کنند در اجرا پرهزینه است و در سیستم ما سرمایهگذاری روی آن انجام نمیشود. برای این کار نیاز است که یک پژوهشگر داستان را به روایت و فیلمنامهای برگرداند که قابل ساختهشدن بهعنوان فیلم باشد. یعنی در اصل دو بار برای فیلمنامه هزینه میشود.
متوجه شدیم گاهی هم مسائل مالی در میان است. الهام گرفتن از هر سوژهای یا کتابی یا منبعی خود یک بار حقوقی برای دو طرف ماجرا به همراه دارد. آنچنان که شاهد دعوای حقوقی اقتباس خاموش اصغر فرهادی در فیلم «قهرمان» از روی فیلمنامه مستند یکی از شاگردانش بودیم. یکی از دلایلی که اقتباس کمتر مورد توجه قرار میگیرد یقیناً همین مسائل حقوقی است.
در سرویس هنر ایبنا اقتباس مسئله مهمی است. ما سال قبل به دنبال برگرداندن جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی به جشنواره چهل و یکم فجر بودیم و یا شاید امیدواریم مانند بقیه کشورهای صاحب صنعت سینما ما هم جایزه ویژهای برای بهترین فیلم اقتباسی داشته باشیم. در نظر گرفتن سیمرغ بلورین بهترین فیلم اقتباسی نیز شاید افق خیلی دوری نباشد.
عجیب است اگر بگوییم در ۴۱ دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر فقط در سه دوره یعنی بیست و هشتم سیام و سی و نهمین دوره سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی به فیلمنامه نویسان تعلق گرفته است.
خیلی دور نیست سالهایی که ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، مرحوم کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی، محمد حسین لطیفی و نرگس آبیار و... از روی آثار ادبی بزرگ و کوچک ایران و جهان فیلمنامهای درخشان و فیلمی موفق ساختند اما هرگز به اقتباسشان جایزهای داده نشد.
این سوال همیشه مطرح است که چرا با اینکه صنعت سینما یک صنعت وارداتی بود و برپایی جشنواره نیز سنتی وارداتی است اما چرا برگزاری جشنواره فجر به صورت وارداتی و با همان چارت بندی اجرا نمیشود؟
اهدای جایزه ویژه فیلم اقتباسی و فیلمنامه اقتباسی در بیشتر جشنوارههای مهم دنیا از جمله اسکار متداول است.
در آمریکا و اروپا و صنعت فیلمسازی آنها آنچنان ساخت فیلم اقتباسی رواج دارد که نه تنها جوایز فیلمنامه و فیلم اقتباسی برای آنها تعریف شده بلکه ساخت فیلم اقتباسی از دیدگاه آنها کاری هنرمندانه است. گاهی در هالیوود بر سر ساخت یک اقتباس ادبی مدتها در میان کمپانیهای مختلف رقابت و در میان کارگردانهای مختلف بحث و جنجال است. اما متاسفانه در ایران فیلمسازان و تهیه کنندگان ما با داشتن سابقه ادبیاتی کهن و غنی هیچ رغبتی به ساخت فیلم اقتباسی ندارند. گاه حاضرند فیلمنامههای سخیف و سطح پایین اورجینال را بسازند اما ساخت یک اثر اقتباسی قابل قبول را نمیپذیرند و باز هم کل سینمای ایران از این دم میزند که پاشنه آشیل سینمای ایران فیلمنامه است.
همه این دغدغهها و دل مشغولیها باعث شد سرویس هنر ایبنا پا را فراتر گذاشته و در نمایشگاه کتاب تهران بحث اقتباس را به طور تخصصی اینبار از اهالی نشر دنبال کنند.
با رصد کتابهای مناسب برای اقتباس سینمایی و به دنبال حرکتهای جدید در زمینه سینما و کتاب به اتفاقات خوبی برخوردیم.
ساخت سریال سوران بر اساس کتاب عصرهای کریسکان، نمایش فیلمهای کوتاه و بلند اقتباسی در نمایشگاه کتاب تهران، فروش چند برابری کتاب محمد، مسیح کردستان به دلیل اقتباس فیلم سینمایی غریب و خرید حق اقتباس داستانهای بلند و کوتاه ایرانی توسط بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای جوانان ایران و .... از جمله اتفاقات خوشایندی بود که در زمینه اقتباس رخ داده بود.
برنامهها چیدیم و تماسها گرفتیم و قرارها گذاشتیم برای مصاحبه با فیلمنامهنویسان فیلمهای اقتباسی و سازندگان آنها برخیشان تلفنی و بعضیشان حضوری گفتند خوشحال هستند از اینکه اقتباس مورد توجه سرویس هنر ایبنا قرار گرفته است و جماعتی که خودشان هم اهل کتاب و ادبیات هستند از اینکه کتاب و کتابخوانی و اقتباس ادبی مرکز توجه ایبنا قرار گرفته بود احساس خرسندی میکردند.
در این میان اتفاقات عجیب هم رخ میداد مثل پخش فیلم «شماره ۱۰» از تلویزیون در حالی که نوشتن فیلمنامه اقتباسیاش سالها طول کشیده است و در نهایت از دست رفتن امکان فروش در سینما.
یا حد و حدودهایی که در اقتباس و نوشتن فیلمنامه اقتباسی بین نویسندگان مشترک بعضی آثار رعایت نشده بود که لزوم داشتن قوانینی مانند کپی رایت را در ایران بیشتر یادآوری میکرد.
بعد از نمایشگاه کتاب تهران نیز اقتباس همچنان سوژه مهم سرویس هنر ایبنا بودهاست.
تمام تلاشمان این بوده کتابهایی را معرفی کنیم که میتوان با کمک آنها فیلمنامه نوشت، کتابهایی که داستانهایشان میتواند منبع خوب اقتباس باشد، کتابهایی که روش نوشتن اقتباس برای سینما و تلویزیون را یاد میدهند.
امسال هم جشنوارهها را رصد میکنیم تا فیلمهای خوب اقتباسی را معرفی کنیم و با فیلمسازانشان مصاحبه کنیم.
جشنوارههای حقیقت و فیلم کوتاه تهران در راه است اما افق نگاهمان شاید جشنواره فجر امسال باشد. به این امید که فیلمسازان بیشتری فیلم اقتباسی بسازند، به این امید که جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی به جشنواره چهلودوم برگردد و یا شاید با این آرزو که سیمرغی برای بهترین فیلم اقتباسی در نظر گرفته شود و همواره در گوشمان هست که آرزو بر جوانان عیب نیست.
نظر شما