سعید سیمرغ، مترجم کتابهای «غارهای پولادین» و «خورشید برهنه» با بیان اینکه این رمانها به موضوع روابط بین روباتها و انسانها در جوامع مختلف میپردازند، گفت: آسیموف هر هر رویداد جالبی را دستمایه نوشتن داستانی قرار داده است.
سعید سیمرغ از مترجمان باسابقه است که ترجمه آثاری همچون «لبههای تیز»، «سرزمین سرخ»، «بازگشت»، مجموعه «بیوه مردان سیاه»، «لویاتان»، «لمس»، مجموعه «آسیموف در آغاز»، «تیغ شمشیر»، «جمهوری دزدان»، «روبات کامل»، «ریگی در آسمان»، «دروغهای لاک لامورا»، «برجیس را بخر»، «قهرمانان»، «دریاهای سرخ زیر آسمان سرخ»، مجموعه «نخستین قانون»، «حماسه هی چی»، «ارتقا» و «طعم سر انتقام» از او به چاپ رسیده است.
با سعید سیمرغ درباره خلاقیتهای آسیموف در خلق داستانهای علمی تخیلی روباتها به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
ابتدا درباره موضوع و درونمایه «غارهای پولادین» و «خورشید برهنه» توضیح دهید.
آیزاک آسیموف در دهه 1940 میلادی با نوشتن 11داستان کوتاه روباتی و ابداع قوانین سهگانه روباتیک خودش را به عنوان پدر داستاننویسی مدرن پیرامون روباتها ثابت کرده بود. در سال 1952، هوراس گولد، سردبیر مجله گلکسی ساینس فیکشن از آسیموف درخواست کرد تا رمانی علمی و تخیلی پیرامون رابطه انسانها و روباتها بنویسد تا به صورت پاورقی در آن مجله چاپ شود. آسیموف از این پیشنهاد استقبال کرد و نتیجه رمان «غارهای پولادین» بود که در سال 1953 منتشر شد. سه سال بعد و در سال 1956 آسیموف دنبالهای بر این کتاب نوشت که رمان «خورشید برهنه» بود.
هر دوی این رمانها به موضوع روابط بین روباتها (فناوری بهطور کلی) و انسانها در جوامع مختلف میپردازند. ماجرای «غارهای پولادین» در زمین اتفاق میافتد که جمعیت زیادی دارد و مردم آن به روباتها بدبین هستند و ماجرای «خورشید برهنه» در جامعهای بهشدت کمجمعیت و کاملاً روباتیزه اتفاق میافتد که به روباتها وابستهاند و هیچ کاری را بدون کمک روباتها انجام نمیدهند.
از یکسو آسیموف از فضاهای باز و پرواز میترسید و از سوی دیگر در داستان «غارهای پولادین» ساکنان زمین در شهرهای زیرزمینی و مکانهای بسته زندگی میکنند و همچنین قهرمان اصلی داستان(بیلی) دچار ترس از پرواز است. از این منظر آسیموف چگونه از تجربه ترسها و احساساتش برای عمقبخشی به داستان بهره برده است؟
فهرست رسمی آثار آسیموف شامل 383 عنوان داستان کوتاه و 24 رمان است. آسیموف تقریباً تمام جنبههای زندگیاش را در آثار خود مورد استفاده قرار داده است. با در نظر گرفتن اتفاقاتی که در زندگی برایش افتاده و با خواندن داستانها میتوان بهوضوح دید که هر رویداد جالبی دستمایه نوشتن داستانی قرار گرفته است. پس تعجبی هم ندارد که از ویژگیهای شخصیتیاش هم در داستانهای خود استفاده کند.
آسیموف در زندگینامهاش توضیح میدهد که در سال 1955 داستان کوتاهی نوشته بود با عنوان «رویا دیدن یک چیز شخصی است». پس از انتشار داستان، رابرت هاینلاین، دوست و همکارش در نامهای دوستانه او را متهم کرده بود که از روانپریشیهایش برای نوشتن داستان و پولدرآوردن استفاده میکند. آسیموف در همین مطلب عنوان میکند که رمان «غارهای پولادین» به شیوه بهتری ویژگیهای روانی و ترسهای او را نشان میدهد.
کتاب «غارهای پولادین» به عنوان اثری تحسینبرانگیز از سوی مجلات علمی و تخیلی به مخاطبانشان معرفی شده است. اساسا آثار آسیموف از چه ویژگیهایی برخوردار بوده است؟
مهمترین ویژگی نوشتههای آسیموف (چه داستانی و چه غیرداستانی) سادگی و صمیمانه بودن آنهاست. خود آسیموف در پیشگفتار رمانش با عنوان «نمسیس» به صراحت بیان میکند که آرایههای ادبی را که شاید برایش جایزه پولیترز به ارمغان بیاورند، کنار گذاشته و سادهنویسی را به پیچیدهنویسی (که برخی بهخطا آن را با شاعرانهنویسی اشتباه میگیرند) ترجیح میدهد. همین باعث میشود طیف خوانندگان نوشتههای آسیموف وسیع باشد. آسیموف همچنین وسواس زیادی برای درستنویسی علمی داشت. اگرچه بسیاری از نکات علمی که آسیموف در کتابهایش گنجانده با گذشت زمان از نوشته شدن آنها «بهروز» شدهاند، ولی آن نکات بهندرت «خطا» بودهاند.
«خورشید برهنه» ضمن آنکه داستانی علمیتخیلی است، در ژانر جنایی روایت میشود و ترکیب این دو، فضایی علمیتخیلی و معمایی ساخته که شخصیتهای رباتی به عنوان مضنونهای یک قتل مورد بررسی قرار میگیرند. از آنجاییکه آسیموف از جمله نویسندگان علمیتخیلی سخت به شمار میآید، درباره این داستانها توضیح دهید.
آسیموف از زمان کودکی علاوه بر ادبیات علمیتخیلی یکی از شیفتگان ادبیات معمایی و جنایی نیز بود. به همین دلیل بسیاری از داستانهایش (بهجز آنهایی که معماییهای سرراست هستند) علاوه بر علمیتخیلی بودن، رنگ و بوی معمایی نیز دارند. آسیموف در هر دو رمان «غارهای پولادین» و «خورشید برهنه» دو گونه ادبی علمی- تخیلی و معمایی- جنایی را با چیرهدستی درهم میآمیزد. این شیوه چنان موفق ظاهر میشود که آسیموف بعدها و در دهه 1980 دو رمان دیگر هم از این مجموعه نوشت که آنها هم به موفقیت دست پیدا کردند. جان کمبل، سردبیر افسانهای دوران طلایی علمیتخیلی معتقد بود نمیشود یه داستان علمیتخیلی معمایی خوب نوشت، زیرا کارآگاه داستان میتواند بهسادگی ابزاری اختراع و با آن معما را حل کند (زیرا ابزار اختراع کردن در داستان خرجی ندارد) ولی آسیموف با نوشتن این رمانها ثابت کرد کمبل اشتباه میکند.
آسیموف از نویسندگان عصر طلایی علمی تخیلی است. درباره شاخصههای داستاننویسی این نویسندگان بگویید.
در دهه 1920و 1930 که مجلههای مخصوص ادبیات علمیتخیلی منتشر میشدند، داستانها روی جنبه هیجانانگیز تأکید بیشتری داشتند تا جنبههای علمی؛ درواقع در بسیاری موارد حتی از لحاظ علمی و منطقی هم ایرادهای اساسی به آنها وارد بود. دلیل ایرادهای علمی این بود که خود نویسندهها از علم سررشتهای نداشتند. هرچند با آغاز دوران طلایی علمیتخیلی، نویسندههایی پا به عرصه گذاشتند که اطلاعات علمیبهروز و آکادمیک داشتند (به عنوان مثال آسیموف دکترای بیوشیمی داشت و آرتور سی. کلارک دانش آموختهی فیزیک و ریاضیات بود) و با تواناییهای علمی گستردهشان به داستانهای علمی و تخیلی رنگ و بوی واقعی و باورپذیری دادند. داستانهای علمی و تخیلی به جای اینکه داستانهایی از پهلوانهای بزن بهادر و دانشمندان دیوانه و تبهکار باشند، تبدیل شدند به داستانهایی از دانشمندان و مهندسان که به شیوههای مختلف سعی در حل کردن مشکلات و مسئلهها داشتند.
تجربه و تحصیلات آسیموف در حوزه بیوشیمی و عضویت او به عنوان هیئت علمی دانشگاه بوستون چه تاثیری بر آثار او داشته است؟
آسیموف بین سالهای 1950 تا 1958 در مقامهای آموزشیار، استادیار و دانشیار در دانشکدهی پزشکی دانشگاه بوستون زیستشیمی تدریس میکرد. مقامش به عنوان استاد دانشگاه این فرصت را برای او فراهم کرده بود تا چند عنوان کتاب درسی و علمی تألیف کند و همین بعدها باعث شد داستاننویسی را تقریبا بهطور کامل کنار بگذارد و به نوشتن مطالب غیرداستانی بپردازد که بیشتر آنها در زمینهی توضیح مطالب مختلف علمی، آن هم نهفقط در زمینهی زیستشیمی که تخصص او بود، بلکه در انواع شاخههای علمی بودند.
«غارهای پولادین» پیشتر در سال ۱۳۶3 با ترجمه شهریار بهترین به چاپ رسیده است. از آنجایی که اغلب مترجمان معتقدند که آثار ترجمهای در فاصلههای زمانی چندساله نیازمند بازنگری و ویرایش است، از لزوم ترجمههای تازه از آثار ادبیات کلاسیک بگویید.
هر مترجم فرزند زمان خودش است و به شیوهی روزگار خودش سخن میگوید و مینویسد. از ویژگیهای زبان پویا هم این است که با گذر زمان واژهها و اصطلاحاتی در آن رواج مییابد یا از رواج میافتد. به همین دلیل ممکن است کتابی که چندین دههی پیش (در این مورد نزدیک به چهار دهه) نوشته شده باشد، امروزه لحن عجیبی داشته باشد. به همین دلیل لازم است هرازگاهی کتابهایی که دههها از ترجمهیشان میگذرت بازترجمه شوند تا هم مخاطبهای جدید به آن آثار دست پیدا کنند و هم متن بهروزتری به مخاطبان ارائه شود.
در پایان خبری برای مخاطبانتان دارید؟
در حال حاضر دو کتاب دیگر از همین مجموعهی روباتی آسیموف را در دست انتشار دارم که سال گذشته ترجمه آنها به پایان رسیده و در حال طی کردن مراحل پیش از چاپ هستند. همچنین چند مجموعه فانتزی و علمیتخیلی دیگر، هم از آسیموف و هم از نویسندگان مختلف ترجمه کردهام یا در حال ترجمهشان هستم که هر کدام در حال طی کردن مراحل خاص خودشان هستند.
نشر چترنگ «غارهای پولادین» را در 272 صفحه با قیمت 170 هزار تومان و «خورشید برهنه» را در 263 صفحه با قیمت 165 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما