وی نظر خود را درباره ضرورت استفاده از منابع دستاول در تولید آثار دینی کودک و نوجوان اینطور بیان کرد: به هر حال این مسئله یک چیز طبیعی است. یک حکایت یا داستان همینطور که از این دست به آن دست نقل شود، ممکن است یکسری سلایق و اتفاقات در متن اتفاق بیفتد که کار را دگرگون کند. ممکن است برخی کار را ذوقی پیش ببرند و به اصل داستان نپردازند و حتی خود منبع را دچار چالش کنند. به همین دلیل باید به دنبال سرچشمه رفت که با آن به اصل داستان پی میبرید و بهتر میتوانید کار را پیش ببرید.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در پاسخ به سؤال «مسئله منبع در نوشتن داستان دینی کودک و نوجوان چه جایگاهی دارد و حتی اگر آن داستان کاملا واقعی هم نباشد، باز هم باید از منبع دستاول و مطمئن استفاده کنیم؟» توضیح داد: فرق دارد؛ برخی مواقع ما در داستان مذهبی میخواهیم روایتگری تاریخی دقیقی داشته باشیم از یک واقعه، در اینجا نیاز است که منبع اصلی را پیدا کنیم که انسان به شکو شبهه نیفتد؛ مثلا ممکن است کسی ماجرای کربلا را نوشته باشد که بعد از واقعه عاشورا، حضرت علیاکبر(ع) زنده باشد که در اینجا مشخص است نویسنده از منبع استفاده نکرده و دقتی هم به آن موضوع نداشته است.
باباجانی افزود: ولی برخی مواقع کار ذوقی است و احساسات در آن دخیل است؛ مثلا درباره مهربانی مادر یا حضرت زهرا(س) با فرزندانش است که در اینجا نیاز به واقعه تاریخی نیست. یک اتفاقی در یک مقطعی افتاده که پیامی را به مخاطب فرستاده است؛ در آنجا نویسنده بهتر میتواند مانور بدهد. به هرحال نیاز است که نویسنده منابع اصلی را داشته باشد تا کارش اصولیتر باشد و خدشهای در ادبیات کودک و نوجوان پیش نیاید.
نظر شما