تا حالا دنیای او همین سلول و حیاط و کلاس درس زندان بوده و همسلولیها هم خانوادهاش؛ ولی دیگر به سنی رسیده که باید زندان را ترک کند و به دنیایی که همیشه رؤیایش را داشت، قدم بگذارد؛ اما انگار همهچیز آنطور که او خیال کرده بود نیست.
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
«پشـت میلهها، در قاب پنجرهی چهارگوش بالای دیوار، تکهای از آسمان در گذر است. آسمان، ماهها مثل رنگ محوی که بر دیوارها پوستهپوسته شده، خاکستری بود، اما امروز طلایی و آبی است؛ روشن، مثل ترانهای شاد. خیالاتم همیشه در شوق فرار میپرند بیرون تا بتوانم تمام آسمان را تصور کنم؛ شاید تمام جهان بزرگ را. ولی تخیلم خردهپارههای بسـیاری کم دارد، مثل پازل نصفهنیمهای که در کلاس درسمان داریم. همهی چیزهایی هم که بعد از نُه سال زندگی در اینجا از مادر و معلمهایم یاد گرفتهام، برای پر کردن این جاهای خالی کافی نیستند. ولی تخیل من کار خودش را میکند؛ ما، من و آما، آزادیم و در دنیای بزرگ پشت میلهها که زندگی در آن جریان دارد، میگردیم.».
کتاب «زاده در قفس» را انتشارات پرتقال در ۲۱۶ صفحه و به بهای ۱۳۹ هزار تومان برای گروه سنی بالاتر از ۱۲ سال منتشر کرده است.
نظر شما